حکایت بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است

حکایت بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

حکایت بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است

حکایت بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است

حکایت کرده اند که معاویه در گوشه ای از کاخ خود خوابیده بود . درهای ورودی کاخ از اندرون بسته بود تا کسی مزاحم خواب او نشود . او در خوابی ژرف فرو رفته بود که ناگهان ، شبحی او را از خواب بیدار می کند . معاویه آسیمه سر از خواب بیدار می گردد ولی کسی را نمی بیند پیشِ خود می گوید : همۀ درهای کاخ که بسته است ، پس این شخصِ موهوم از کجا به اندرون درآمده است ؟ برمی خیزد و به جستجو می پردازد و بالاخره با شبحی برخورد می کند و به او می گوید : کیستی ؟ پاسخ می دهد : ابلیس ، معاویه می پرسد : چرا مرا بیدار کردی ؟ می گوید : وقتِ نماز است ، تو را بیدار کردم تا فوراََ به مسجد بروی . معاویه می گوید : می دانم که تو حیله ای در کار داری . و اِلّا خواهان عبادت و طاعت بندگانِ خدا نیستی . ابلیس سخنان فریبنده بسیاری بر زبان می راند ولی نمی تواند وی را فریب دهد . سرانجام غَرضِ خود را چنین بازگو می کند ، می دانی چرا از خواب بیدارت کردم ؟ برای اینکه به نمازِ جماعت حاضر شوی . اگر خواب بر تو چیره شود و نمازت فوت گردد از شدّتِ ناراحتی و حسرت ، جهان در مقابل دیدگانت تیره و تار می شود . و احساس درد و اندوه سراپای وجود تو را می گیرد و سیلاب اشک از چشمانت فرو می ریزد . همین حالِ ندامت و سوزِ اندرون از دهها نماز بالاتر و ارجمندتر است . پس تو را بیدار کردم تا به این حالِ لطیف نرسی .

این حکایت با این صورت در هیچ مأخذِ تاریخی و منابع دیگر نیامده است . بلکه طبق شیوۀ معهود , مولانا گاه حکایات و روایات را در هم می آمیزد و حتی شخصیت های داستانی را تغییر می دهد تا مقاصدِ معنوی و معارف الهی خود را بیان کند . مرحوم استاد فروزانفر چهار داستان را به عنوان مأخذ نقل می کند که شباهت چندانی با این حکایت ندارد ( مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی ، ص 72 و 73 ) از آن جمله حکایتی است که از قصص الانبیاء ثعلبی ، ص 36 نقل کرده که ترجمه فارسی آن اینست :

چنین روایت کرده اند که مردی ، روزانه هزار بار بر ابلیس لعنت می فرستاد ، تا اینکه روزی در پای دیواری به خواب فرو رفته بود که ابلیس او را بیدار کرد و بدو گفت : برخیز که دیوار در شرفِ فرو ریختن است . آن مرد گفت : تو کیستی که اینقدر نسبت به من مهربانی و شفقت نشان می دهی ؟ گفت : من ابلیسم . آن مرد گفت : چگونه است که من هر روز تو را  هزار بار لعنت می کنم و تو نسبت به من مهر می ورزی ؟ ابلیس گفت : من نیک می دانم که شهیدان در بارگاهِ الهی مقامی والا دارند . پس ترسیدم که مبادا تو نیز بدان مقام برسی .

معاویه پسر ابوسفیان و هِند دختر عُتبة بن ربیعه ( تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 144 ) ، بیست سال قبل از هجرت در مکّه متولد شد و در سال 60 هجری قمری درگذشت . در روز فتح مکّه به اسلام درآمد . در عهد عُمر ، خلیفۀ دوم ، به حکومت اردن منصوب شد و سپس به حکومت دمشق نیز نائل گردید و در عهد عثمان ، خلیفۀ سوم ، امارت همۀ شام در اختیار او قرار گرفت و چون عثمان کشته شد ، حضرت علی (ع) وی را از امارت شام عزل کرد . اما معاویه نپذیرفت و جنگِ صفین واقع شد و …

به هر حال مولانا نکاتِ عارفانه ای از زبان معاویه بیان می دارد که همۀ این سخنان عالی از خودِ مولاناست و این شیوۀ کلامی حضرت مولانا در مثنوی امری معهود و شناخته شده است .

در این حکایت بسیاری از مسائل مهم کلامی بر مشرب صوفیه طرح شده است . از آن جمله مسئله جبر و اختیار ، تبرئه شیطان ( البته نه آنگونه که حلّاج و عین القضاة و احمد غزالی گویند ) ، مسئلۀ دیگری که در مطاوی ابیات بیان شده اینست که حسرت بر فوتِ نماز ( یا هر عبادت دیگر ) از ادای صوری و تقلیدی آن نزد خدا محبوب تر است . و این بحث نیز با مذاقِ صوفیه سازوار است .

***


شرح و تفسیر اشعار ” حکایت بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است ” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .

بخش یکم : شرح و تفسیر بیدار شدن معاویه به وقت نماز

بخش دوم : شرح و تفسیر از خر فگندن ابلیس معاویه را

بخش سوم : شرح و تفسیر بیان جواب گفتن ابلیس به معاویه

بخش چهارم : شرح و تفسیر باز تقریر کردن معاویه با ابلیس

بخش پنجم : شرح و تفسیر باز جواب گفتن ابلیس به معاویه

بخش ششم : شرح و تفسیر عُنف کردن معاویه با ابلیس

بخش هفتم : شرح و تفسیر نالیدن معاویه به حضرت حق تعالی از ابلیس

بخش هشتم : شرح و تفسیر بیان باز تقریر ابلیس تلبیس خود را

بخش نهم : شرح و تفسیر باز الحاح کردن معاویه با ابلیس

بخش دهم : شرح و تفسیر شکایت قاضی از آفت قضا

بخش یازدهم : شرح و تفسیر به اقرار آوردن معاویه ابلیس را

بخش دوازدهم : شرح و تفسیر راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه

بخش سیزدهم : شرح و تفسیر فضیلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت

بخش چهاردهم : شرح و تفسیر تتمه اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را

بخش پانزدهم : شرح و تفسیر فوت شدن دزد به آواز دادن آن شخص

Tags:
یک دیدگاه 
  1. جعفر صادقی 4 سال پیش

    درود عالی و تامل برانگیز و ممنونم

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟