غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر

غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی

متن کامل ابیات غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی

ابیات 1 الی 8

1) اگر به مذهبِ تو خونِ عاشقست مُباح / صلاجِ ما همه آنست کآن تراست صلاح

2) سوادِ زلفِ سیاهِ توجاعِل الظُلُمات / بیاضِ روی چو ماهِ تو فالِق الاِصباح

3) ز چینِ زلفِ کمندت کسی نیافت خلاص / از آن کمانچۀ ابرو و تیرِ چشمِ نجاح

4) ز دیده ام شده یک چشمه در کنار روان / که آشنا نکند در میانِ آن ملّاح

5) لبِ چو آبِ حیاتِ تو هست قوّتِ جان / وجودِ خاکیِ ما را ازوست ذکرِ رواح

6) بداد لعلِ لبت بوسه ای به صد زاری / گرفت کامِ دلم زو به صد هزار اِلحاح

7) دعایِ جانِ تو وِردِ زبانِ مشتاقان / همیشه تا که بود متّصل مسا و صباح

8) صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ / زِ رِند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح

شرح و تفسیر غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی

اگر به مذهبِ تو خونِ عاشقست مُباح / صلاجِ ما همه آنست کآن تراست صلاح


اپر در مذهب و ملتِ تو ریختن خونِ عاشق حلال است صلاحِ ما هم در صلاحِ تو است یعنی هرچه شایسته توست شایسته ما هم هست . چه ریختن خون باشد و چه گرفتن جان . [ صلاح = شایسته ]

سوادِ زلفِ سیاهِ توجاعِل الظُلُمات / بیاضِ روی چو ماهِ تو فالِق الاِصباح


سیاهی زلفِ تو چنان است که گویی بوجود آورندۀ تاریکی هاست و سپیدی چهرۀ چون ماهِ تو شکافنده و پدیدآورندۀ صبح است به عبارت دیگر ، روی تو همچون صبح که سیاهی شب را کنار می زند و درمی آید . سیاهی زلفِ تو را شکافته و بیرون آمده است . [ سواد = سیاهی / جاعل الظلمات = قرار دهندۀ ظلمت ها و تاریکی ها / بیاض = سفیدی / فالق الاصباح = شکافندۀ صبح ]

ز چینِ زلفِ کمندت کسی نیافت خلاص / از آن کمانچۀ ابرو و تیرِ چشمِ نجاح


هیچکس از شکنِ گیسوی خم اندر خمِ تو رهایی نیابد و از آن کمانِ کوچکِ ابروان و تیرِ نگاه آیا چشمِ رستگاری توان داشت ؟ [ نَجاح = رستگاری و پیروزی ]

ز دیده ام شده یک چشمه در کنار روان / که آشنا نکند در میانِ آن ملّاح


آنچنان می گریم که از اشکِ دیده ام چشمه ای در کنارم جاری شده است که ملّاح نمی تواند در آن چشمه شنا کند . یعنی با وجودِ این که شناگری از خصوصیات یک ملّاح است باز نمی تواند در آن چشمه شنا کند . [ روان = جاری / آشنا = شنا / ملّاح = کشتی بان ]

لبِ چو آبِ حیاتِ تو هست قوّتِ جان / وجودِ خاکیِ ما را ازوست ذکرِ رواح


لب چون چشمۀ نوشِ تو ، نیروبخشِ جان است و برای پیکرِ خاکی ما همچون دعای شبانه است . [ ذکر = دعا / رواح = شبانگاه ]

بداد لعلِ لبت بوسه ای به صد زاری / گرفت کامِ دلم زو به صد هزار اِلحاح


لبِ لعلِ تو با صد نوع زاری و نیاز بوسه ای داد و دلِ من با صد هزار اصرار و پافشاری ، از لبِ تو کام گرفت . [ لعل = سنگِ قیمتی سرخ رنگ ، لب از جهت سرخی به لعل مانند شده / کام گرفتن = به آرزو رسیدن ]

دعایِ جانِ تو وِردِ زبانِ مشتاقان / همیشه تا که بود متّصل مسا و صباح


تا زمانی که شب و روز به هم متصل هستندو در پی هم می آیند و می روند . پیوسته ذکرِ زبانِ عاشقان ، دعا برای جانِ تو است . [ وِرد = ذکری که کسی آن را پیوسته زیر لب تکرار کند / مشتاقان = عاشقان / مسا = شب / صباح = صبح ]

صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ / زِ رِند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح


ای حافظ ، از ما طلبِ خیر و صلاح و توبه و تقوا را مکن . زیرا از رند و عاشق و دیوانه ، کسی انتظار اینها را ندارد . [ صلاح = خیر و نیکی و پرهیزکاری / رند = شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد / مجنون = دیوانه ]

شرح و تفسیر غزل 97                     شرح و تفسیر غزل 99

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 98 دیوان خواجه حافظ شیرازی

خلاصه زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب دیوان اشعار شمس الدین محمد حافظ شیرازی

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد دوم – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟