به اقرار آوردن معاویه ابلیس را | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
به اقرار آوردن معاویه ابلیس را | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2756 تا 2763
نام حکایت : بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است
بخش : 11 از 15 ( به اقرار آوردن معاویه ابلیس را )
خلاصه حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است
حکایت کرده اند که معاویه در گوشه ای از کاخ خود خوابیده بود . درهای ورودی کاخ از اندرون بسته بود تا کسی مزاحم خواب او نشود . او در خوابی ژرف فرو رفته بود که ناگهان ، شبحی او را از خواب بیدار می کند . معاویه آسیمه سر از خواب بیدار می گردد ولی کسی را نمی بیند پیشِ خود می گوید : همۀ درهای کاخ که بسته است ، پس این شخصِ موهوم از کجا به اندرون درآمده است ؟ برمی خیزد و به جستجو می پردازد و بالاخره با شبحی برخورد می کند و به او می گوید : کیستی ؟ پاسخ می دهد : ابلیس ، معاویه می پرسد : چرا مرا بیدار کردی ؟ می گوید : وقتِ نماز است ، تو را بیدار کردم تا فوراََ …
متن کامل « حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
متن کامل اشعار به اقرار آوردن معاویه ابلیس را
ابیات 2756 الی 2763
2756) تو چرا بیدار کردی مر مرا ؟ / دشمنِ بیداریی تو ای دَغا
2757) همچو خشخاش ، همه خواب آوری / همچو خَمری ، عقل و دانش را بَری
2758) چار میخت کرده ام ، هین راست گو / راست را دانم ، تو حیلت ها مجو
2759) من ز هر کس آن طمع دارم که او / صاحبِ آن باشد اندر طبع و خو
2760) من ز سرکه می نجویم شکّری / مر مُخَنَث را نگیرم لشکری
2761) همچو گبران من نجویم از بُتی / کو بُوَد حق ، یا خود از حق آیتی
2762) من ز سِرگین می نجویم بویِ مُشک / من در آبِ جُو نجویم خِشتِ خُشک
2763) من ز شیطان این نجویم ، کوست غیر / که مرا بیدار گرداند به خیر
شرح و تفسیر به اقرار آوردن معاویه ابلیس را
تو چرا بیدار کردی مر مرا ؟ / دشمنِ بیداریی تو ای دَغا
معاویه به ابلیس گفت : چرا مرا بیدار کردی ؟ ای فریبکار تو دشمن بیداری هستی .
همچو خشخاش ، همه خواب آوری / همچو خَمری ، عقل و دانش را بَری
تو مانند تریاک ، خواب و سستی می آوری . و مانند شراب ، عقل و دانش را از میان می بری .
چار میخت کرده ام ، هین راست گو / راست را دانم ، تو حیلت ها مجو
من راه را بر تو بسته ام ، آگاه باش و حرفِ راست بزن . زیرا من حقیقت را می شناسم . بنابراین در صدد حیله گری مباش . [ زیرا من حیله های تو را می شناسم و اینک جایی برای دروغ نمانده است ( شرح مثنوی ولی محمد اکبر آبادی ، دفتر دوم ، ص 209 ) / چار میخ کردن = استوار کردن ، راه جواب را بر خصم بستن ( امثال و حکم ، ج 2 ، ص 605 ) ]
من ز هر کس آن طمع دارم که او / صاحبِ آن باشد اندر طبع و خو
من از هر کس چیزی را توقّع دارم که او آن چیز را داشته باشد و خوی و سرشتش آن را اقتضا کند .
من ز سرکه می نجویم شکّری / مر مُخَنَث را نگیرم لشکری
برای مثال ، من هرگز از سرکه ترش ، خاصیّتِ شِکرِ شیرین طلب نمی کنم و نیز آدم سُست عنصر و نامرد را به کارِ سپاهی گری نمی گمارم .
همچو گبران من نجویم از بُتی / کو بُوَد حق ، یا خود از حق آیتی
من مانند بت پرستان نیستم که بت را به عنوان خدا برگیرم و یا آن را مظهر و نشانۀ خدا فرض کنم . [ گبر = شرح بیت 2542 دفتر دوم ]
من ز سِرگین می نجویم بویِ مُشک / من در آبِ جُو نجویم خِشتِ خُشک
همینطور من در پِشکل و فضلۀ ستوران ، بوی مُشک را طلب نمی کنم و نیز در آبِ جویباران در صدد یافتن خِشتِ خشک بر نمی آیم .
من ز شیطان این نجویم ، کوست غیر / که مرا بیدار گرداند به خیر
من از شیطان این توقع را ندارم که مرا برای یک امرِ خیر بیدار کند . زیرا او دشمن و بیگانه است . [ از ابیات اخیر معلوم شد که نَفسِ امّاره و شیطان به اقتضای ذاتِ شریرشان هیچگاه آدمی را به خیر فرا نمی خواند . اگر به خیر انگیختند باید بدانی که ترفندی در کار است ]
دکلمه به اقرار آوردن معاویه ابلیس را
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات