غزل شماره 144 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 144 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 144 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 144 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 12

1) ای که رحمت می نیاید بر مَنَت / آفرین بر جان و رحمت بر تنت

2) قامتت گویم که دلبند است و خوب ؟ / یا سخن یا آمدن یا رفتنت ؟

3) شرمش از روی تو باید آفتاب / کاندر آید بامداد از روزنت

4) حُسن اندامت نمی گویم به شرح / خود حکایت می کند پیراهنت

5) ای که سر تا پایت از گل خرمن است / رحمتی کن بر گدای خرمنت

6) ماه رویا ، مهربانی پیشه کن / سیرتی چون صورت مستحسنت

7) ای جمال کعبه ، رویی باز کن / تا طوافی می کنم پیرامُنت

8) دست گیر این پنج روزم در حیات / تا نگیرم در قیامت دامنت

9) عزم دارم کز دلت بیرون کنم / وَاندرون جان بسازم مسکنت

10) درد دل با سنگدل گفتن چه سود ؟ / باد سردی می دمم در آهنت

11) گفتم : از جَورت بریزم خون خویش / گفت : خون خویشتن در گردنت

12) گفتم : آتش در زنم آفاق را / گفت : سعدی ، در نگبرد با مَنت

شرح و تفسیر غزل شماره 144 دیوان سعدی شیرازی

ای که رحمت می نیاید بر مَنَت / آفرین بر جان و رحمت بر تنت


ای کسی که دلت بر من نمی سوزد ، درود بر جانت و رحمت و بخشایش بر تنت باد .

قامتت گویم که دلبند است و خوب ؟ / یا سخن یا آمدن یا رفتنت ؟


سراپای تو حُسن است . نمی دانم قامتت را به دلبندی و خوبی بستایم ، یا سخن گفتن و آمدن و رفتنت را ؟ [ دلبند = اسیر کنندۀ دل ، عاشق و شیفته کنندۀ دل ]

شرمش از روی تو باید آفتاب / کاندر آید بامداد از روزنت


آفتابی که هر بامداد از دریچۀ خانه ات به درون می تابد ، باید از چهرۀ تابانت شرمسار باشد .

حُسن اندامت نمی گویم به شرح / خود حکایت می کند پیراهنت


ضرورتی ندارد که از زیبایی و تناسب اندام تو مشروح سخن بگویم ، زیرا پیراهن تو به خوبی این زیبایی را بیان می کند . [ حُسن = جمال و زیبایی ]

ای که سر تا پایت از گل خرمن است / رحمتی کن بر گدای خرمنت


ای زیبارویی که سراپایت خرمنی از گل است . بر این گدای خرمنت رحمتی آور و او را محروم مساز .

ماه رویا ، مهربانی پیشه کن / سیرتی چون صورت مستحسنت


ای معشوق ماه رو ، مهربانی پیش گیر ، زیرا باید رفتارت هم مثل صورتت نیکو باشد . [ مستحسن = زیبا و نیکو ]

ای جمال کعبه ، رویی باز کن / تا طوافی می کنم پیرامُنت


ای زیبایی که چونان کعبه روی پوشانده ای ، پرده برافکن و چهره ی بنما تا در گرداگرد حرمت بگردم . [ روی باز کردن = ظاهر گشتن و خود را آشکار نمودن / طواف = گشتن به گِرد چیزی ]

دست گیر این پنج روزم در حیات / تا نگیرم در قیامت دامنت


در این زندگانی پنج روزۀ کوتاه یاری ام کن تا در قیامت برای این بی توجّهی دامنت نگیرم و دادخواهی و تظلّم نکنم . [ پنج روز = کنایه از مدّت اندک عمر / دست گرفتن = کنایه از یاری کردن / دامن گرفتن = کنایه از دادخواهی و تظلّم کردن ]

عزم دارم کز دلت بیرون کنم / وَاندرون جان بسازم مسکنت


بر سر آنم که تو را از دل بیرون کنم و در میان جان جای دهم ، زیرا دل برای تو جایگاه مناسبی نیست .

درد دل با سنگدل گفتن چه سود ؟ / باد سردی می دمم در آهنت


چه سودی دارد که عاشق ، غم دل با معشوق سنگدل در میان نهد ؟ آری ، دم سرد من در دل آهنینت اثری ندارد . [ سنگدل = کنایه از جفاکار ، سخت دل / باد سرد = کنایه از آه حسرت / آه سرد در آهن دمیدن = کنایه از کار بی فایده و بیهوده کردن ]

گفتم : از جَورت بریزم خون خویش / گفت : خون خویشتن در گردنت


به معشوق گفتم : از دست غمت خود را هلاک خواهم ساخت . گفت : در این صورت خونت به گردن خودت است .

گفتم : آتش در زنم آفاق را / گفت : سعدی ، در نگبرد با مَنت


به یار گفتم : همۀ جهان را به آتش می کشم ، گفت : ای سعدی ، آتش تو بر من مؤثر نخواهد بود . [ آفاق = جمع افق به معنی سرزمین ها / درگرفتن = اثر کردن ]

شرح و تفسیر غزل 143                     شرح و تفسیر غزل 145

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 144 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟