معشوق را زیر چادر پنهان کردن جهت تلبیس | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
معشوق را زیر چادر پنهان کردن جهت تلبیس | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 186 تا 197
نام حکایت : حکایت آن صوفی که زن خود را با مرد بیگانه ای بگرفت
بخش : 2 از 12 ( معشوق را زیر چادر پنهان کردن جهت تلبیس )
خلاصه حکایت آن صوفی که زن خود را با مرد بیگانه ای بگرفت
روزی صوفی ای که به زنِ خود ظنین شده بود سرزده و ناگهانی از مغازه به خانه آمد و متوجه شد که همسرش با مردی کفشدوز در اتاقی دربسته خلوت کرده است . همینکه زن متوجه آمدنِ شویش شد فوراََ چادری سر آن فاسقِ از خدا بی خبر افکند و او را به شکل زنان درآورد . و دوان دوان رفت و درِ خانه را باز کرد . صوفی با آنکه متوجه قضیه شده بود خود را به نادانی زد و چون آن مردکِ بَدکار را در هیأتِ زنانه دید به روی خود نیاورد بلکه با ظاهری تعجب آمیز رو به زن کرد و گفت : این خانم کیست ؟ زن گفت : این بانویی است بس محترم و …
متن کامل ” حکایت آن صوفی که زن خود را با مرد بیگانه ای بگرفت ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل ابیات آن صوفی که مردی بیگانه را با زن خود دید
ابیات 186 الی 197
186) چادرِ خود را بر او افگند زود / مرد را زن ساخت و دَر را بَرگشود
187) زیرِ چادر مرد ، رُسوا و عیان / سخت پیدا چون شتر بر نردبان
188) گفت : خاتونی ست از اَعیانِ شهر / مر ورا از مال و اقبال است بهر
189) در بِبَستم تا کسی بیگانه ای / در نیاید زود نادانانه یی
190) گفت صوفی : چیستش هین خدمتی ؟ / تا برآرم بی سپاس و مِنّتی
191) گفت : میلش خویشی و پیوستگی ست / نیک خاتونی ست حق داند که کیست
192) خواست دختر را ببیند زیردست / اتفاقاََ دختر اندر مَکتَب است
193) باز گفت : ار آرد باشد یا سُپُوس / می کنم او را به جان و دل عروس
194) یک پسر دارد که اندر شهر نیست / خوب و زیرک ، چابک و مَکسَب کُنی ست
195) گفت صوفی : ما فقیر و زار و کم / قومِ خاتون ، مال دار و محتَشَم
196) کی بُوَد این کُفوِ ایشان در زِواج / یک دَر از چوب و ، دَری دیگر ز عاج
197) کُفو باید هر دو جفت اندر نِکاح / ورنه تنگ آید ، نمانَد اِرتیاح
شرح و تفسیر معشوق را زیر چادر پنهان کردن جهت تلبیس
چادرِ خود را بر او افگند زود / مرد را زن ساخت و دَر را بَرگشود
آن زنِ بَدکار ، فوراََ چادرش را به روی مردِ فاسق افکند و او را به صورت زنان درآورد و درِ خانه را به روی آن صوفی باز کرد .
زیرِ چادر مرد ، رُسوا و عیان / سخت پیدا چون شتر بر نردبان
البته آن مرد زیرِ چادر ماننِ شتری که بر فرازِ نردبان رفته باشتد . کاملاََ آشکار و رُسوا بود .
گفت : خاتونی ست از اَعیانِ شهر / مر ورا از مال و اقبال است بهر
زن گفت : این خانم ، خانمِ محترمی است از بزرگانِ شهر که دارای مال و ثروتِ فراوان است .
در بِبَستم تا کسی بیگانه ای / در نیاید زود نادانانه یی
من عمداََ درِ خانه را بسته ام تا مبادا بیگانه ای غفلتاََ وارد اتاق شود و او را ببیند .
گفت صوفی : چیستش هین خدمتی ؟ / تا برآرم بی سپاس و مِنّتی
صوفی به همسرش گفت : چه خدمتی از دستم برمی آید که آن را بی منّت و بی چشمداشت تشکّر در حقِ او انجام دهم ؟
گفت : میلش خویشی و پیوستگی ست / نیک خاتونی ست حق داند که کیست
زن گفت : این خانم می خواهد با خانوادۀ ما وصلت کند . هر چند خانمی خوب و محترم است امّا خدا می داند که در باطن چگونه است .
خواست دختر را ببیند زیردست / اتفاقاََ دختر اندر مَکتَب است
این خانم می خواست پنهانی و در خفا دختر ما را ببیند . امّا اتفاقاََ دخترمان فعلاََ در مکتب خانه است . [ زیردست = پنهانی ، پوشیده ، نهانی ]
باز گفت : ار آرد باشد یا سُپُوس / می کنم او را به جان و دل عروس
این خانم به من گفته است : دختر ، چه آرد باشد و چه سبوس با جان و دل قبولش دارم . یعنی من چشم بسته این دختر را قبول دارم چه زیبا باشد و چه نازیبا .
یک پسر دارد که اندر شهر نیست / خوب و زیرک ، چابک و مَکسَب کُنی ست
این خانم پسری دارد که در همۀ شهر نمونه اش پیدا نمی شود . هم آدمِ خوبی است و هم شخصی چالاک و دانا و اهلِ کار و کاسبی .
گفت صوفی : ما فقیر و زار و کم / قومِ خاتون ، مال دار و محتَشَم
صوفی گفت : ولی ما مردمی فقیر و بینوا و فرودستیم در حالی که خانوادۀ این خانم ، ثروتمند و بلند مرتبه اند .
کی بُوَد این کُفوِ ایشان در زِواج / یک دَر از چوب و ، دَری دیگر ز عاج
با این وضع چگونه ممکن است که دخترِ ما در این ازدواج ، همشأن و همتای آنان باشد ؟ این ازدواج بدان مانَد که یک لنگۀ در از چوبِ معمولی باشد و لنگۀ دیگرش از عاجِ گرانبها . ( کُفو = همتا ، نظیر / زِواج = ازدواج ) [ مولانا در این بیت و بیت بعدی از قولِ آن صوفی به مسئلۀ « کُفو بودن » در ازدواج اشاره کرده است . بطورِ کُلّی در کُتب فقهی اهلِ تسنّن و تشیّع ، ذیل مبحثِ عقد و لواحق آن ، این موضوع بعنوان یکی از شروطِ نکاح مطرح شده است ( مختصر نافع ، ص 229 و ترجمه شرایع الاسلام ، ج 2 ، ص 506 ) و منظور اینست که زوجین باید از لحاظِ ایمانی و اعتقادی و حتی از نظر مالی و اقتصادی نیز با هم تناسب و سنخیّت داشته باشند . یعنی در ازدواج هم «کفو شرعی» و هم «کفو عُرفی» لازم است و اِلّا مشکلاتِ عدیده ای در زندگی مشترک آنان رُخ خواهد داد . در روایتی حضرت رسول الله (ص) می فرماید : « مردِ مؤمن ، همشأن زنِ مؤمن است و مردِ مسلم ، همشأن زنِ مسلم » ( وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 44 ) ]
کُفو باید هر دو جفت اندر نِکاح / ورنه تنگ آید ، نمانَد اِرتیاح
در امرِ ازدواج ، دو همسر باید همشأن یکدیگر باشند و اِلّا زندگی بر آنان سخت خواهد شد و آرامش و راحتی را از زندگی شان سلب خواهد کرد . [ اِرتیاح = شادمانی ، راحتی ]
دکلمه معشوق را زیر چادر پنهان کردن جهت تلبیس
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر چهارم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات