بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را

بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر پنجم ابیات 3708 تا 3715

نام حکایت : حکایت آن امیر که به غلام گفت مَی بیآر رفت و سبوی مَی آورد

بخش : 13 از 14 ( بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت آن امیر که به غلام گفت مَی بیآر رفت و سبوی مَی آورد

در دوران گذشته امیری بود میگسار . شبی ناگهان بر او مهمان سر رسید . امیر به غلامش گفت : کوزه ای بردار و نزدِ فلان عیسوی برو و شرابی ناب بخر و به اینجا بیاور . غلام شتابان رفت شراب را خرید و به سوی خانۀ امیر بازگشت . در راه زاهدی به غلام برخورد کرد و به او ظنین شد . گفت : ای غلام در کوزه چه داری ؟ غلام گفت : شرابی خریده ام و برای فلان امیر می برم . زاهد گفت : مگر مردِ خدا شراب هم می خورد ؟ پس سنگی برداشت و بر کوزه زد و شراب بر زمین ریخت و غلام ترسان و دست خالی به خانۀ امیر دوید . امیر با تعجب …

متن کامل ” حکایت آن امیر که به غلام گفت مَی بیآر رفت و سبوی مَی آورد را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را

ابیات 3708 الی 3715

3708) ای اَیازِ پُر نیازِ صدق کیش / صدقِ تو از بحر و از کوه است بیش

3709) نه به وقتِ شهرتت باشد عِثار / که رود عقلِ چو کوهت کاه وار

3710) نه به وقتِ خشم و کینه صبرهات / سُست گردد در قرار و در ثبات

3711) مردی این مردی ست نه ریش و ذَکر / ورنه بودی شاهِ مردان کیر خر

3712) حق که را خوانده ست در قرآن رجال ؟ / کی بُوَد این جسم را آنجا مجال ؟

3713) روحِ حیوان را چه قدر است ای پدر ؟ / آخِر از بازارِ قصّابان گذر

3714) صد هزاران سر نهاده بر شکم / ارزشان از دُنبه و از دُم کم

3715) روسپی باشد که از جولانِ کیر / عقلِ او موشی شود شهوت چو شیر

شرح و تفسیر بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را

ای اَیازِ پُر نیازِ صدق کیش / صدقِ تو از بحر و از کوه است بیش


ای اَیاز پُر نیاز ، یعنی ای انسان کاملی که سخت به حضرت حق نیازمندی . و آیین و مرامت نیز صداقت و راستی است . صداقت تو حتّی از دریا و کوه نیز پهناورتر و عظیم تر است .

نه به وقتِ شهرتت باشد عِثار / که رود عقلِ چو کوهت کاه وار


نه به هنگام تهاجم شهوات می لغزی به طوری که عقل کوه آسایت مانند کاه از دست برود . [ عَثار = لغزش ، گناه ]

نه به وقتِ خشم و کینه صبرهات / سُست گردد در قرار و در ثبات


و نه به هنگام خشم و غضب ، پایۀ صبرهای تو سُست و نااستوار می گردد .

مردی این مردی ست نه ریش و ذَکر / ورنه بودی شاهِ مردان کیر خر


مردانگی حقیقی همین مردانگی است نه داشتن ریش و آلت تناسلی و اِلّا آلت ستبر خَر علامت شاه مردان می شد . یعنی مردِ حقیقی کسی است که بر قوّۀ خشم و شهوتش غالب باشد نه آنکه فقط ظاهر مردانه داشته باشد . مردی که اسیر شهوات و هوس های مبتذل باشد پست ترین موجود روی زمین است .

حق که را خوانده ست در قرآن رجال ؟ / کی بُوَد این جسم را آنجا مجال ؟


حضرت حق چه کسانی را در قرآن «رِجال» خوانده است ؟ این جسم کی ممکن است که در آنجا میدانی پیدا کند . [ به آیات 108 سورۀ توبه ، 37 سورۀ نور و 23 سورۀ احزاب رجوع شود . «رجال» کسانی هستند که از جمیع شهوات رها باشند و باطنی با صفا و نورانی داشته باشند . چه زن و چه مرد . این مقام شایسته اسیران جسم نیست و آنان را بدان مرتبه راهی نیست . ]

روحِ حیوان را چه قدر است ای پدر ؟ / آخِر از بازارِ قصّابان گذر


پدر جان ، روح حیوانی چه ارزشی دارد ؟ اگر نمی دانی گشت و گذاری در بازار قصابان بکن . [ روح حیوانی = شرح بیت 188 دفتر دوم ]

صد هزاران سر نهاده بر شکم / ارزشان از دُنبه و از دُم کم


سرهای بیشماری را روی شکنبه نهاده اند که ارزشش از دنبه و دم هم کمتر است . [ کسی که اسیر شهوت و روح حیوانی باشد هیچ ارزشی ندارد . ]

روسپی باشد که از جولانِ کیر / عقلِ او موشی شود شهوت چو شیر


روسپیان هستند که وقتی جنبشِ آلت مردان را می بیند . عقلشان مثل موش می شود . یعنی بسیار ناتوان می گردند و شهوتشان مانند شیر می شود . یعنی بسیار قوی می گردد . [ حکایت بعدی ( بخش بعدی ) در بیان سلطۀ شهوت بر اهل شهوت است . ]

شرح و تفسیر بخش قبل                     شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه بیان نواختن سلطان محمود غزنوی اَیاز را

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر پنجم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟