غزل شماره 131 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 131 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 131 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 131 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 9

1) دوشم آن سنگدل پریشان داشت / یارِ دلبرده دست بر جان داشت

2) دیده دُر می فشاند در دامن / گوییا آستین مرجان داشت

3) اندرونم ز شوق می سوزد / ور ننالیدمی ، چه درمان داشت ؟

4) می نپنداشتم که روز شود / تا بدیدم سَحر که پایان داشت

5) درِ باغ بهشت بگشودند / باد گویی کلید رضوان داشت

6) غنچه دیدم که از نسیم صبا / همچو من دست در گریبان داشت

7) که نه تنها منم ربودۀ عشق / هر گلی بلبلی غزل خوان داشت

8) رازم از پرده بر ملا افتاد / چند شاید به صبر پنهان داشت ؟

9) سعدیا ، تَرک جان بباید گفت / که به یک دل دو دوست نتوان داشت

شرح و تفسیر غزل شماره 131 دیوان سعدی شیرازی

دوشم آن سنگدل پریشان داشت / یارِ دلبرده دست بر جان داشت


دیشب آن یار سنگدل مرا اشفته و پریشان ساخت و با بردن دل بر جانم سلطه یافت . [ دوش = دیشب /  یار دلبرده = یار دلربا / دست بر جان داشتن = کنایه از بر جان غلبه و چیره شدن ]

دیده دُر می فشاند در دامن / گوییا آستین مرجان داشت


چشمانم مروارید اشک به دامنم می افشاند ، گویی به قدر گنجایش یک آستین مروارید خُرد به همراه داشت و آنها را نثار می کرد . [ دُر = مروارید / آستین = آن مقدار چیزی که در آستین گنجد (لغت نامه) / مرجان = سنگ سرخ رنگی است به صورت شاخه شاخه و معدن آن در موضعی از بحر قلزم است در ساحل افرقیه که در کف دریا چون گیاهی می روید ، مروارید ریزه و خرد / دُر فشاندن = کنایه از اشک ریختن ]

اندرونم ز شوق می سوزد / ور ننالیدمی ، چه درمان داشت ؟


دلم از سوز عشق می سوخت ، اگر ناله سر نمی دادم چگونه می توانستم آن را درمان سازم ؟ [ شوق = اشتیاق و آرزومندی و آن جَستن دل است برای دیدن معشوق ، در نزد عارفان آتشی است که خداوند در دل اولیای خود قرار می دهد / سوختن = کنایه از سخت در رنج بودن ، بر اثر آتش عشق سوختن ]

می نپنداشتم که روز شود / تا بدیدم سَحر که پایان داشت


در چنان سوزی به سر می بردم که فکر نمی کردم شب پایان پذیرد ، امّا وقتی که تا صبح در غم عشق بیمار ماندم ، دیدم که شب هم پایانی دارد ولی غم مرا پایانی نیست . [ تا = از هنگامی که ، از زمانی که ]

درِ باغ بهشت بگشودند / باد گویی کلید رضوان داشت


در باغ بهشت گشوده شد ، گویی باد کلید رضوان را برای گشودن در بهشت در اختیار داشت . [ رضوان = نام دربان و نگهبان بهشت ]

غنچه دیدم که از نسیم صبا / همچو من دست در گریبان داشت


در آن باغ دیدم که غنچه در اثر وزیدن نسیم صبا مثل من دست در گریبان خویش زده ، می شکفت . [ نسیم صبا = باد خوشبوی صبحگاهی / دست در گریبان بودن غنچه = کنایه از شکفته شدن غنچه ]

که نه تنها منم ربودۀ عشق / هر گلی بلبلی غزل خوان داشت


و می گفت : تنها من نیستم که مجذوب عشق گشته ام ، بلکه هر گلی که بلبل غزل خوانی داشت ، ربودۀ عشق گشت . [ غزل خوان = آن که غزل و سرود خواند ، کنایه از مطرب / ربودۀ چیزی یا کسی بودن = شیفته و عاشق چیزی یا کسی بودن ]

رازم از پرده بر ملا افتاد / چند شاید به صبر پنهان داشت ؟


راز من مثل راز غنچه که با شکفته شدن ، تمام باغ را فرا گرفت ، آشکار گشت . آخر تا کی می توان با شکیبایی راز عشق را پنهان داشت . [ بر ملا افتادن = فاش گشتن ، آشکار شدن / شایستن = ممکن و سزاوار بودن ]

سعدیا ، تَرک جان بباید گفت / که به یک دل دو دوست نتوان داشت


ای سعدی باید جان را تَرک گویی ، زیرا نمی توان با یک دل دو وعشوق را دوست داست . [ دوست = معشوق و محبوب ]

شرح و تفسیر غزل 130                     شرح و تفسیر غزل 132

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 131 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟