شرح و تفسیر بیان زیافت ( ناروایی ) ، تاویل مگس

شرح و تفسیر بیان زیافت ( ناروایی ) ، تاویل مگس در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر بیان زیافت ( ناروایی ) ، تاویل مگس

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 1082 تا 1090

نام حکایت : نخچیران و شیر

بخش : 19 از 34

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

آورده اند در مرغزاری خوش که نسیم آن ، بوی بهشت را معطر کرده بود و عکس آن روی فلک را منور گردانیده ، از هر شاخی هزار ستاره تابان و در هر ستاره ای سپهر حیران …. و وحوش بسیار به سبب چراخور و آب در خصب نعمت بودند ، لیکن به مجاورت شیر ، آن همه نعمت و آسایش منقص بود . روزی جمع شدند و به نزدیک شیر رفتند و گفتند : تو هر روز پس از رنج بسیار و مشقت فراوان از ما یکی شکار می کنی و ما پیوسته در بیم و هراسیم و تو در رنج و تلاش ، اکنون چیزی اندایشیده ایم که تو را از آن فراغت و …

متن کامل حکایت نخچیران و شیر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 1082 الی 1090

1082) آن مگس بر برگ کاه و بول خر / همچو کشتی بان ، همی افراشت سر

1083) گفت : من دریا و کشتی خوانده ام / مدتی در فکر آن می مانده ام

1084) اینک این دریا و این کشتی و من / مرد کشتی بان و اهل رای زن

1085) بر سر دریا همی راند او عمد / می نمودش آنقدر بیرون ز حد

1086) بود بی حد آن چمین نسبت بدو / آن نظر که بیند آن را راست کو ؟

1087) عالمش چندان بود کش بینش است / چشم چندین ، بحر هم چندینش است

1088) صاحب تاویل باطل ، چون مگس / وهم او بول خر و ، تصویر خس

1089) گر مگس ، تاویل بگذارد به رای / آن مگس را بخت گرداند همای

1090) آن مگس نبود کش ، این عبرت بود / روح او ، نی در خور صورت بود

شرح و تفسیر بیان زیافت ( ناروایی ) ، تاویل مگس

آن مگس بر برگ کاه و بول خر / همچو کشتی بان ، همی افراشت سر


آن مگس خردک اندام ، روی برگ کاه و پیشاب خر ، مانند کشتی بانان سر بلند می کرد .

تمثیل : مگسی سوار بر برگ کاهی است و آن برگ کاه ، روی پیشاب خری روان است . مگس به خیال خود روی دریای پهناوری کشتی می راند . پس به خود می بالد و از سر مستی و بطر چنین می لافد : این منم کشتی بانی که در این دریای بیکران کشتی می رانم .

– مولانا در این تمثیل کوتاه طنز آمیز و در عین حال گزنده و بی پرده ، احوال سرمستان از باده غرور را نقد می کند . آنانی که در عین حقارت و کوته فکری ، خود را بزرگ و دانا می پندارند . انسان گاه بر اثر غلبه اوهام و خود بینی ، خویشتن را بر موج علم و معرفت و اوج قدرت و سلطنت می بیند . این تمثیل ، شمولی همه جانبه دارد . بنابراین هر کس که حد خود نشناسد و پای از گلیم خود فراتر نهد مشمول چنین تمثیلی است . مولانا با این تمثیل هم مدعیان معرفت را نقد کرده و هم حکام و امیران زمان خود را که به محض رسیدن به مسندی از مساند فانی دنیوی غره می شدند و کوس ” انا ربکم الاعلی ” می زدند . ( ماخذ این نمثیل در عیون الاخبار ابن قتیبه ، طبع مصر ، ج 1 ، ص 273 آمده است ) .

گفت : من دریا و کشتی خوانده ام / مدتی در فکر آن می مانده ام


آن مگس گفت : من قبلا در باره دریا و کشتی مطالبی خوانده بودم و مدتی را در همین اندیشه سپری می کردم .

اینک این دریا و این کشتی و من / مرد کشتی بان و اهل رای زن


اکنون بدون شک ، این پیشاب خر همان دریایی است که قبلا در باره آن چیزهایی خوانده بودم و این برگ کاه همان کشتی است و من نیز کشتی بان ماهر و حاذقم .

بر سر دریا همی راند او عمد / می نمودش آنقدر بیرون ز حد


آن مگس روی دریای خیالی خود (پیشاب خر) ، قایق خیالی (برگ کاه) خود را می راند و این چیزها در نظرش بیش از اندازه بزرگ و مهم جلوه می کرد .

بود بی حد آن چمین نسبت بدو / آن نظر که بیند آن را راست کو ؟


آن پیشاب (چمین) نسبت بدان مگس ، بی اندازه پهناور می نمود . اما کو آن نظر واقع بینی که پیشاب خر را آن چنان که هست بیند .

عالمش چندان بود کش بینش است / چشم چندین ، بحر هم چندینش است


جهان مگس به اندازه بینش اوست و در یا نیز در نظر مگس به اندازه بینش اوست . [ معرفت مگس صفتان نیز به اندازه دید تنگ و خرد آنان است ]

صاحب تاویل باطل ، چون مگس / وهم او بول خر و ، تصویر خس


آن کسی که همه چیز را به صورت یاوه و بی اساس ، تاویل می کند مانند همین مگس است . اوهام او مانند ادرار خر و تصوراتش مانند خس و خاشاک بی مقدار است .

گر مگس ، تاویل بگذارد به رای / آن مگس را بخت گرداند همای


اگر آن مگس آن تاویلی را که بر پایه رای و نظر سست است رها کند . همان دم ، طالع مبارکش او را به پرنده تیز بالی همچون هما دگر سازد . [ همینطور کسانی که در چنبره اوهام و بینش محدود خود اسیرند از این حصار بدر آیند . روحشان بر ستیغ رفیع حقیقت پر کشد . ]

آن مگس نبود کش ، این عبرت بود / روح او ، نی در خور صورت بود


هر کس دارای چنین بینش ژرف و والایی شود نباید او را مگس خواند زیرا روح او همردیف عالم صورت و ظاهر نیست بلکه از عالم صورت برتر و بالاتر آمده است .

دکلمه بیان زیافت ( ناروایی ) ، تاویل مگس

دکلمه بیان زیافت ( ناروایی ) ، تاویل مگس

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟