غزل شماره 47 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 47 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 47 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 47 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 11

1) سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست / هر که در این حلقه نیست ، فارغ از این ماجراست

2) گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ / دیدن او یک نظر صد چو مَنَش خون بهاست

3) گر برود جان ما در طلب وصل دوست / حیف نباشد که دوست دوستر از جان ماست

4) دعوی عشّاق را شرع نخواهد بیان / گونۀ زردش دلیل ، نالۀ زارش گواست

5) مایۀ پرهیزگار قوّت صبر است و عقل / عقل ، گرفتار عشق ، صبر ، زبون هواست

6) دلشدۀ پای بند ، گردن جان در کمند / زَهرۀ گفتار نه کِاین چه سبب وآن چراست ؟

7) مالکِ مُلک وجود ، حاکم ردّ و قبول / هر چه کند جَور نیست ، ور تو بنالی جفاست

8) تیغ برآر از نیام ، زهر برافکن به جام / کز قِبَل ما قبول ، وز طرف ما رضاست

9) گر بنوازی به لطف ، ور بگُدازی به قهر / حکم تو بر من روان ، زجر تو بر من رواست

10) هر که به جَور رقیب یا به جفای حبیب / عهد فرامش کند ، مدّعی بی وفاست

11) سعدی ، از اخلاق دوست ، هر چه برآید نکوست / گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست

شرح و تفسیر غزل شماره 47 دیوان سعدی شیرازی

سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست / هر که در این حلقه نیست ، فارغ از این ماجراست


حلقه های زنجیر گیسوان یار دام بلایی گسترده و عاشقان را اسیر خود ساخته است . هر کس اسیر این دام نگردد ، از این هنگامه و غوغا در امان است ، گرچه از لذّت این اسارت نیز محروم خواهد ماند . [ سلسله = زنجیر / ماجرا = سرگذشت ، قصه و واقعه ، سرگذشت و اتفاق و آنچه گذشته باشد ]

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ / دیدن او یک نظر صد چو مَنَش خون بهاست


اگر مرا با شمشیر ، بی ملاحظه در پیش چشمان او تکّه تکّه کنند ، تحمّل می کنم . زیرا یک بار دیدن او به خون بهای صد چو منی می ارزد . [ نظر = نگاه / خون بها = تاوان و غرامت و دیۀ ریخته شدن خون و کشته شدن کسی ]

گر برود جان ما در طلب وصل دوست / حیف نباشد که دوست دوستر از جان ماست


اگر در راه وصال دوست جان ببازیم ، تأسفّی نمی خوریم زیرا دوست از جان ما محبوب تر و عزیزتر است . [ حِیف = در تداول عامه کلمه ای است برای نشان دان تحسّر و تأسف ، دریغا ، افسوس . و به فتح اول ( حَیف ) به معنی ظلم و ستم / دوستر = مخفّف دوست تر به معنی دوست داشتنی تر ]

دعوی عشّاق را شرع نخواهد بیان / گونۀ زردش دلیل ، نالۀ زارش گواست


شریعت و قانون برای داوری در باب عاشقان به برهان آشکار نیازی ندارد زیرا گونه های زرد آنان به مثابۀ دلیل و ناله های زارشان به جای گواه و شاهد پذیرفتنی است .

مایۀ پرهیزگار قوّت صبر است و عقل / عقل ، گرفتار عشق ، صبر ، زبون هواست


آنچه پرهیزگار را به پرهیز وامی دارد ، نیروی شکیبایی و خردمندی است . اینک خردش اسیر عشق گشته و شکیبایی او در برابر هوس عاجز مانه است . [ مایه = سرمایه / قوّت = نیرو / هوا = میل و آرزو و هوس ]

دلشدۀ پای بند ، گردن جان در کمند / زَهرۀ گفتار نه کِاین چه سبب وآن چراست ؟


هر گاه عاشق ، پای بند معشوق گردد و جانش با کمند معشوق صید شده باشد ، یارای آن ندارد که بپرسد که این پای بند و اسارت برای چیست . [ دلشدۀ پای بند = کنایه از عاشق دل از دست دادۀ گرفتار / زَهره = کنایه از شجاعت و دلیری ، جرأت ]

مالکِ مُلک وجود ، حاکم ردّ و قبول / هر چه کند جَور نیست ، ور تو بنالی جفاست


او فرمانروای سرزمین هستی است و پذیرفتن و نپذیرفتن به حکم اوست و هر چه انجام دهد عین عدل است و چنانچه تو خواست و فرمان او را نپسندی و شِکوه سردهی . جفا کرده ای . [ جرم = گناه / مالک مُلک وجود ، حاکم ردّ و قبول = کنایه از خداوند است / در این بیت «وجود» به «ملک» تشبیه شده است ]

تیغ برآر از نیام ، زهر برافکن به جام / کز قِبَل ما قبول ، وز طرف ما رضاست


شمشیر از غلاف بیرون کن و به جای شراب در جام ما زهر بریز . اینها از جانب ما پذیرفتنی و قابل قبول است و بدان خشنودیم . [ نیام = غلاف شمشیر / قِبَل = جانب و سوی / رضا = خشنودی و موافقت ]

گر بنوازی به لطف ، ور بگُدازی به قهر / حکم تو بر من روان ، زجر تو بر من رواست


اگر مرا از سر لطف و مهربانی نوازش کنی و یا با غضب خویش مرا بسوزانی . آنچه تو فرمایی ، بر من روان و جاری است . حتّی اگر مرا از خود برانی ، جایز و رواست . [ نواختن = نوازش و ملاطفت کردن / گداختن = سوزاندن ، ذوب کردن / قهر = خشم و بی مهری / زجر = بازداشتن و نهی کردن ، درد و شکنجه ]

هر که به جَور رقیب یا به جفای حبیب / عهد فرامش کند ، مدّعی بی وفاست


آن کسی که به ستم و عتاب های نگهبان معشوق یا به تندخویی او میثاق دوستی را فراموش کند ، لاف زنی بی وفا بیش نیست . [ جَور = ستم / رقیب = گهبان و مراقب ، کسی که مواظبِ معشوق است و عاشق را از او دور می کند ، معمولاََ دایۀ دختر این نقش را بر عهده داشت و گاهی هم عاشق و معشوق از غفلتِ رقیب استفاده کرده و با اشاراتِ چشم و ابرو ، قول و قرار می گذاشتند و سخنان خود را به یکدیگر می گفتند . / عهد = پیمان / مدّعی = ادعا کننده و لاف زن و کسی که دعوی هنر و عشق کند ولی کم مایه و دروغگوست . ]

سعدی ، از اخلاق دوست ، هر چه برآید نکوست / گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست


ای سعدی ، از خوی یار هر چه حاصل آید برای عاشق نیکوست . بگذار دشنام گوید که حتّی دشنام از لبان شیرین او مثل دعاست . [ اخلاق = جمع خُلق به معنی خوی ها ، رفتارها / لب شیرین = لب لطیف و با طراوت ، لبی که در آن شادی و نشاط باشد ، لبی که سخنان فصیح و بلیغ می گوید . ]

شرح و تفسیر غزل 46                     شرح و تفسیر غزل 48

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 47 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟