غزل شماره 142 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 142 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 142 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 142 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 9

1) ای کسوت زیبایی بر قامت چالاکت / زیبا نتَواند دید ، الّا نظر پاکت

2) گر منزلتی دارم ، بر خاک درت میرم / باشد که گذر باشد یک روز بر آن خاکت

3) دانم که سَرم روزی در پای تو خواهد شد / هم در تو گریزندم دست من و فتراکت

4) ای چشم خرد حیران در مَنظر مطبوعت / وِای دست نظر کوتاه از دامن ادراکت

5) گفتم که نیاویزم با مار سَر زلفت / بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت

6) مه روی بپوشانَد ، خورشید خجل مانَد / گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت

7) گر جمله ببخشایی ، فضل است بر اصحابت / ور جمله بسوزانی ، حکم است بر املاکت

8) خون همه کس ریزی ، از کس نَبوَد بیمت / جرم همه کس بخشی ، از کس نَبوَد باکت

9) چندانکه جفا خواهی می کن ، که نمی گردد / غم گِرد دل سعدی با یاد طربناکت

شرح و تفسیر غزل شماره 142 دیوان سعدی شیرازی

ای کسوت زیبایی بر قامت چالاکت / زیبا نتَواند دید ، الّا نظر پاکت


ای کسی که زیبایی چونان جامه ای بر قامت بلندت دوخته شده است ، جز نگاه پاک قادر به دیدن آن زیبایی نیست . به سخن دیگر چشم آلوده نظر توان درک جمالت را ندارد . [ کسوت = جامه و لباس / چالاک = جَلد و تند ، زیبا / نظر = نگاه ]

گر منزلتی دارم ، بر خاک درت میرم / باشد که گذر باشد یک روز بر آن خاکت


برای خود پایگاهی رفیع تر از این نمی شناسم که بر خاک آستانت جان دهم ، تا شادید روزی بر خاک من گذر کنی . [ منزلت = مقام و مرتبه / در = درگاه ، آستان / باشد که = امید است ]

دانم که سَرم روزی در پای تو خواهد شد / هم در تو گریزندم دست من و فتراکت


می دانم که روزی سرم در پای تو خواهد افتاد ، فقط به تو پناه می آورم و دست من فقط فتراک تو را می گیرد و فقط از تو یاری می طلبم . [ گریزندم = مخفف گریزنده ام / فتراک = تسمه و دوالی باشد که از پس و پیش زین اسب آویزند ، ترک بند / سر در پای کسی شدن = کنایه از مطیع و تسلیم کسی شدن / در کسی گریختن = پناه بردن ]

ای چشم خرد حیران در مَنظر مطبوعت / وِای دست نظر کوتاه از دامن ادراکت


ای محبوبی که خرد قادر به مشاهدۀ جمال دلپذیر تو نیست ، اندیشه نیز از دست یازیدن به ادراک تو ناتوان است . [ منظر مطبوع  = دیدار و چهرۀ دلپذیر و زیبا / نظر = فکر و اندیشه ، دقّت و  تأمّل / دست کوتاه بودن از چیزی = محروم و بی نصیب بودن از چیزی ]

گفتم که نیاویزم با مار سَر زلفت / بیچاره فروماندم پیش لب ضحّاکت


عزم آن داشتم که با سر زلفت که به ماه می ماند ، درگیر نشوم ، امّا در برابر لب خندانت عنان از کف داده ، درمانده شدم و اسیر گیسوانت گشتم . [ آویختن = چنگ زدن / ضحّاک = خندان / فروماندن = کنایه از عاجز و درمانده شدن ]

مه روی بپوشانَد ، خورشید خجل مانَد / گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت


اگر پرتو روی تابانت بر آسمان بتابد ، ماه پرتو افشانی نمی کند و خورشید در برابر پرتو رویت شرمسار می ماند . [ طارم = طاق و بام خانه / طارم افلاک = کنایه از آسمان ]

گر جمله ببخشایی ، فضل است بر اصحابت / ور جمله بسوزانی ، حکم است بر املاکت


اگر تمام دوستانت را عفو کنی و از گناهانشان درگذری ، این احسان توست بر آنان و چنانچه همه را به آتش بکشی ، گویی به اختیار املاک خویش را سوزانده ای . [ جمله = تمام ، همه / فضل = احسان و بخشش / اصحاب = جمع صاحب به معنی یاران / املاک = جمع مُلک به معنی مال ها و دارایی ها / سوختن = کنایه از به رنج افکندن ، عذاب دادن ]

خون همه کس ریزی ، از کس نَبوَد بیمت / جرم همه کس بخشی ، از کس نَبوَد باکت


خون همه را می ریزی و از هیچ کس هراسی به دل راه نمی دهی و از گناهان همه درمی گذری بی آنکه پروای کسی داشته باشی . [ جرم = گناه / باک = ترس ]

چندانکه جفا خواهی می کن ، که نمی گردد / غم گِرد دل سعدی با یاد طربناکت


هر قدر که دوست داری به سعدی ستم کن ، زیرا با وجود خاطرۀ شادی بخش تو غم نمی تواند گرد او بگردد و بر وی اثر گذارد . [ طربناک = شادی آور ]

شرح و تفسیر غزل 141                     شرح و تفسیر غزل 143

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 142 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟