نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب

نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب| شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر ششم ابیات 1959 تا 1974

نام حکایت : حکایت فقیرِ مفلسِ روزی طلبِ بدون واسطۀ کسب و تلاش

بخش : 5 از 9 ( نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت فقیرِ مفلسِ روزی طلبِ بدون واسطۀ کسب و تلاش

فقیری مفلس که از فرط فقر و فاقه جانش به لب رسیده بود در نماز و دعا از خداوند رزقی بی سعس و تلاش درخواست کرد تا باشد که از چنبر نکبت برهد . او مدّتی مدید بر این کار بود تا آنکه شبیدر خواب هاتفی بدو گفت : گنجنامه ای در میان کاغذ پاره های فلان ورّاق ( = کاغذ فروش ، کتابفروش ، کاتب ) هست . به مغازۀ او برو و آن گنجنامه را مخفیانه بردار و به خلوت آن را بخوان و طبق دستور عمل کن تا به گنجی عظیم دست یازی …

متن کامل ” حکایت فقیرِ مفلسِ روزی طلبِ بدون واسطۀ کسب و تلاش را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب

ابیات 1959 الی 1974

1959) چونکه تعویق آمد اندر عرض و طول / شاه شد ز آن گنج ، دل سیر و ملول

1960) دشت ها را گَز گَز آن شاه چاه کند / رُقعه را از خشم پیشِ او فگند

1961) گفت : گیر این رُقعه کِش آثار نیست / تو بدین اولاتری کِت کار نیست

1962) نیست این کارِ کسی کِش هست کار / که بسوزد گُل ، بگردد گِردِ خار

1963) نادر افتد اهلِ این ماخولیا / منتظر که روید از آهن گیا

1964) سخت جانی باید این فن را ، چو تو / تو که داری جانِ سخت این را بجو

1965) گر نیابی ، نَبوَدَت هرگز ملال / ور بیابی ، آن به تو کردم حلال

1966) عقل ، راهِ نااُمیدی کی رَوَد ؟ / عشق باشد کآن طرف بر سَر رَوَد

1967) لاابالی عشق باشد ، نی خِرَد / عقل آن جوید کز آن سودی بَرَد

1968) تُرکتاز و تن گُداز و بی حیا / در بلا چون سنگِ زیرِ آسیا

1969) سخت رویی که ندارد هیچ پُشت / بهره جویی را درونِ خویش کُشت

1970) پاک می بازد ، نباشد مُزدجُو / آنچنان که پاک می گیرد ز هُو

1971) می دهد حق هستی اش بی علّتی / می سپارد باز ، بی علّت فتی

1972) که فُتوّت دادنِ بی علّت است / پاکبازی خارجِ هر ملّت است

1973) زآنکه ملّت فضل جوید یا خلاص / پاکبازان اند قربانانِ خاص

1974) نی خدا را امتحانی می کنند / نی درِ سود و زیانی می زنند

شرح و تفسیر نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب

چونکه تعویق آمد اندر عرض و طول / شاه شد ز آن گنج ، دل سیر و ملول


وقتی که پیدا شدن گنج بسیار به تأخیر افتاد . شاه از آن گنج دلزده و دلتنگ شد .

دشت ها را گَز گَز آن شاه چاه کند / رُقعه را از خشم پیشِ او فگند


شاه سراسرِ بیابان ها را قدم به قدم کَند امّا نتوانست به گنجی دست یابد . سپس از روی خشم و غضب گنج نامه را جلوی آن فقیر پَرت کرد . [ گَز = مقیاسی در طول معادل 104 سانتی متر ]

گفت : گیر این رُقعه کِش آثار نیست / تو بدین اولاتری کِت کار نیست


شاه به فقیر گنج طلب گفت : این گنج نامۀ بی خاصیت را بگیر که چنین چیزی لایقِ آدم بیکاری مثلِ توست .

نیست این کارِ کسی کِش هست کار / که بسوزد گُل ، بگردد گِردِ خار


کندن و کاویدن بیهودۀ زمین ، کارِ آدم هایی نیست که واقعاََ کاری دارند . این کار بدان مانَد که کسی گُل را بسوزاند و تباه کند و قربان صدقۀ خار برود . یعنی کارهای لازم خود را فدای اینگونه بطالت ها کند .

نادر افتد اهلِ این ماخولیا / منتظر که روید از آهن گیا


تازه در میان بیماران مالیخولیایی نیز کم پیش می آید که کسی تحتِ تأثیر خیالات بی اساسِ خود ، توقع داشته باشد که از دلِ آهن ، گیاه بروید .

سخت جانی باید این فن را ، چو تو / تو که داری جانِ سخت این را بجو


این کار به دردِ آدم پوست کُلُفتی مثل تو می خورد . تو که اینقدر پوست کلفتی برو دنبال پیدا کردن این گنج . [ سخت جان = در اینجا به معنی مقاوم و به اصطلاح پوست کلفت ]

گر نیابی ، نَبوَدَت هرگز ملال / ور بیابی ، آن به تو کردم حلال


تو بقدری پوست کلفتی که اگر بعد از سعی و رنج فراوان آن گنج را نیابی خَم به ابرویت نمی آید . و اگر یافتی حلالت کردم .

عقل ، راهِ نااُمیدی کی رَوَد ؟ / عشق باشد کآن طرف بر سَر رَوَد


عقل چگونه ممکن است در راهِ ناامیدی گام بردارد ؟ بلکه این عشق است که با سَر به سوی ناامیدی می دَوَد . یعنی کسی که دارای عقل معاش و عافیت طلب است به حساب و کتاب حرکت می کند . اوّل جوانب سود و زیان هر کاری را می سنجند و سپس بدان کار می پردازد . اینگونه افراد قدم در راهی نمی گذارند که امیدی به توفیق نباشد . ولی عشّاق چون در قیدِ سود و زیان های کاسبکارانه نیستند به راههایی قدم می گذارند که هیچگونه سود دنیوی از آن امید نمی رود .

لاابالی عشق باشد ، نی خِرَد / عقل آن جوید کز آن سودی بَرَد


عشق ، گُستاخ است . امّا عقلِ جزیی چنین نیست . بلکه عقل خواهانِ چیزی است که حتماََ چیزی از آن عایدش شود .

تُرکتاز و تن گُداز و بی حیا / در بلا چون سنگِ زیرِ آسیا


عشق بی محابا می تازد و تن را ذوب می کند . یعنی از منافع دنیوی در می گذرد و گستاخی نشان می دهد . و در فشارِ بلاها و مصائب همچون سنگِ زیرینِ آسیاست .

سخت رویی که ندارد هیچ پُشت / بهره جویی را درونِ خویش کُشت


آن گستاخی است که بدون هیچ پشتیبان می تازد . عشق ، چنان گستاخ است که هیچ پشتیبانی ندارد . ( یا به هیچ سختی و مصیبتی پُشت نمی کند ) . عاشق ، هر گونه انگیزه سود جویانه را در خود نابود کرده است .

پاک می بازد ، نباشد مُزدجُو / آنچنان که پاک می گیرد ز هُو


عاشق همه چیزش را در راهِ معشوق درمی بازد و توقع مُزد و پاداش ندارد . و همانطور که جانِ خود را از حضرت حق ، پاک و خالص دریافت کرده آن را پاک و خالص و بدون چشمداشت و عوض در راهِ حضرت معشوق بذل می کند .

می دهد حق هستی اش بی علّتی / می سپارد باز ، بی علّت فتی


همانطور که حضرت حق بدون علّت و غرض بدو هستی بخشیده . او نیز بدون چشمداشت و بدون غرض هستی خود را در او نثار می کند .

که فُتوّت دادنِ بی علّت است / پاکبازی خارجِ هر ملّت است


زیرا فتوّت و جوانمردی بخشش بدون غرض است . اصولاََ پاکبازی و ایثار ورای هر آیین و مذهبی است . [ هیچ راه و رسمی بالاتر از فتوّت نیست . زیرا بخشش اهل فتوّت ، معلّل به علّتی نیست . ]

زآنکه ملّت فضل جوید یا خلاص / پاکبازان اند قربانانِ خاص


زیرا اهلِ مذهب (نوعاََ) در دینداری و عبادتِ خود یا به دنبال اَجر و ثواب اُخروی هستند و یا دنبال رهایی از دوزخ . امّا عشّاق ایثارگر فدائیانِ حضرت معشوق اند . [ حضرت علی (ع) می فرمایند : « گروهی خدا را به جهت میل به بهشت می پرستند که اینان سوداگران اند . و گروهی خدا را به جهت بیم از دوزخ می پرستند که اینان ، بردگان اند . و گروهی خدا را می پرستند به جهت آنکه او را شایسته سپاس می بینند و اینان ، آزادگان اند » ( نهج البلاغه فیض الاسلام ، حکمت شماره 229 ) و نیز ابوطالب مکی در کتاب خود به نام قُوتُ القلوب از قول ابوحازم مدنی نقل می کند « من شرم دارم از پروردگارم که او را از بیمِ آتش بپرستم زیرا در این هنگام بنده ای نابکار را مانم که اگر نترسد ، کار نمی کند و نیز شرم دارم او را برای بهشت عبادت کنم ، زیرا در این هنگام به مزدوری سیه کار مانم که اگر مزدش ندهند کارِ خود را به انجام نرساند . من خدا را به خاطرِ خودش عبادت می کنم ( شرح کبیر انقروی ، جزو دوم ، دفتر سوم ، ص 712 ) ]

نی خدا را امتحانی می کنند / نی درِ سود و زیانی می زنند


عشّاق پاکباز نه خدا را امتحان می کنند و نه در پی سود و زیان هستند . [ مسأله امتحان کردن خداوند از سوی برخی از بندگان سُست ایمان به صورت حکایتی در دفتر چهارم از بیت 353 به بعد آمده است . ]

شرح و تفسیر بخش قبل                    شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه نومید شدن آن پادشاه از یافتن گنج و ملول شدن او از طلب

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر ششم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟