نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه

نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 1562 تا 1577

نام حکایت : حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت

بخش : 5 از 13 ( نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت

پادشاهی غلامی داشت که بس نادان و حریص بود و وظایف خود را به درستی انجام نمی داد . روزی شاه برای تنبیه او دستور داد که از جیره اش بکاهند . و اگر باز به لجاجت و سفاهتِ خود ادامه داد نامش را بکلّی از دفتر خدمتگزاران پاک کنند . وقتی که این خبر به گوش غلام رسید به جای آنکه در صدد شناختِ قصور و تقصیر خویش برآید با نادانی تمام ، در صدد نوشتن نامه ای پُر جنجال و ستیز برای شاه برآمد . امّا پیش از آنکه نامه را بنویسد نزدِ آشپز رفت و پرخاش کنان او را مقصّرِ تقلیل جیرۀ خود دانست . آشپز بدو گفت من مأمورم و معذور . برو ببین عاملِ اصلی چیست و کیست ؟ غلام ناچار به گوشه ای رفت و نامه ای برای شاه نوشت که هر چند متنِ نامه …

متن کامل ” حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه

ابیات 1562 الی 1577

1562) قصّه کوته کُن برایِ آن غلام / که سویِ شَه برنوشته ست او پیام

1563) قصّۀ پُر جنگ و پُر هستیّ و کین / می فرستد پیشِ شاهِ نازنین

1564) کالبد نامه ست ، اندر وَی نگر / هست لایق شاه را ؟ آن گه ببَر

1565) گوشه یی رَو نامه را بگشا ، بخوان / بین که حرفش هست در خوردِ شهان ؟

1566) گر نباشد در خور ، آن را پاره کن / نامۀ دیگر نویس و چاره کن

1567) لیک فتحِ نامۀ تن زَپ مدان / ورنه هر کس سِرِّ دل دیدی عیان

1568) نامه بگشادن چه دشوار است و صَعب / کارِ مردانست ، نه طفلانِ کعب

1569) جمله بر فهرست قانع گشته ایم / ز آنکه در حرص و هوا آغشته ایم

1570) باشد آن فهرست ، دامی عامه را / تا چنان دانند متنِ نامه را

1571) باز کُن سَر نامه را ، گردن مَتاب / زین سخن ، وَاللهُ اَعلم بِالصّواب

1572) هست آن عنوان چو اِقرارِ زبان / متنِ نامۀ سینه را کُن امتحان

1573) که موافق هست با اِقرارِ تو ؟ / تا منافق وار نَبوَد کارِ تو

1574) چون جَوالی بس گرانی می بَری / ز آن نباید کم ، که در وی بنگری

1575) که چه داری در جَوال از تلخ و خَوش ؟ / گر همی ارزد کشیدن را ، بکش

1576) ور نه خالی کُن جوالت را ز سنگ / بازخَر خود را از این بیگار و ننگ

1577) در جَوال آن کُن که می باید کشید / سویِ سلطانان و ، شاهانِ رشید

شرح و تفسیر نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه

قصّه کوته کُن برایِ آن غلام / که سویِ شَه برنوشته ست او پیام


برای آنکه دنبالۀ حکایتِ آن غلام را که به شاه نامه نوشت بازگو کنی . سخن را کوتاه کن یعنی فعلاََ نکاتِ دقیق و عرفانی را فرو گذار و به نقلِ آن حکایت بپرداز .

قصّۀ پُر جنگ و پُر هستیّ و کین / می فرستد پیشِ شاهِ نازنین


غلام ، نامه ای پُر ستیز و پُر غرور و پُر کینه به سویِ آن شاهِ عزیز فرستاد .

کالبد نامه ست ، اندر وَی نگر / هست لایق شاه را ؟ آن گه ببَر


در اینجا حضرتِ مولانا از نامۀ غلام به نامۀ وجودِ انسان منتقل می شود و می فرماید : برای مثال ، کالبدِ انسانِ مانندِ نامه ای است . پس باید ابتدا به درونِ آن با دقت نگاه کنی و ببینی آیا محتویات و مضامین نامۀ وجودِ تو لایقِ حضرتِ شاهِ وجود هست یا نیست ؟ و در صورتی که شایسته باشد آن را به بارگاهِ الهی ببر .

گوشه یی رَو نامه را بگشا ، بخوان / بین که حرفش هست در خوردِ شهان ؟


تو باید یکه و تنها به گوشۀ خلوت بروی و نامۀ وجودِ خود را پیشِ دلت باز کنی و آن را بکاوی و ببینی که آیا حروف و کلمات آن نامه لایقِ شاهانِ طریقت هست یا نیست ؟

گر نباشد در خور ، آن را پاره کن / نامۀ دیگر نویس و چاره کن


اگر نامۀ وجودِ تو لایق نیست . آنرا پاره کن و نامه ای دیگر بنویس و این نقیصه را جبران کن . [ در این بیت منظور از « نامه دیگر نوس » اینست که وجودِ خود را متحوّل کن و احوال و اعمالِ ناپسند خود را از صحیفۀ روحت بزدای و حروف و نقوشِ زیبایی از احوال و سگال نیک روی آن بر نویس . در چند بیت اخیر موضوعِ محاسبه و تکمیل نَفس مطرح شده است . ]

محاسبه = در لغت به معنی حساب کردن است و در اصطلاح اهلِ سلوک ، سنجیدن اعمال و احوالِ خود است قرآن کریم در آیه 18 سورۀ حشر مؤمنان را اینگونه به محاسبه فرا می خواند : « ای کسانی که ایمان آورده اید بترسید از خدا و هر نَفسی باید بدانچه برای فردا پیش فرستد در نگرد . و بترسید از خدا که او بدانچه کنید آگاه است » امام علی (ع) می فرماید : « تو خود به حسابِ خویش برس . زیرا به حسابِ دیگران ، محاسبی جز تو می رسد » ( نهج البلاغه ، خطبۀ 213 ) . امام کاظم (ع) می فرماید : « از دوستان ما نیست کسی که هر روز خود را در میزان محاسبه در نیاورد » ( حقایق فیض کاشانی ، ص 575 ) .

لیک فتحِ نامۀ تن زَپ مدان / ورنه هر کس سِرِّ دل دیدی عیان


امّا گشودن نامۀ وجود را آسان مپندار . زیرا اگر چنین کاری آسان بود هر کسی می توانست اسرارِ دل را آشکارا مشاهده کند . ( زَپ = مفت ، آسان ) [ درست است که ما گفتیم به خلوت برو و با مراقبه و محاسبه ، صحیفۀ نَفسِ خود را با دیدۀ باطنی خود مطالعه کن و احوال و سگالِ خویش را در میزانِ سنجش و امتحان قرار بده . امّا این کار از هر کسی برنمی آید . چنانکه مولانا در بیت 153 دفتر اوّل می فرماید :

خارِ دل را گر بدیدی هر خَسی / دست کی بودی غمان را بر کسی ؟ ]

نامه بگشادن چه دشوار است و صَعب / کارِ مردانست ، نه طفلانِ کعب


گشودن نامۀ وجودِ انسان کاری سخت و دشوار است . این کار ، کارِ مردانِ طریقت است . نه کارِ اطفالِ بازیگوش دنیا . ( کعب = تاسِ تخته نرد ، استخوان غوزکِ پا که به آن قاب می گویند و قماربازان با تعدادی از آن بازی می کنند و به اصطلاح قاب می ریزند / طفلان کعب = در اینجا به معنی اطفالی که به بازی مشغول اند ) [ هر کس که می خواهد مقبولِ درگاهِ الهی شود باید کتابِ روحِ خود را پیوسته بخواند و اغلاط و اخطاء خود را تصیحیح کند . ]

جمله بر فهرست قانع گشته ایم / ز آنکه در حرص و هوا آغشته ایم


جملگی ما فقط به اسمِ ظاهری و کلّیاتی از علوم اکتفا کرده ایم . زیرا به آزمندی و هوس آلوده شده ایم . [ اغراضِ نفسانی نیز حجابی است بر دیده . چنانکه در بیت 334 دفتر اوّل آمده است :

چون غرض آمد ، هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سویِ دیده شد ]

فهرست = تعدادی صفحه است که به ابتدا و یا انتهای کتاب افزوده می شود و در آن ، فصول و ابواب و یا صورتِ اجمالی مطالب کتاب درج می گردد . مسلماََ کسی که از کُلِّ کتاب ، فقط فهرستِ مندرجاتِ آن را بخواند و یا حفظ کند . نزدِ اهلِ معرفت هیچ ارزشی ندارد . گر چه ممکن است نزدِ عوام النّاس مهم باشد . منظور از فهرست در این بیت ، ظاهرِ انسان است .

باشد آن فهرست ، دامی عامه را / تا چنان دانند متنِ نامه را


آن کتابِ اجمالیِ علوم و اسمِ ظاهری ، دامی است برای عوام النّاس ، زیرا آنان می پندارند که متن کتاب نیز مانندِ فهرستِ اجمالی آن است . [ متن نامه = در اینجا محتویات کتاب که منظور ، باطنِ انسان است . ]

منظور بیت : عوام فریبان ، کتابِ روحِ بشر را مطالعه نکرده اند . بلکه فقط با فهرست و عناوین کلّی آن آشنا هستند . یعنی ظواهری از انسان دیده اند و آنرا به گونه ای نشان می دهند که عامّه خیال می کنند که هر یک از این مدعیانِ انسان شناسی دانایانی بحرالعلوم اند . در حالی که بضاعت آنان یک مشت محفوظاتِ فاقدِ حقیقت است .

باز کُن سَر نامه را ، گردن مَتاب / زین سخن ، وَاللهُ اَعلم بِالصّواب


سرِ نامه را باز کُن و از این سخن رُخ برمتاب که خداوند به راستی و درستی داناتر است . [ گردن متاب = سرپیچی مکن ، رُخ متاب / سرِ نامه را باز کُن یعنی = درون و ضمیرِ خود را برای خویشتن بگشا و آن را ارزیابی کُن . ]

هست آن عنوان چو اِقرارِ زبان / متنِ نامۀ سینه را کُن امتحان


آن فهرست به منزلۀ اعتراف و اقرارِ زبانی است . و تو نباید به آن قانع شوی بلکه باید نامۀ دل را امتحان کنی . [ زیرا اقرارِ زبانی در نزدِ اهلِ معرفت اعتباری ندارد مگر آنکه با شهادتِ قلبی توأم شود . در آیه 10 سورۀ تحریم ، آمده است . « ای کسانی که ایمان آورده اید هر گاه زنانِ مؤمنِ مهاجر نزدِ شما بیامدند امتحانشان کنید … » مفسرانِ قرآنِ کریم می نویسند در محلِ حدیبیّه زنی از مشرکان اسلام آورد و سپس شوهرِ او نزدِ محمد (ص) آمد و او را مطالبه کرد . در بارۀ این موضوع آیه فوق نازل شد و دستور داد زنانِ مهاجر را امتحان کنید تا مطمئن شوید که آیا به انگیزۀ اسلام هجرت کرده اند یا چیزِ دیگر . ( مجمع البیان ، ج 9 ، ص 273 ) ]

که موافق هست با اِقرارِ تو ؟ / تا منافق وار نَبوَد کارِ تو


شهادتِ قلبی و ضمیرِ خود را امتحان کن که آیا اقرارِ زبانی با اقرارِ قلبی موافق است یا نه ؟ تا مبادا کارِ تو مانندِ اهلِ نفاق باشد . یعنی ظاهرت با باطنت مخالف باشد .

چون جَوالی بس گرانی می بَری / ز آن نباید کم ، که در وی بنگری


مثلاََ هر گاه جوالِ بسیار سنگینی را حمل می کنی . دستِ کم باید سَرِ آن را باز کنی و به محتویان آن نگاهی بیندازی . ( جَوال = کیسه ای بزرگ که از نخ و پارچۀ ضخیم درست کنند برای حمل بار ) [ مولانا در این تمثیل می گوید : ای انسان ، بسیاری از محفوظات تو به جای آنکه قلبت را روشن کند . تاریکی و ظلمتِ درونی آورد . علمی مفید است که باطنِ آدمی را صفا و جلا بخشد و اِلّا محفوظاتی که عُجب و خودبینی زاید ترکِ آن لازم است . پس لازم است که به محاسبۀ نَفس بپردازی و هر از گاهی خانه تکانیِ قلب کنی . ]

که چه داری در جَوال از تلخ و خَوش ؟ / گر همی ارزد کشیدن را ، بکش


نگاه کن ببین در آن جوال از تلخ و شیرین چه داری ؟ اگر ارزش حمل کردن دارد به دوش بکش .

ور نه خالی کُن جوالت را ز سنگ / بازخَر خود را از این بیگار و ننگ


و اِلّا جوالِ خود را از سنگ خالی کن و خود را از این زحمتِ بیهوده و ننگ و سرشکستگی نجات بده . [ مراد از «سنگ» در اینجا احوال و اندیشه ها و محفوظاتِ  بی ارزش اند که مثلِ سنگ بر حاملِ آن سنگینی می کنند . ]

در جَوال آن کُن که می باید کشید / سویِ سلطانان و ، شاهانِ رشید


در جوالِ وجودِ خود علوم و فنون و احوال و اعمالی بگذار که شایستگی حمل و بُردن به سویِ شاهانِ طریقت و کاملان حقیت را داشته باشد . [ حکایتی که در بخش بعدی می آید در بسطِ همین مطلب است . ]

شرح و تفسیر بخش قبل                    شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه نوشتن غلام شکایت نقصان جیره سوی پادشاه

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر چهارم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟