غزل شماره 57 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 57 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 57 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 57 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 9

1) هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست / الحان بلبل از نَفَس دوستان توست

2) چون خِضر دید آن لب جان بخش دلفریب / گفتا : که آب چشمۀ حیوان دهان توست

3) یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان / بودش یقین که مُلک ملاحت از آنِ توست

4) هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری / در دل نیافت راه که آنجا مکان توست

5) هرگز نشان ز چشمۀ کوثر شنیده ای ؟ / کُاو را نشانی از دهن بی نشان توست

6) از رشک آفتاب جمالت بر آسمان / هر ماه ، ماه دیدم چون ابرُوان توست

7) این باد روح پرور از انفاس صبحدم / گویی مگر ز طُرّۀ عنبرفشان توست

8) صد پیرهن قبا کنم از خرّمی ، اگر / بینم که دست من چو کمر در میان توست

9) گفتند میهمانی عشّاق می کنی / سعدی به بوسه ای ز لبت میهمان توست

شرح و تفسیر غزل شماره 57 دیوان سعدی شیرازی

هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست / الحان بلبل از نَفَس دوستان توست


بامدادان که بوی گل از بوستان به مشام می رسد ، گویی هر گل بوی خود را از تو به وام گرفته است . همچنانکه نغمه سرایی بلبلان نیز به تأثیر از آوای شوق عاشقان تو شکل می گیرد . یعنی پیوند میان عاشقانت با تو مثل پیوند گل و بلبل است . [ الحان = جمع لحن ، نغمه ها ، آوازها ]

چون خِضر دید آن لب جان بخش دلفریب / گفتا : که آب چشمۀ حیوان دهان توست


هنگامی که خضر لبان فریبا و حیات بخش تو را دید ، گفت براستی دهان تو سرچشمۀ آب حیات بوده است و من به خطا سراغ آن را در جای دیگری می گرفته ام . ( در این بیت «دهان» به «آب چشمۀ حیوان» تشبیه شده است . )

[ توضیح خِضر و چشمۀ حیوان در شرح بیت سوم از غزل شماره 53 ]

یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان / بودش یقین که مُلک ملاحت از آنِ توست


یوسف که مظهر زیبایی است ، در برابر تو کمر خدمت به میان بسته است . زیرا او هم به یقین باور داشت که تو یگانه فرمانروای سرزمین زیبایی هستی . [ ملاحت = نمکین بودن ، زیبا و دلربا بودن / کمر بر میان بستن = کنایه از آماده کاری شدن ]

_ یوسف = محبوب ترین پسر یعقوب است . او و ابن یامین از زنی به نام راحیل و ده برادر دیگر از مادری جدا بودند . یوسف بسیار زیبا بود و مورد محبّت پدر قرار داشت . برادران دیگر جز ابن یامین (برادر تنی یوسف) به او حسد می بردند و سرانجام او را در چاه انداختند و کاروانی او را از چاه بیرون آورد و در مصر به غلامی فروخت . عزیز مصر او را خرید و به خانه برد و در آنجا همسر عزیز مصر (زلیخا) به او اظهار عشق کرد ، امّا یوسف از گناه سر باز زد . چنین شد که زلیخا به او تهمت زد و او را به زندان افکندند . سرانجام یوسف به خاطر دانستن تعبیر خواب از زندان رهایی یافت و در مصر به پادشاهی رسید . ( فرهنگ تلمیحات ) .

هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری / در دل نیافت راه که آنجا مکان توست


از زمانی که دل به تو سپرده ام . دیگر هر زیبارویی که برای دلربایی جلوه آغاز می کند ، به دلم راه نمی یابد . زیرا قلب من تنها به تو تعلّق دارد . [ شاهد = معشوق زیبا ]

هرگز نشان ز چشمۀ کوثر شنیده ای ؟ / کُاو را نشانی از دهن بی نشان توست


آیا هرگز نشانی از چشمۀ بهشتی کوثر شنیده ای ؟ گویا برای نمودن رهان زیبا و شیرین توست که بی نشان است . [ دهان بی نشان = در سنّت ادبی ایران دهان معشوق را به هیچ تشبیه کرده اند و دهان هر چه کوچک تر باشد زیباتر است . ]

_ کوثر = نام حوض یا چشمه یا نهری است در بهشت که اهل تفسیر را در باب آن گفتگوهاست . بر اساس روایات سرچشمۀ آن سدرة المنتهی است و پایه هایش در زیر عرش قرار دارد . سنگ ریزه های آن مروارید و پهنای آن میان مغرب و مشرق است . بر طبق روایات شیعه ، ساقی آن علی بن ابی طالب (ع) است که دوستان را از آن سیراب کند و دشمنان را تشنه به جهنم فرستد . به عدد ستارگان آسمان قدح هایی بر کنار آن نهاده اند از مروارید سرخ که هر کس از آن قدح ها بخورد ، تشنه نشود و هر کس از آن وضو سازد هرگز ژولیده موی و خاک آلود نگردد . پیامبر اسلام (ص) گفته است : کوثر نهری است که به حوض من می ریزد و حوض من بین صنعا و اردن است که درازی آن را سواری تندرو در یک ماه بپیماید . از شیر سفیدتر است و از عسل شیرین تر و از کف نرم تر . قدح های آن از نقره است . هر کس شربتی از آن بخورد ، هیچگاه تشنه نشود .

از رشک آفتاب جمالت بر آسمان / هر ماه ، ماه دیدم چون ابرُوان توست


در آغاز هر ماه در آسمان ماه را می بینم که در اثر رشک و حسد بردن بر جمال زیبایت وجودش کاسته می گردد و به سان ابروان تو باریک و هلالی می شود . [ رشک = حسد ]

این باد روح پرور از انفاس صبحدم / گویی مگر ز طُرّۀ عنبرفشان توست


این باد که در اثر بوی خوش صبحگاهی روح نواز گشته ، گویی از گیسوی عنبرفشان تو وزیدن گرفته است . [ انفاس = جمع نفس / انفاس صبحدم = نسیم بامدادی / مگر = یقیناََ همانا / طرّه = موی جلوی پیشانی ، زلف تابدار و آراسته / عنبر = ماده ای چرب و خوشبو و سیاه رنگ که از رودۀ نوعی وال یا ماهی عنبر (کاشالو) می گیرند . / عنبر فشان = معطّر ]

صد پیرهن قبا کنم از خرّمی ، اگر / بینم که دست من چو کمر در میان توست


اگر دست خود را مثل کمربندی در میان تو ببینم و تو را در آغوش بگیرم . از شادمانی صد پیراهن خویش را می درم . [ قبا = جامه ای بلند که جلو آن تا پایین باز است و معمولاََ با بند و قیطان بسته می شود / کمر = کمربند / پیراهن قبا کردن = کنایه از پیراهن چاک و پاره کردن ]

گفتند میهمانی عشّاق می کنی / سعدی به بوسه ای ز لبت میهمان توست


شنیده شده است که عاشقان را مهمان می کنی . پس سعدی را به یک بوسه مهمان کن .

شرح و تفسیر غزل 56                      شرح و تفسیر غزل 58

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 57 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟