فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت | شرح و تفسیر

فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2771 تا 2779

نام حکایت : بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است

بخش : 13 از 15 ( فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است

حکایت کرده اند که معاویه در گوشه ای از کاخ خود خوابیده بود . درهای ورودی کاخ از اندرون بسته بود تا کسی مزاحم خواب او نشود . او در خوابی ژرف فرو رفته بود که ناگهان ، شبحی او را از خواب بیدار می کند . معاویه آسیمه سر از خواب بیدار می گردد ولی کسی را نمی بیند پیشِ خود می گوید : همۀ درهای کاخ که بسته است ، پس این شخصِ موهوم از کجا به اندرون درآمده است ؟ برمی خیزد و به جستجو می پردازد و بالاخره با شبحی برخورد می کند و به او می گوید : کیستی ؟ پاسخ می دهد : ابلیس ، معاویه می پرسد : چرا مرا بیدار کردی ؟ می گوید : وقتِ نماز است ، تو را بیدار کردم تا فوراََ …

متن کامل « حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .

متن کامل اشعار فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت

ابیات 2771 الی 2779

2771) آن یکی می رفت در مسجد درون / مردم از مسجد همی آمد برون

2772) گشت پُرسان که جماعت را چه بود / که ز مسجد می برون آیند زود ؟

2773) آن یکی گفتش که پیغمبر نماز / با جماعت کرد و ، فارغ شد ز راز

2774) تو کجا در می روی ای مردِ خام ؟ / چونکه پیغمبر بداده ست اَلسلام

2775) گفت : آه و دود از آن آه شد برون / آهِ او می داد از دل بویِ خون

2776) آن یکی از جمع گفت : این آه را / تو به من دِه ، و آن نمازِ من تو را

2777) گفت : دادم آه و ، پذرفتم نماز / او سِتَد آن آه را با صد نیاز

2778) شب به خواب اندر بگفتش هاتفی / که خریدی آبِ حیوان و شفا

2779) حُرمتِ این اختیار و این دُخول / شد نمازِ جملۀ خَلقان قبول

شرح و تفسیر فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت

آن یکی می رفت در مسجد درون / مردم از مسجد همی آمد برون


شخصی به مسجد می رفت در حالی که مردم از آن خارج می شدند .

_ مولانا در این بخش جلیل ضمن حکایتی کوتاه موضوع ابیات اخیر را تشریح می کند : شخصی به مسجدی در می شد و دید که مردم در حال بیرون آمدن هستند . پرسید که قضیه چیست که مردم شتابان از مسجد خارج می شوند . یکی از آنان گفت : پیامبر (ص) نماز جماعت بر پا کرد و اینک به پایان رسانده است . آن شخص همینکه متوجه شد که به فضیلت نماز پیامبر (ص) نرسیده منقلب شد و آهی آتشین برکشید . یکی از نمازگزاران اهلِ معرفت بدو گفت : سوزِ سینه ات را به من بده و نمازی که اینک همراه پیامبر بر پا داشته ام از آنِ تو . شخصِ حسرت خورده بیدرنگ این پیشنهاد را پذیرفت . امّا همان شب در عالمِ رویا هاتفی به خریدار حسرت از فوتِ نماز جماعت گفت : خوشا به حالت که در این داد و ستد پیروز و منتفع برآمدی . و به احترام این خوش ذوقی ، نماز همگان مقبول افتاد . مولانا در این حکایت می گوید : سینۀ پُر عشق و سوز از آدابِ فاقدِ عشق بسی بالاتر است .

گشت پُرسان که جماعت را چه بود / که ز مسجد می برون آیند زود ؟


از مردم پرسید که قضیه چیست که جمعیت اینقدر شتابان از مسجد بیرون می آیند ؟

آن یکی گفتش که پیغمبر نماز / با جماعت کرد و ، فارغ شد ز راز


یکی از نمازگزاران به او گفت : پیامبر (ص) نماز جماعت برگزار کرد و اینک از راز و نیاز با خدا فارغ شده است .

تو کجا در می روی ای مردِ خام ؟ / چونکه پیغمبر بداده ست اَلسلام


تو ای مردِ خام کجا می روی ؟ زیرا پیامبر سلام را پایان داده است .

گفت : آه و دود از آن آه شد برون / آهِ او می داد از دل بویِ خون


آن مردی که به نمازِ پیامبر (ص) نرسیده بود حالش منقلب شد و آهی از نهاد برکشید که دود از آن بیرون می آمد . آهِ او که از دل برآمده بود بوی خون می داد .

آن یکی از جمع گفت : این آه را / تو به من دِه ، و آن نمازِ من تو را


یکی از میانِ آن جمع گفت : این آهِ پُر سوز را به من بده و من نمازی را که خوانده ام به تو می دهم .

گفت : دادم آه و ، پذرفتم نماز / او سِتَد آن آه را با صد نیاز


شخصی که به نماز نرسیده بود گفت : بسیار خوب ، آهِ من از آنِ تو و نماز تو از آنِ من . و آن مرد دیگر ، این آه را با صد دعا و شکر پذیرفت .

شب به خواب اندر بگفتش هاتفی / که خریدی آبِ حیوان و شفا


همان شب در عالَمِ رویا هاتفی به خریدار آه گفت : خوشا به حالت که آبِ حیات و شفا بخش را خریدی . [ طبق قاعدۀ اماله ، «هاتفی» با «شفا» قافیه شده است . در اینصورت «شفا» را باید «شفی» خواند . توضیح اماله در شرح بیت 669 دفتر اوّل ]

حُرمتِ این اختیار و این دُخول / شد نمازِ جملۀ خَلقان قبول


به احترام این حُسنِ انتخاب و فرخندگی ورود به صفِ عاشقان ، نماز همۀ آنها در درگاهِ الهی مقبول واقع شد . [ مولانا نتیجه می گیرد که سفر عشق بر انجامِ صوری عبادات رجحان دارد و اگر عشق و عبادت همراه شود نورُ علی نور می شود . چنانکه پیامبر (ص) فرماید : « برترین مردم کسی است که به عبادت عشق ورزد » ]

دکلمه فضیلت حسرت خوردن بر فوت نماز جماعت

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟