شرح و تفسیر غزل شماره 99 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 99 دیوان سعدی شیرازی
شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 99 دیوان سعدی شیرازی
1) صبح می خندد و ، من گریه کنان از غم دوست / ای دَم صبح ، چه داری خبر از مَقدم دوست ؟
2) بر خودم گریه همی آید و بر خندۀ تو / تا تبسّم چه کنی بی خبر از مَبسَم دوست ؟
3) ای نسیم سحر ، از من به دلآرام بگوی / که کسی جز تو ندانم که بُوَد مَحرم دوست
4) گو کمِ یار برای دل اغیار مگیر / دشمن این نیک پسندد که تو گیری کمِ دوست
5) تو که با جانب خصمت به ارادت نظر است / بِه که ضایع نگُذاری طرف مُعظَم دوست
6) من نه آنم که عدو گفت ، تو خود دانی نیک / که ندارد دل دشمن خبر از عالَم دوست
7) نی نی ای باد مرو ، حال من خسته مگوی / تا غباری ننِشیند به دل خرّم دوست
8) هر کسی را غم خویش است و ، دل سعدی را / همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست
صبح می خندد و ، من گریه کنان از غم دوست / ای دَم صبح ، چه داری خبر از مَقدم دوست ؟
صبح طلوع می کند و من در اندوه فراق دوست اشک می بارم ، ای نفس صبحگاهی ، از بازگشت یار چه خبری داری . [ دم صبح = اوّل بامداد و پگاه ، نفس صبح / مَقدم = برگشتن و از سفر بازآمدن / خندۀ صبح = کنایه از طلوع صبح و آمدن خورشید ]
بر خودم گریه همی آید و بر خندۀ تو / تا تبسّم چه کنی بی خبر از مَبسَم دوست ؟
در اثر اندوهی که به دل دارم برای خودم و خندۀ تو گریه ام می گیرد و تأسف می خورم که چرا تو بی خبر از لبخند دوست لب به خنده می گشایی ؟ [ مَبسَم = تبسّم و خنده / گریه کردن بر کسی یا چیزی = حسرت و تأسف بر کسی یا چیزی خوردن ]
ای نسیم سحر ، از من به دلآرام بگوی / که کسی جز تو ندانم که بُوَد مَحرم دوست
ای باد سحرگاهی ، از قول من به معشوق این پیام را برسان که من جز تو کسی را نمی شناسم که محرم دوست باشد . [ نسیم سحر = باد صبا / دانستن = شناختن / محرم = خویشاوند و آشنا / دلآرام = کنایه از معشوق و محبوب ]
گو کمِ یار برای دل اغیار مگیر / دشمن این نیک پسندد که تو گیری کمِ دوست
ای باد سحرگاهی ، به یار بگو که به خاطر بیگانگان یار خویش را ترک مکن ، زیرا دشمن از این کار تو بسیار خرسند خواهد شد . [ اغیار = جمع غیر به معنی نامحرمان و بیگانگان / کم چیزی گرفتن = به شمار نیاوردن ، هیچ انگاشتن چیزی ]
تو که با جانب خصمت به ارادت نظر است / بِه که ضایع نگُذاری طرف مُعظَم دوست
تو که به جانب دشمن با نظر دوستی می نگری ، بهتر است که به جانب دوست ، که بسیار گرانقدر و عظیم است ، نظری بیفکنی و آن را تباه نسازی . [ ارادت = دوستی از روی اخلاص و توجّه خاص / نظر = توجّه و عنایت / معظم = عظیم و بزرگ ]
من نه آنم که عدو گفت ، تو خود دانی نیک / که ندارد دل دشمن خبر از عالَم دوست
تو خود به خوبی می دانی که من آن کسی نیستم که دشمن توصیف کرده است ، زیرا ضمیر دشمن از عالم دوست خبری ندارد .
نی نی ای باد مرو ، حال من خسته مگوی / تا غباری ننِشیند به دل خرّم دوست
نه نه ای باد ، به نزد دوست مرو و از احوال دل خستۀ من به او چیزی مگوی تا در اثر این اندوه غباری بر دل شادمان او ننشیند . [ خسته = آزرده و مجروح / خرّم = با نشاط / غبار به دل نشستن = آزردگی و رنجش پیدا کردن ]
هر کسی را غم خویش است و ، دل سعدی را / همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست
[ هر کسی به فکر خویش است و برای خود غصّه می خورد ، امّا دل سعدی همواره در غم این است که با غم دوست چه کند و چگونه آن را تحمّل نماید .
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار