در تفسیر این خبر که مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُّ مَولاهُ | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
در تفسیر این خبر که مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُّ مَولاهُ | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر ششم ابیات 4538 تا 4552
نام حکایت : حکایت مفتون شدن قاضی بر زن جوحی و در صندوق ماندن قاضی
بخش : 4 از 5 ( در تفسیر این خبر که مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُّ مَولاهُ )
خلاصه حکایت مفتون شدن قاضی بر زن جوحی و در صندوق ماندن قاضی
جوحی از شدّت فقر و فاقه زنِ زیبا و ملیح خود را وامی دارد که مردی هوسباز را به بهانۀ کام به دام افکند . زن نزد قاضی می رود و تصنّعاََ از شویِ ناسازگار خود (جوحی) گِله می آغازد . قاضی که از حُسن و جمال و دَلالِ زن ، عنان اختیار از کف هشته بود بدو می گوید : خانم ، محکمه شلوغ و پُر غوغاست و من در این ازدحام نمی توانم به شکایت تو رسیدگی کنم . بهتر است در فلان ساعت به منزلم بیایی تا با فراغت کامل به سخنانت گوش دهم و برای مشکلّت راه حلّی بیابم . امّا زن که غرّار و گُربُز بود بدو می گوید : جناب قاضی هیچ جایی بهتر …
متن کامل ” حکایت مفتون شدن قاضی بر زن جوحی و در صندوق ماندن قاضی “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل ابیات در تفسیر این خبر که مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُّ مَولاهُ
ابیات 4538 الی 4552
4538) زین سبب پیغمبرِ با اجتهاد / نامِ خود و آنِ علی مولا نهاد
4539) گفت : هر کو را منم مولا و دوست / ابنِ عمِّ من علی مولایِ اوست
4540) کیست مولا ؟ آنکه آزادت کند / بندِ رِقیّت ز پایت برکَند
4541) چون به آزادی نبوّت هادی است / مؤمنان را ز انبیا آزادی است
4542) ای گروهِ مؤمنان شادی کنید / همچو سرو و سوسن آزادی کنید
4543) لیک می گویید هر دَم شُکرِ آب / بی زبان ، چون گلستانِ خوش خِضاب
4544) بی زبان گویند سرو و سبزه زار / شُکرِ آب و شُکرِ عدلِ نوبهار
4545) حُلّه ها پوشیده و دامن کشان / مست و رقّاص و خوش و عنبرفشان
4546) جزو جزو ، آبستن از شاهِ بهار / جسمشان چون دُرجِ پُر دُرِّ ثِمار
4547) مریمان ، بی شُوی آبِست از مسیح / خامُشان ، بی لاف و گفتاری فصیح
4548) ماهِ ما بی نطق ، خوش برتافته ست / هر زبان ، نطق از فَرِ ما یافته ست
4549) نطقِ عیسی از فَرِ مریم بّوَد / نطقِ آدم پرتوِ آن دَم بُوَد
4550) تا زیادت گردد از شُکر ای ثِقات / پس نباتِ دیگرست اندر نبات
4551) عکسِ آن اینجاست ، ذَلَّ مَن قَنَع / اندرین طَورست عَزَّ مَن طَمَع
4552) در جَوالِ نَفسِ خود چندین مرو / از خریدارانِ خود غافل مشو
شرح و تفسیر در تفسیر این خبر که مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُّ مَولاهُ
زین سبب پیغمبرِ با اجتهاد / نامِ خود و آنِ علی مولا نهاد
این بخش در بیان این مطلب است که کاملانِ مُکمِّل می توانند اسیران نَفس و هوی را از امور نفسانی برهانند و بندِ بندگی طاغوت نَفس را از دست و پای آنان بردارند . چنین کسی را اهل الله «مولی» گویند . نمونه اعلای چنین مولایی حضرت مولی الموحدین علی (ع) است . در عنوان این بخش قسمتی از حدیث غدیر آمده است . رسول خدا در آخرین سال حیات خود به حج رفت که بعدها آن حج را حَجَّةُ الوِداع خواندند . او پس از انجام مناسک به سوی مدینه حرکت کرد و در روز هیجدهم ذی الحجّه به سرزمین خُم رسید و در مقابل جمعی نزدیک یکصد و بیست هزار نفر بر پُشته ای از باربندهای اُشتران ایستاد و فرمود : « هر که را که من مولای او باشم علی مولای اوست . خداوندا دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن دار »
گفت : هر کو را منم مولا و دوست / ابنِ عمِّ من علی مولایِ اوست
فرمود : هر کس که من مولا و دوست او هستم . پسر عموی من یعنی علی (ع) هم مولای اوست .
کیست مولا ؟ آنکه آزادت کند / بندِ رِقیّت ز پایت برکَند
مولا چه کسی است ؟ مولا همان کسی است که تو را از بندِ شهوات سافل و معبودهای آفل می رهاند . و ریسمان بندگی غیر خدا را از پای روحت می گشاید . [ رِقّیّت = بندگی ]
چون به آزادی نبوّت هادی است / مؤمنان را ز انبیا آزادی است
از آنرو که مقام نبوّت ، مردم را به سوی آزادی و حرّیّت هدایت می کند . آزادی و حریتِ اهلِ ایمان مرهون پیامبران است . یعنی انبیا پایه گذار آزادی هستند . چرا که آنان مردم را فقط به بندگی حضرت حق می خوانده اند و از بت پرستی و شخصیّت پرستی در همۀ اشکال آن نهی می کرده اند .
ای گروهِ مؤمنان شادی کنید / همچو سرو و سوسن آزادی کنید
حال که چنین است . ای اهلِ ایمان شادی سر دهید و مانندِ سرو و گلِ سوسن آزاد باشید و احساس آزادی کنید .
لیک می گویید هر دَم شُکرِ آب / بی زبان ، چون گلستانِ خوش خِضاب
امّا هر لحظه بدون زبان مانندِ گلستانِ خوش رنگ ، شُکرِ آب را بجای آورید . یعنی اگر هم می خواهید شُکر بگویید . نباید لقلقۀ لِسان باشد . بلکه شُکر باید با تمامِ اجزای وجود باشد . مثلاََ شُکر گُلزار از آب اینست که سرسبزی و خرمی پیدا کند . نه آنکه فقط به زبان قال بگوید : ای آب از تو سپاسگزارم . [ خِضاب = هر چیزی که موی سر و صورت را با آن رنگ کنند / خوش خِضاب = در اینجا به معنی خوش رنگ ]
بی زبان گویند سرو و سبزه زار / شُکرِ آب و شُکرِ عدلِ نوبهار
درختزار و چمنزار بدون زبان شُکر آب و شُکر عدالت بهارِ نورسیده را می گوسند . [ عدلِ نوبهار = مراد اعتدال ربیعی است ]
حُلّه ها پوشیده و دامن کشان / مست و رقّاص و خوش و عنبرفشان
درختزاران و چمنزاران یعنی کُلِّ طبیعت جامه های نو پوشیده اند و خرامان و مستان و رقص کنان و شادمان و عطرافشان جلوه گری می کنند . [ حُلّه = لباس نو ]
جزو جزو ، آبستن از شاهِ بهار / جسمشان چون دُرجِ پُر دُرِّ ثِمار
همۀ اجزای طبیعت از شاهِ بهار بارور شده اند . و اندامشان مانند صندوقچه ای از مروارید میوه ها آکنده است . [ دُرج = صندوقچه جواهرات / ثِمار = میوه ها ، جمع ثمر ]
مریمان ، بی شُوی آبِست از مسیح / خامُشان ، بی لاف و گفتاری فصیح
گویی که درختان و گیاهان طبیعت همچون مریم هایی هستند که شوهر ناکرده از دمِ مسیحاییِ نوبهار آبستن شده اند . و با آنکه خاموش و ساکت اند ولی نطقی فصیح دارند . ( آبِست = آبستن ) [ مولانا تسبیح جمادات و نباتات را با نطق می داند . یعنی برای آنها زبانی خاص قائل است که اگر کسی مستعد شد این زبان را می شنود . در اینجا اگر آنان را خاموش گفته ، این خاموشی نسبت به عموم است نه خصوص . ]
ماهِ ما بی نطق ، خوش برتافته ست / هر زبان ، نطق از فَرِ ما یافته ست
انبیا و اولیا می گویند : ماهِ تابانِ وجودِ معنوی ما بی نطق و گفتار بخوبی می تابد . و هر زبانی از فروغِ وجودِ ما سخنوری آموخته است . ( فَرّ = فروغ ایزدی ) [ استاد همایی این بیت را مقول انبیاء و اولیای عظام تلقی کرده است ( تفسیر مثنوی معنوی ، ص 183 ) ]
نطقِ عیسی از فَرِ مریم بّوَد / نطقِ آدم پرتوِ آن دَم بُوَد
گفتارِ عیسی (ع) از فروغ ایزدی مریم (ع) حاصل شده است . و گفتار آدم (ع) از فروغ نفخۀ الهی به ظهور آمده است . [ طبق آیه 30 سورۀ مریم ، حضرت عیسی (ع) در گهواره به نطق آمد . ]
تا زیادت گردد از شُکر ای ثِقات / پس نباتِ دیگرست اندر نبات
ای آدمیان مورد اعتماد ، بر اثر شکر نعمت ، نعمت های شما افزون گردد . چنانکه مثلاََ از دل هر گیاهی گیاهان دیگر بروید . ( ثِقات = افراد مورد اعتماد ) [ معرفت و حکمت و طاعتی که از بارگاه الهی و به وساطت انبیا به ما رسیده چنانکه آن نعمت های معنوی را شکر گوییم موجب مزید نعمت شود ( المنهج القوی ، ج 6 ، ص 610 ) ]
عکسِ آن اینجاست ، ذَلَّ مَن قَنَع / اندرین طَورست عَزَّ مَن طَمَع
در اینجا عکس آن سخن مصداق دارد . یعنی در امور دنیوی همیشه دستور اینست که شخص قناعت کند و آزمندی نشان ندهد . ولی امور معنوی هر چه تحصیل کنی باز کم است . یعنی در مرتبۀ کسب فضائل دستور اینست : هر که آزمندی نشان دهد عزیز و ارجمند است . [ طَور = نوع ، صفت ، مرتبه ]
در جَوالِ نَفسِ خود چندین مرو / از خریدارانِ خود غافل مشو
این قدر به جوالِ نَفسِ خود درمیا . یعنی خود را زندانی محبسِ نَفسِ امّاره مکن . و از خریداران خود غافل مباش . یعنی از انبیاء و اولیاء و کاملانِ مُکمِّل که تو را از نَفسِ پلیدت می رهانند غافل مشو .
دکلمه در تفسیر این خبر که مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیُّ مَولاهُ
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر ششم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات