غزل شماره 63 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 63 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 63 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 63 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 11

1) از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است / پیغام آشنا نفَس روح پرور است

2) هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای ؟ / من در میان جمع و دلم جای دیگر است

3) شاهد که در میان نبوَد ، شمع گو بمیر / چون هست ، اگر چراغ نباشد منوّر است

4) اَبنای روزگار به صحرا روند و باغ / صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است

5) جان می روم که در قَدم اندازمش ز شوق / درمانده ام هنوز که نُزلی محقّر است

6) کاش آن به خشم رفتۀ ما آشتی کنان / بازآمدی که دیدۀ مشتاق بر در است

7) جانا ، دلم چو عود بر آتش بسوختی / وِ این دَم که می زنم ز غمت دود مِجمر است

8) شب های بی توام شب گور است در خیال / ور بی تو بامداد کنم روز محشر است

9) گیسوت عنبرینۀ گردن تمام بود / معشوق خوب روی چه محتاج زیور است ؟

10) سعدی ، خیال بیهده بستی امید وصل / هجرت بکُشت و وصل هنوزت مصوّر است

11) زنهار ، از این امید درازت که در دل است / هیهات ، از این خیال محالت که در سر است

شرح و تفسیر غزل شماره 63 دیوان سعدی شیرازی

از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است / پیغام آشنا نفَس روح پرور است


نیکوترین چیز از میان همۀ چیزهایی که پیش می آید و می گذرد . سخن دوست و از دوست سخن گفتن است ، زیرا پیام کسی که با وی انس و الفتی داشته ایم ، دمی است که روح را صیقل می دهد . [ از هر چه می رود = در بارۀ هر چیزی که سخن گفته می شود / دوست = معشوق ، محبوب / آشنا = آشنای دل ، یار و دوست ]

هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای ؟ / من در میان جمع و دلم جای دیگر است


هرگز شنیده ای کسی هم حاضر باشد و هم غایب ؟ آن کس منم که خود در میان جمع حضور دارد ، ولی دلم در جای دیگر و در گرو عشقی دیگر است . [ وجود حاضر غایب = وجود و شخصی که در عین اینکه حاضر است غایب باشد . ]

شاهد که در میان نبوَد ، شمع گو بمیر / چون هست ، اگر چراغ نباشد منوّر است


اگر شاهد و زیباروی در میان جمع نباشد . به شمع بگو که خاموش شود ( زیرا در مجلس کسی که شایستۀ دیدن باشد وجود ندارد ) و امّا اگر معشوق در محفل حاضر باشد ، به چراغ و شمع هم نیازی نیست چون وجود نورانی او روشن کنندۀ مجلس است . ( در هر حال در صورت بودن یا نبودن معشوق نیازی به چراغ و شمع نیست . [ شاهد = معشوق زیبا / مردن شمع = خاموش شدن شمع / منوّر = روشن و درخشان ]

اَبنای روزگار به صحرا روند و باغ / صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است


مردم روزگار برای بهجت خاطر به باغ و صحرا می روند . امّا برای عاشقان زنده دل کوی محبوب نشاط انگیزترین باغ و صحرا است . [ اَبنا = جمع ابن به معنی پسران و فرزندان ، مردم / در این بیت «کوی دلبر» به «صحرا و باغ» مانند شده است . ]

جان می روم که در قَدم اندازمش ز شوق / درمانده ام هنوز که نُزلی محقّر است


می روم که جان خویش را بر گام های او نثار کنم ، امّا همچنان در این اندیشه ام که جان من تحفه ای ناچیز است و لایق ریختن به پای دوست نیست . [ جان می روم که = می روم که جان را / شوق = اشتیاق و آرزو / نزل = آنچه از طعام و جز آن پیش مهمان نهند / جان در قدم انداختن = کنایه از خود را فدا کردن است . ]

کاش آن به خشم رفتۀ ما آشتی کنان / بازآمدی که دیدۀ مشتاق بر در است


ای کاش محبوب من که از سر خشم و تندخویی مرا ترک کرده است ، بازمی گشت ، زیرا چشم این آرزومند یار هنوز بر در است و آمدن او را انتظار می کشد . [ دیده بر در بودن = کنایه از منتظر بودن است ]

جانا ، دلم چو عود بر آتش بسوختی / وِ این دَم که می زنم ز غمت دود مِجمر است


ای عزیز من ، قلب مرا همراه عود بر آتش نهاده و سوزاندی و این نفسی که در غم تو برمی آورم ، دود دل سوخته ای است که از آتشدان سینه ام برمی آید . [ جانا = ای معشوق همچون جانن عزیز / عود = به چوب هر درخت گفته می شود ، چوب سیاه رنگی است که چون بر آتش قرار دهند ، دودش بوی خوش می دهد / دم زدن = نفس کشیدن / مجمر = منقل و آتشدان / دل بر آتش سوختن = کنایه از بی تاب و قرار کردن است / در این بیت «دل» به «عود» تشبیه شده است ]

شب های بی توام شب گور است در خیال / ور بی تو بامداد کنم روز محشر است


شب هایی که بی تو در خیال به سر بردم ، مثل شب هایی است که آدمی در گور تنها می ماند و چنانچه شب بی تو سپری گردد و صبح گردد ، آن روز ، روز قیامت است . یعنی شب جدایی تو به درازای شبی است که فردایش قیامت است . [ روز محشر = روز قیامت / در این بیت «شب ها» به «شب گور» تشبیه شده است ]

گیسوت عنبرینۀ گردن تمام بود / معشوق خوب روی چه محتاج زیور است ؟


عنبر گیسوانت به سان گردن بندی گردنت را به خوبی می آراید و زیبارویی چون تو نیازی به زیور دیگری ندارد . [ عنبرینه = زیوری است که در میان آن عنبر کنند و در گردن اندازند (لغت نامه) / تمام = درست و کامل و بی عیب / خوب رو = زیبارو / در این بیت «گیسو» به «عنبرینه» مانند شده است ]

سعدی ، خیال بیهده بستی امید وصل / هجرت بکُشت و وصل هنوزت مصوّر است


ای سعدی ، امیدواری تو برای رسیدن به معشوق و برخورداری از وصال او خیالی باطل بوده است . زیرا هجران او تو را از پای درآورد ، ولی هنوز تصوّر می کنی که وصال وی میسّر است . [ خیال بستن = کنایه از تصوّر کردن است ]

زنهار ، از این امید درازت که در دل است / هیهات ، از این خیال محالت که در سر است


این امید درازی که برای وصل او در دل می پرورانی ، باعث دریغ و تأسف است . و دور باد از تو که خیالِ ناممکن رسیدن به او را در سر داشته باشی . [ زنهار = شبه جمله است به معنی امان و پناه ، البته / هیهات = شبه جمله است به معنی چه دور است ، فارسیان در مقام تحسّر و تأسّف به کار می برند ، افسوس ]

شرح و تفسیر غزل 62                     شرح و تفسیر غزل 64

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 63 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟