شرح و تفسیر ذکر دانش خرگوش و بیان فضلیت دانش

شرح و تفسیر ذکر دانش خرگوش و بیان فضلیت دانش در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر ذکر دانش خرگوش و بیان فضلیت دانش

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 1027 تا 1040

نام حکایت : نخچیران و شیر

بخش : 15 از 34

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

آورده اند در مرغزاری خوش که نسیم آن ، بوی بهشت را معطر کرده بود و عکس آن روی فلک را منور گردانیده ، از هر شاخی هزار ستاره تابان و در هر ستاره ای سپهر حیران …. و وحوش بسیار به سبب چراخور و آب در خصب نعمت بودند ، لیکن به مجاورت شیر ، آن همه نعمت و آسایش منقص بود . روزی جمع شدند و به نزدیک شیر رفتند و گفتند : تو هر روز پس از رنج بسیار و مشقت فراوان از ما یکی شکار می کنی و ما پیوسته در بیم و هراسیم و تو در رنج و تلاش ، اکنون چیزی اندایشیده ایم که تو را از آن فراغت و …

متن کامل حکایت نخچیران و شیر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 1027 الی 1040

1027) این سخن پایان ندارد ، هوش دار / گوش ، سوی قصه خرگوش دار

1028) گوش خر بفروش و دیگر گوش خر / کین سخن را درنیابد گوش خر

1029) رو ، تو روبه بازی خرگوش بین / شیر گیری سازی خرگوش بین

1030) خاتم ملک سلیمان است ، علم / جمله عالم صورت و ، جان است علم

1031) آدمی را زین هنر بیچاره گشت / خلق دریاها و خلق کوه و دشت

1032) زو پلنگ و شیر ، ترسان همچو موش / زو نهنگ بحر ، در صفرا و جوش

1033) زو ، پری و دیو ، ساحل ها گرفت / هر یکی در جای ، پنهان جا گرفت

1034) آدمی را دشمن پنهان ، بسی است / آدمی با حذر ، عاقل کسی است

1035) خلق پنهان ، زشتشان و خوبشان / می زند بر دل ، به هر دم کوب شان

1036) بهر غسل از در روی در جویبار / بر تو آسیبی زند در آب ، خار

1037) گرچه پنهان خار در آب است پست / چونکه در تو می خلد ، دانی که هست

1038) خار خار وحی ها و وسوسه / از هزاران کس بود ، نی یک کسه

1039) باش تا حس های تو مبدل شود / تا ببینیشان و مشکل ، حل شود

1040) تا سخن های کیان رد کرده ای ؟ / تا کیان را سرور خود کرده ای ؟

شرح و تفسیر ذکر دانش خرگوش و بیان فضلیت دانش

این سخن پایان ندارد ، هوش دار / گوش ، سوی قصه خرگوش دار


این گونه سخنان اسرار آمیز پایان پذیر نیست . به هوش باش و با حواس کامل به داستان خرگوش گوش فرا ده .

گوش خر بفروش و دیگر گوش خر / کین سخن را در نیابد گوش خر


گوش خر یعنی گوش جسمانی و کلا حواس ظاهری را رها کن زیرا سخنان اسرار آمیز حقیقت را نمی توان با گوش جسمانی و حواس ظاهری درک کرد . [ گوش خر کنایه از گوش جسمانی است که فقط به محسوسات توجه دارد و سخنان لاهوتی را نشنود و یا گوشی است که از حد علوم نقلی و ظاهری فراتر نتواند رفت . ]

رو ، تو روبه بازی خرگوش بین / شیر گیری سازی خرگوش بین


برو نیرنگ بازی خرگوش را تماشا کن و ببین که این خرگوش چه سان شیر ژیان را به مغاک هلاک فرو می افکند .

خاتم ملک سلیمان است ، علم / جمله عالم صورت و ، جان است علم


علم به منزله نگین انگشتری سلیمان نبی است یعنی همانطور که طبق روایات و افسانه ها شوکت و قدرت سلیمان به انگشتری اش باز بسته بود و بدان وسیله برجن و انس و دیو و پری و دد و دام حکم می راند . علم باطنی و حقیقی نیز اگر بر قلبی نقش بندد آن کس بر همه موجودات جهان حاکم شود چرا که جهان به منزله کالبد است و علم باطنی به منزله روح و جان آن .

آدمی را زین هنر بیچاره گشت / خلق دریاها و خلق کوه و دشت


تمام مخلوقات دریاها و دشت ها و کوهها به وسیله همین علم به تسخیر انسان درآمده اند . [ بیچاره گشتن در اینجا یعنی به تسخیر درآمدن و مسخر شدن . ]

زو پلنگ و شیر ، ترسان همچو موش / زو نهنگ بحر ، در صفرا و جوش


شیر و پلنگ مانند موش از انسان می ترسند و نیز نهنگ دریا از بیم انسان در پریشانی (صفرا) و تب و تاب است .

زو پری و دیو ، ساحل ها گرفت / هر یکی در جای پنهان ، جا گرفت


دیو و پری از ترس انسان سواحل دریا را برای مسکن خود برگزیدند و هر یک از آنان در جایی پنهان ساکن شدند . [ بیت فوق ناظر است به این روایت طبری ” نخستین گروهی که در زمین سکنی کردند . جنیان بودند ولی تباهی پیشه کردند و خونها ریختند و از هم کشتار کردند تا اینکه خداوند ابلیس را با لشکری از فرشتگان به سوی آنان فرستاد و ابلیس با همراهانش به پیکار با جنیان پرداخت و آنان را به سوی جزایر دریاها و حواشی کوهها تار و متر کرد . ]

آدمی را دشمن پنهان ، بسی است / آدمی با حذر ، عاقل کسی است


انسان دشمنان پنهانی فراوان دارد نظیر هواهای نفسانی یا اشخاص مختلف ولی انسان محتاط (حذر) ، خردمند است .

خلق پنهان ، زشتشان و خوبشان / می زند بر دل ، به هر دم کوب شان


مخلوقات پنهانی ( اعم از شیطان و فرشته و آدمیان شیطان صفت و فرشته خو ) وسوسه ها و الهامات نیکشان بر دل اثر می نهد یعنی تاثیر وسوسه شیاطین و الهام فرشتگان قهرا قلب آدمی را منفعل می کند .

بهر غسل از در روی در جویبار / بر تو آسیبی زند در آب ، خار


برای مثال ، اگر برای شست و شوی خود داخل جویباری شوی . خاری که در آب است به تو آسیب می رساند .

گرچه پنهان خار در آب است پست / چونکه در تو می خلد ، دانی که هست


اگر چه خار در میان آب ، بسیار کوچک و پنهان است ولی همینکه به بدنت فرو رفت در خواهی یافت که خاری هم در آب وجود دارد . [ دو بیت اخیر تمثیلی است برای توضیح اینکه فرشته و شیطان یا انواع مردمان خوب و بد چگونه موجب حدوث اندیشه ها و خیالات خوب و بد در آدمی می شوند . همانطور که سوزش بدن در میان آب از جسمی تیز همچون خار حادث می شود . وقتی نیز کسی را ملاقات می کنیم و بعد از این ملاقات در عمق روح و روانمان تاثیر و انفعالی خوب یا بد را احساس می کنیم . باید بدانیم که این حالت در ما بی علت نیست . ای بسا از امواج روحی و اخلاقی او تاثیر گرفته باشیم بی آنکه آن را به حساب بیاوریم . یا ممکن است در گوشه ای نشسته ایم و ناگاه حالتی خوب یا بد بر ما عارض می گردد . ای بسا این حالت نتیجه الهام ملکی یا القای شیطانی باشد . ]

خار خار وحی ها و وسوسه / از هزاران کس بود ، نی یک کسه


پریشانی خاطر ( خاژ خار ) و تشویش هایی که بر اثر الهامات ملکی و وسوسه های شیطانی بر دل تو وارد می شود از جانب هزاران نفر است نه یک نفر . [ هر نوع خیال و اندیشه ای که بر دل می گذرد . حدوث آن مسبوق است به اسباب و علل بسیار و مختلف که در طول عمر و مدت زندگی از مسموعات و مشاهدات و آنچه انسان خوانده و بدان مصادف شده ، به یکدیگر پیوسته و زمینه را برای قبول تاثر از سبب اخیر که برخورد و یا شنیدن و دیدن و یا تذکر امر ذهنی است فراهم ساخته . بنابراین وحی قلب و اندیشه نیک و وسوسه یا خیال زشت و پلید ، به منزله ظهور نتیجه آن اسباب و علل اعدادی است که به مرور زمان مانند حلقه های زنجیر درهم افتاده و اتصال یافته است . هر چند که به حسب ظاهر ، ما سبب اخیر را ممکن است دریابیم و از اسباب گذشته و دور غافل مانده باشیم . ]

خواطر اربعه : صوفیه خواطر را بر چهار نوع دانسته اند . 1- خاطر حقانی : علمی است که حق تعالی بی واسطه در دل اهل قرب افکند . 2- خاطر ملکی : آن است که آدمی را بر خیرات و طاعات انگیزد و از معاصی دور دارد . 3- خاطر نفسانی : آن است که آدمی را بر شهوات و اغرض باطل ترغیب کند . 4- خاطر شیطانی : آن است که باعث زشتی ها و مکاره گردد . [ فرق خاطر حقانی و ملکی آن است که خاطر حقانی را هیچ خاطر دیگر معارض نشود اما با وجود خاطر ملکی ، معارضه نفسانی ممکن است . ولی فرق میان خاطر نفسانی و خاطر شیطانی آن است که خاطر نفسانی به نور ذکر منقطع نشود و همچنان اصرار کند تا به غرض رسد ولی خاطر شیطانی به نور ذکر منقطع شود . اگر چه ممکن به نوعی دیگر درآید و خواهد که بنده را اغوا کند . ] ( ماخذ خواطر اربعه . مصباح الهدایة صفحه 103 تا 107 و مفاتیح اتلغیب صفحه 351 تا 366 )

باش تا حس های تو مبدل شود / تا ببینیشان و مشکل ، حل شود


صبر کن تا حواس نفسانی تو به ادراک معنوی دگرگون شود و پس از آن دگرگونی به همه چیز نگاه کن تا بتوانی حقایق را ببینی و مشکل تو حل شود .

تا سخن های کیان ، رد کرده ای ؟ / تا کیان را سرور خود کرده ای ؟


آن وقت در خواهی یافت سخنان و الهامات چه بزرگانی ( اعم از فرشتگان و فرشته خویان ) را رد کرده ای و چه کسانی ( اعم از شیاطین و شیطان صفتان ) را سرمشق خود ساخته ای . [ دو بیت اخیر اشاره می دارد که حواس و ادراکات سالک مادام که در تصرف هوی و شهوت نفسانی است حقیقت را مشاهده و دریافت نتواند کرد زیرا غلبه نفس ، احوال نفسانی را از اعتدال بیرون می برد و به سوی افراط و تفریط می کشاند و در چنین حالتی حق را به صورت باطل و باطل را در کسوت حق می بیند . حکیم سبزواری در صفحه 43 شرح اسرار  بیان می دارد . ” هر یک از صفات ذمیمه ، شعبه هایی دارد از اینرو وسوسه کنندگان بسیارند . به عنوان مثال در شهوت پرستی ، خوک را سرمشق خود کرده اند و در حرص ، مورچه را و در خشم ، سگ را و … ]

دکلمه ذکر دانش خرگوش و بیان فضلیت دانش

دکلمه ذکر دانش خرگوش و بیان فضلیت دانش

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟