غزل شماره 53 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 53 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 53 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 53 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 11

1) دیدار تو حلّ مشکلات است / صبر از تو خلاف ممکنات است

2) دیباچۀ صورت بدیعت / عنوان کمال حُسن ذات است

3) لب های تو خضر اگر بدیدی / گفتی لب چشمۀ حیات است

4) بر کوزۀ آب نِه دهانت / بردار که کوزۀ نبات است

5) ترسم تو به سِحر غمزه یک روز / دعوی بکنی که معجزات است

6) زهر از قِبَل تو نوشدارو / فحش ار دهن تو طیّبات است

7) چون روی تو صورتی ندیدم / در شهر ، که مُبطِل صلات است

8) عهد تو  و توبۀ من از عشق / می بینم و هر دو بی ثبات است

9) آخر نگهی به سوی ما کن / کِاین دولت حُسن را زکات است

10) چون تشنه بسوخت در بیابان / چه فایده گر جهان فرات است ؟

11) سعدی غم نیستی ندارد / جان دادن عاشقان نجات است

شرح و تفسیر غزل شماره 53 دیوان سعدی شیرازی

دیدار تو حلّ مشکلات است / صبر از تو خلاف ممکنات است


رخسار و ملاقات تو تمام دشواری ها را آسان می سازد . ولی شکیبا ماندن در فراق تو امکان ندارد و بر خلاف چیزی است که می تواند اتفاق افتد . [ دیدار = چهره ، صورت ]

دیباچۀ صورت بدیعت / عنوان کمال حُسن ذات است


آنچه از چهرۀ بدیع و زیبایت در اوّلین وهله به چشم می آید ، سرآغازی است برای نمودن کمال زیبایی گوهرین تو . [ بدیع = تازه و زیبا / عنوان = ابتدا و سرآغاز / حُسن = زیبایی و جمال / ذات = هستی و وجود ، سرشت و فطرت ]

لب های تو خضر اگر بدیدی / گفتی لب چشمۀ حیات است


اگر خضر لب های تو را می دید . آنها را لب چشمۀ آب حیات می پنداشت .

_ خضر = نام یکی از پیامبران یا اولیاست ، این نام در قرآن کریم نیامده است و تنها چیزی که وصف او به عبودیّت و حصول علم لدّنی است . مطابق اکثر روایات اسلامی نام او خضر و بعضی او را الیَسَع گفته اند . و در بارۀ شهرت او به خضر می گویند که او به هر جا می گذرد یا هر جا که نماز می گزارد . زمین در زیر پا یا در اطراف او سبز و خرّم می شود و بعضی گفته اند که نامش ایلیاست و مادرش رومی و پدرش از پارس بوده است . به روایتی خضر پسر خالۀ اسکندر و به روایتی برادر الیاس است . خضر و الیاس و اسکندر در طلب آب حیات به ظلمات می روند . خضر و الیاس از چشمۀ حیوان می نوشند و عمر جاویدان می یابند . امّا هنگامی که اسکندر می خواهد از آب حیات بنوشد ، ناگهان چشمه از نظر ناپدید می شود . چشمۀ حیات در صخره ای موسوم به صخرۀ موسی کنار مجمع البحرین بوده است . در روایت مذهبی آمده است که موسی از خداوند طلب می کند که او با یکی از مردان حق آشنا سازد و خداوند او را با خضر اشنا می کند . به این ماجرا در سورۀ کهف قرآن کریم اشاره شده است .

_ چشمۀ حیات = آب حیوان ، آب زندگی ، آب خضر ، در غزلیات سعدی همۀ این ترکیبات بکار رفته است . به عقیدۀ قدما آبی بوده است در ظلمات که در انتهای دنیای مسکون جای دارد و هر کس از آن چشمه بنوشد عمر جاودانی خواهد یافت .

در اساطیر آمده است که ذوالقرنین که بنابر باوری قدیمی همان اسکندر مقدونی است . برای یافتن آن چشمه به ظلمات رفت . امّا نتوانست بدان دست یابد ، ولی خضر پیغمبر که وزیر و پسرخالۀ او بود به همراه الیاس نبی آن چشمه را یافتند و از آبش نوشیدند و عمر جاودان پیدا کردند . این افسانه ، علّت مضامین بسیار در اشعار فارسی شده است . در اصطلاح صوفیان گاهی کنایه شده است از سرچشمۀ عشق و محبّت که هر کس از آن بچشد هرگز معدوم و فانی نشود و نیز اشارت به دهان معشوق و گاهی به معنی سخنان پیر و مرشد است که به سالک حیات ابدی می بخشد .

بر کوزۀ آب نِه دهانت / بردار که کوزۀ نبات است


لبان خویش را بر کوزۀ اب بگذار و بردار ، از آن پس بر اثر شیرینی لبانت کوزۀ آب به نبات تبدیل می شود . [ کوزۀ نبات = آن کوزه ای که شیرۀ نبات در آن ریزند تا منجمد شود . ]

ترسم تو به سِحر غمزه یک روز / دعوی بکنی که معجزات است


یقین دارم که تو روزی با این ناز و کرشمه ای که به سِحر و جادو می ماند ، ادّعای معجزه خواهی کرد . [ سِحر = جادو / غمزه = ناز و عشوه ، اشاره به چشم و ابرو / دعوی = ادّعا ]

زهر از قِبَل تو نوشدارو / فحش ار دهن تو طیّبات است


زهر اگر از جانب تو باشد مثل داروی بی مرگی است . و ناسزا اگر از دهان تو برآید همانند سخنان پاک و ظریف و دلپسند است . [ قِبَل = سوی ، طرف / نوشدارو = پادزهر ، نام معجونی است که شیرین مزه و مفرّح قلب و مقوّی معده و دوایی است که دفع جمیع آلام و جراحت ها کند / فحش = ناسزا / طیّبات = جمع طیّبه ، سخنان پاکیزه و زیبا ]

چون روی تو صورتی ندیدم / در شهر ، که مُبطِل صلات است


در شهر چهره ای مانند تو که بتواند نمازِ نمازگزاران را باطل کند ندیدم ، یعنی چهره ات چنان زیباست که نمازگزار با دیدن آن ، قبله را رها می کند و نمازش باطل می شود . [ مبطل صلات = باطل کننده نماز ]

عهد تو  و توبۀ من از عشق / می بینم و هر دو بی ثبات است


می بینم که عهد و پیمان تو در دوستی و نیز توبۀ من از عشق ، هر دو شکننده و ناپایدار است . [ عهد = پیمان ]

آخر نگهی به سوی ما کن / کِاین دولت حُسن را زکات است


چهره ات زیباست و این زیبایی ثروت است که باید برای آن زکات بپردازی و زکات چهرۀ زیبا توجّه و نگریستن به عاشق است . [ دولت = ثروت و مکنت و مال / زکات = در فقه آنچه به حکم شرع ، به درویش و مستحق دهند ]

چون تشنه بسوخت در بیابان / چه فایده گر جهان فرات است ؟


اگر تشنه ای در بیابان ، در اثر تشنگی از پای درآید . دیگر چه سودی دارد که تمام دنیا مثل فرات (پر آب) باشد ؟ [ فرات = آب صاف شیرین و خوشگوار ، نهر عظیمی است که با دجله پیوندد و هر دوی آنها یک نهر شوند و در عبّادان به خلیج فارس ریزند . ]

سعدی غم نیستی ندارد / جان دادن عاشقان نجات است


سعدی از اینکه در راه دوست جان نثار کند باکی ندارد . زیرا جان دادن عاشقان در راه عشق و دوستی برای آنان نوعی رهایی و نجات به شمار می آید .

شرح و تفسیر غزل 52                      شرح و تفسیر غزل 54

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 53 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟