غزل شماره 46 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 46 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 46 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 46 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 12

1) دیگر نشِنیدیم چنین فتنه که بر خاست / از خانه برون آمد و بازار بیاراست

2) در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین / در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست

3) صبر و دل و دین می رود و طاقت و آرام / از زخم پدید است که بازوش تواناست

4) از بهرِ خدا روی مپوش از زن و از مرد / تا صنع خدا می نگرند از چپ و از راست

5) چشمی که تو را بیند و در قدرتِ بی چون / مدهوش نمانَد نتَوان گفت که بیناست

6) دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد ؟ / از بارخدا بِه ز تو حاجت نتَوان خواست

7) فریاد من از دست غمت عیب نباشد / کِاین درد نپندارم از آنِ من تنهاست

8) با جور و جفای تو نسازیم ، چه سازیم ؟ / چون زَهره و یارا نبُوَد ، چاره مداراست

9) از روی شما صبر نه صبر است ، که زَهر است / وز دست شما زهر نه زهر است ، که حلواست

10) آن کام و دهان و لب و دندان که تو داری / عیش است ، ولی تا ز برای که مهیّاست

11) گر خون من و جملۀ عالَم تو بریزی / اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست

12) تسلیمِ تو سعدی نتَوانَد که نباشد / گر سر بنهد ، ور ننهد ، دست تو بالاست

شرح و تفسیر غزل شماره 46 دیوان سعدی شیرازی

دیگر نشِنیدیم چنین فتنه که بر خاست / از خانه برون آمد و بازار بیاراست


پیشتر هرگز نشنیده ایم که معشوقی بدین دلربایی و شورانگیزی به پای خاسته باشد ، زیرا او با بیرون خرامیدن از منزل خویش ، بازار را به شمایل خود زینت بخشید . [ دیگر = هرگز ، ابداََ ]

در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین / در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست


از شدّت دلربایی و حلاوت توصیف ناپذیر است و از غایت لطف و جمال ، وهم را یارای دریافت او نیست . [ وهم = گمان و خیال ، قوۀ ادراک / وصف = توصیف ، نشان / مطبوع = خوش آیند و موافق میل و طبع ]

صبر و دل و دین می رود و طاقت و آرام / از زخم پدید است که بازوش تواناست


شکیبایی و دل و دین و توان و آرامش را یک جا می برد . آری ، از جای زخم و جراحتی که به وجود می آید ، می توان به قدرت دست او پی برد . [ زخم = جراحت ، ضرب و ضربت ]

از بهرِ خدا روی مپوش از زن و از مرد / تا صنع خدا می نگرند از چپ و از راست


تو آفریدۀ بدیع و بی همانند خدایی ، پس چهرۀ زیبایت را از مردم مپوشان . بگذار همه آزادانه به چهره ات بنگرند و از رهگذر آن به آفرینش بی مانند الهی پی برند . [ صنع = آفرینش / روی پوشاندن = کنایه از پنهان شدن / از زن و از مرد = کنایه از همۀ مردم ]

چشمی که تو را بیند و در قدرتِ بی چون / مدهوش نمانَد نتَوان گفت که بیناست


هر دیده ای که تو را ببیند و از قدرت لایزال خداوند به حیرت نیفتد ، نمی توان گفت که بصیر است . [ مدهوش = مست و بی خویش / بینا = بیننده و عارف / بی چون = کنایه از خداوند است ]

دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد ؟ / از بارخدا بِه ز تو حاجت نتَوان خواست


در برابر تو این جهان را فایده ای نیست و بهشت قدر و منزلتی ندارد . تو از نعمت های این جهان و بهشت گران قدرتری ، پس بهتر از تو نمی توان چیزی از خدای بزرگ طلبید . [ فردوس = نام بهشت هشتم از هشت بهشت است ، هشت بهشت عبارتند از : خلد ، دارالسلام ، دارالقرار ، جنت عدن ، جنت الماوی ، جنت النعیم , علیین و فردوس / بار = مخفّف باری ، به معنی بزرگی و رفعت و شوکت باشد که به خداوند عالم نسبت کنند ، آفریننده ، خالق ( فرهنگ معین / بار خدایا = ای خدای بزرگ ]

فریاد من از دست غمت عیب نباشد / کِاین درد نپندارم از آنِ من تنهاست


به فریاد آمدن من از دست غم تو عیبی به شمار نمی آید . زیرا گمان می برم که این عیب در همۀ مردم وجود دارد .

با جور و جفای تو نسازیم ، چه سازیم ؟ / چون زَهره و یارا نبُوَد ، چاره مداراست


اگر با ستمی که بر ما روا می داری موافقت و سازگاری نکنیم ، چه کنیم ؟ از آنجا که دلیری و توانایی مقابله با تو را نداریم ، از رفتار نرم گریزی نیست . [ زَهره = شجاعت و دلیری ، جرأت / یارا = قدرت و توانایی ]

از روی شما صبر نه صبر است ، که زَهر است / وز دست شما زهر نه زهر است ، که حلواست


در محرومیت از دیدارت شکیبایی آسان نیست بلکه زهری کُشنده است . امّا اگر تو زهر کُشنده را بدهی ، چونان حلوا شیرین است . [ که = حرف ربط است به معنی بلکه / صبر = شکیبایی ، در اصل ریشۀ گیاهی است که بسیار تلخ است ]

آن کام و دهان و لب و دندان که تو داری / عیش است ، ولی تا ز برای که مهیّاست


کام و دهان و لب و دندان تو مایۀ خوشی و عیش آدمی است . امّا باید دید که اینها برای خوشی چه کسی آماده است ؟ [ کام = دهان و سقف دهان / عیش = شادی و خوشی ، زندگی خوب و خوش ]

گر خون من و جملۀ عالَم تو بریزی / اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست


اگر تو من و همۀ مردم عالَم را به خاک و خون بکشی . همۀ ما اعتراف خواهیم کرد که گناه از جانب ما بوده و تو در این کشتار مقصّر نیستی . [ جرم = گناه ]

تسلیمِ تو سعدی نتَوانَد که نباشد / گر سر بنهد ، ور ننهد ، دست تو بالاست


سعدی قادر نیست تا در برابر تو سر تسلیم فرود نیاورد . زیرا چه تسلیم باشد و چه نباشد ، تو قدرتمندی . [ سر نهادن = تسلیم و فرمانبردار گشتن / دست بالا بودن = برتر و بالا بودن ]

شرح و تفسیر غزل 45                     شرح و تفسیر غزل 47

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 46 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟