بیان آنکه در هر نفسی فتنه مسجد ضرار هست | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
بیان آنکه در هر نفسی فتنه مسجد ضرار هست | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 3016 تا 3026
نام حکایت : منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان
بخش : 8 از 8 ( بیان آنکه در هر نفسی فتنه مسجد ضرار هست )
خلاصه حکایت منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان
منافقان در رقابت با مسجدِ قُباء ، مسجدِ ضِرار را پی می افکنند و از پیامبر (ص) درخواست می کنند که در آن مسجد نماز گزارد . و ادعا می کنند که بنای این مسجد ، جهتِ اطعام مساکین و ایوایِ بی پناهان است . پیامبر (ص) به ایشان می فرماید : فعلاََ عزمِ سفر به منطقۀ تبوک را دارم و چون از این غزوه بازگردم بدان مسجد درآیم . پس از بازگشت از تبوک ، …
متن کامل « حکایت منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
متن کامل اشعار بیان آنکه در هر نفسی فتنه مسجد ضرار هست
ابیات 3016 الی 3026
3016) چون پدید آمد که آن مسجد نبود / خانۀ حیلت بُد و دامِ جُهود
3017) پس نبی فرمود که آن را بَر کنید / مَطرحۀ خاشاک و خاکستر کُنید
3018) صاحبِ مسجد ، چو مسجد قلب بود / دانه ها بر دام ریزی ، نیست جُود
3019) گوشت کاندر شستِ تو ، ماهی رُباست / آن چنان لقمه نَه بخشش ، نَه سخاست
3020) مسجدِ اهلِ قُبا کآن بُد جماد / آنچه کُفوِ او نبُد ، راهش نداد
3021) در جمادات این چنین حَیفی نرفت / زد در آن ناکُفو امیرِ داد تَفت
3022) پس حقایق را که اصلِ اصل هاست / دان که آنجا فرق ها و فصل هاست
3023) نه حیاتش چون حیاتِ او بُوَد / نه مماتش چون مماتِ او بُوَد
3024) گورِ او هرگز چو گورِ او مدان / خود چه گویم حالِ فرقِ آن جهان ؟
3025) بر مِحَک زن کارِ خود ای مَردِ کار / تا نسازی مسجدِ اهلِ ضِرار
3026) بس بر آن مسجدکُنان تَسخُر زدی / چون نظر کردی ، تو خود زیشان بُدی
شرح و تفسیر بیان آنکه در هر نفسی فتنه مسجد ضرار هست
چون پدید آمد که آن مسجد نبود / خانۀ حیلت بُد و دامِ جُهود
وقتی که معلوم شد که آن مسجد ، حقیقتاََ مسجد نیست بلکه محلِ حیله و تزویر یهودیان است . [ ادامه معنا در بیت بعد ]
_ مولانا در اینجا از حکایت مسجدِ ضِرار استنتاج می کند و مقصودِ خود را از نقلِ آن بیان می دارد .
پس نبی فرمود که آن را بَر کنید / مَطرحۀ خاشاک و خاکستر کُنید
بنابراین پیامبر (ص) فرمود : آن بنا را از بیخ و بُن ویران سازید و به زباله دانی تبدیلش کنید . [ مَطرحه = جای انداختن چیزی ، جای ریختن آشغال و زباله ، زباله دانی ]
صاحبِ مسجد ، چو مسجد قلب بود / دانه ها بر دام ریزی ، نیست جُود
زیرا بانی مسجد هم مانند خودِ آن مسجد ، ریاکار و کاذب بود . دانه را روی دام ریختن بخشندگی و جوانمردی نیست . [ زیرا برای بخشش نیست بلکه برای صید کردن است ]
گوشت کاندر شستِ تو ، ماهی رُباست / آن چنان لقمه نَه بخشش ، نَه سخاست
مثلا پاره گوشتی که تو به قلّابِ ماهیگیری می چسبانی تا ماهی را صید کنی . آن پاره گوشت نه از روی بخشش است و نه از روی سخاوتمندی .
مسجدِ اهلِ قُبا کآن بُد جماد / آنچه کُفوِ او نبُد ، راهش نداد
مسجد مردمِ قُبا که از جنسِ جماد بود . مسجدِ منافقان را که همتا و نظیرش نبود طَرد کرد . [ کُفو = همتا ، همسر ]
در جمادات این چنین حَیفی نرفت / زد در آن ناکُفو امیرِ داد تَفت
وقتی که چنین نابرابری و سستی در حقِ جمادات صورت نگرفت . فرمانروایِ عدالت همۀ مسجدِ ضَرار را به آتش کشید .
پس حقایق را که اصلِ اصل هاست / دان که آنجا فرق ها و فصل هاست
بنابراین عالَمِ حقایق که اصلِ همۀ اصل هاست . بدان که در آنجا فرق ها و تفاوت های بسیاری وجود دارد . [ اکبرآبادی ابیات 3020 و 3021 را روی هم شرط به حساب آورده و این بیت را جواب شرط می داند بدین صورت : در جایی که مسجدِ اهلِ قُبا که جماد است ، مسجد اهلِ ضِرار را که همشأن آن نبود طرد می کند . وقتی که در جمادات چنین ستمی روا نباشد پس چه سان در حقایق که اصلِ همۀ امور است تفاوت نباشد ( شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر دوم ، ص 220 ) ]
نه حیاتش چون حیاتِ او بُوَد / نه مماتش چون مماتِ او بُوَد
عالَمِ حقایق ، نه حیاتش مانند حیات عوالم دیگر است و نه مرگش همچون مرگِ آنها .
گورِ او هرگز چو گورِ او مدان / خود چه گویم حالِ فرقِ آن جهان ؟
همینطور گورِ حقایق با گورِ چیزهای دیگر را باید متفاوت بدانی . من چگونه می توانم از تفاوت های جهان حقایق حرف بزنم و آن را شرح دهم ؟ [ مناسب است با حدیث « گور یا گودالی از گودال های دوزخ است یا باغی از باغ های بهشت » ]
بر مِحَک زن کارِ خود ای مَردِ کار / تا نسازی مسجدِ اهلِ ضِرار
ای مردِ عمل ، عمل خود را با معیار راستین به سنجش آر تا مبادا تو نیز مسجدِ اهلِ ضِرار را بنیاد کنی .
بس بر آن مسجدکُنان تَسخُر زدی / چون نظر کردی ، تو خود زیشان بُدی
تو سازندگان مسجدِ ضِرار را خیلی مورد تمسخر قرار می دهی . ولی اگر خوب نگاه کنی می بینی که خود نیز یکی از آنانی . ( مسجد کُنان = سازندگان مسجد ) [ دو بیت اخیر نتیجه گیری از حکایت مذکور است . انسان ها به جای آنکه اعمال و کردار خود را موردِ توجه و تصحیح قرار دهند . دائماََ در پوستِ این و آن می افتند و موجِ نقد و قدح را متوجۀ دیگران می کنند و خود را از هر خطا و لغزشی مصون می دانند . در حالی که اگر نیک بنگرند خود را از هر کسی عیبناک تر خواهند یافت . ]
دکلمه بیان آنکه در هر نفسی فتنه مسجد ضرار هست
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات