شرح و تفسیر دزدیدن مار گیر ماری را از مار گیر دیگر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر دزدیدن مار گیر ماری را از مار گیر دیگر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 135 تا 140
نام حکایت : هلال پنداشتن آن شخص ، خیال را در عهد عمر رضی الله عنه
بخش : 2 از 10
ماه رمضان فرا رسیده بود . مردم برای دیدن هلال ماه ، بر کوهی فراز آمده بودند . ناگهان یکی از آن میان به عُمر ( خلیفه دوم مسلمین ) روی کرد و گفت : اینک هلال ماه را در پهنۀ لاجوردین آسمان می بینم . عُمر به آسمان درنگریست ولی هلالی ندید . به آن شخص روی کرد و گفت : این چه را که تو به شکل هلال می بینی در واقع هلال نیست بلکه خیالِ یاوۀ تو است . زیرا که من به …
متن کامل حکایت هلال پنداشتن آن شخص ، خیال را در عهد عمر رضی الله عنه را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
135) دزدکی از مارگیری مار بُرد / ز ابلهی آن را غنیمت می شمرد
136) وارهید آن مارگیر از زخمِ مار / مار کُشت آن دزد او را زارِ زار
137) مارگیرش دید ، پس بشناختش / گفت : از جان ، مارِ من پرداختش
138) در دعا می خواستی جانم از او / کِش بیابم ، مار بستانم از او
139) شکرِ حق را کآن دعا مردود شد / من زیان پنداشتم ، و آن سود شد
140) بس دعاها کآن زیان است و هلاک / وز کرَم می نشنود یزدانِ پاک
دزدکی از مارگیری مار بُرد / ز ابلهی آن را غنیمت می شمرد
دزدی حقیر و نادان از یک مارگیر ، ماری دزدید و از روی نادانی پیشِ خود خیال می کرد که غنیمتِ گرانبهایی بُرده است .
خلاصه داستان : دزدی از مارگیری ، ماری را ربود و آن را از روی نادانی غنیمتی گرانبها شمرد . آن مارِ زهرآگین او را نیش زد و دمار از او برآورد و به مغاکِ هلاکش افکند . مارگیر ، وقتی که جسد آن دزد را دید او را شناخت و گفت : آری ، مارِ دزدیده شدۀ من بود که او را به دیار نیستی فرستاد و من از این بلای عظیم رَستم . در حالیکه وقتی او مار را از من به یغما برد ، رنجه شدم . و دست به دعا افراشتم که خدایا مار را به من باز گردان . اینک سپاس خدای را که این دعایم را اجابت نفرمود . من گُمان می کردم که به اجابت نرسیدن دعایم زیانبار است ولی اینک می بینم که یکسره سود و نفع بوده است .
مولانا در این حکایت کوتاه دو استنتاج مهم کرده است . یکی آنکه مال وقتی در جهت حق ، بدست نیاید برای روح و شخصیت آدمی بسی خطرناک است و دوم آنکه ، عدم اجابت برخی دعاها به صلاح خودِ دعاکننده است .
وارهید آن مارگیر از زخمِ مار / مار کُشت آن دزد او را زارِ زار
آن مارگیر به سبب دزدیده شدن مار ، از نیشِ زهرآگینش جان سالم بدر بُرد . ولی در عوض دزدِ مار را با خواری و زاری کُشت .
مارگیرش دید ، پس بشناختش / گفت : از جان ، مارِ من پرداختش
وقتی که مارگیر با جسدِ دزد مار روبرو شد او را شناخت و با جان و دل گفت : مارِ من آن دزد را هلاک کرد .
در دعا می خواستی جانم از او / کِش بیابم ، مار بستانم از او
در حالیکه وقتی دزد ، مار را از من رُبود با جان و دل از خدا می خواستم که دزدِ مارم را پیدا کنم و مارم را از او بگیرم .
شکرِ حق را ، کآن دعا مردود شد / من زیان پنداشتم ، و آن سود شد
سپاس خدای را که دعایم موردِ اجابت قرار نگرفت . من ابتدا عدم اجابت دعایم را زیانی بر خود می پنداشتم . ولی سرانجام دریافتم که این مسئله ، نسبت به من سود و منفعت به همراه داشته است . [ اشاره است به آیه 216 سوره بقره . « ای بسا چیزها که شما ناگوارش شمرید . ولی براستی برای شما خیر و گواراست و ای بسا چیزها که شما دوستتش می دارید ولی بواقع نسبت به شما زیان و گزند است . و خداوند به سرانجام امور داناست و شما نادان » ]
بس دعاها کآن زیان است و هلاک / وز کرَم می نشنود یزدانِ پاک
بسیاری از دعاها که انسان برای خود می کند . در واقع موجب هلاک و تباهی اوست . ولی چون به حقایق امور علم ندارد . مصرّانه برآورده شدن آن را از خدا می خواهد . ولی حضرت حق تعالی که پاک و منزه است از روی کرَمش ای قبیل دعاها را قبول نمی کند .
دکلمه دزدیدن مار گیر ماری را از مار گیر دیگر
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات
سلامودرود
زحمت کشیدید.ممنونم استفاده کردم
خدا قوت
ممنونم♡