غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر

غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی

متن کامل ابیات غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی

ابیات 1 الی 10

1) ای هُدهُدِ صبا به سبا می فرستمت / بنگر که از کجا به کجا می فرستمت

2) حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم / ز اینجا به آشیانِ وفا می فرستمت

3) در راهِ عشق مرحلۀ قُرب و بُعد نیست / می بینمت عیان و دعا می فرستمت

4) هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر / در صحبتِ شمال و صبا می فرستمت

5) تا لشکرت نکند مُلکِ دل خراب / جانِ عزیز خود به نوا می فرستمت

6) ای غایب از نظر که شدی همنشینِ دل / می گویمت دعا و ثنا می فرستمت

7) در رویِ خود تفرُّجِ صُنع خدای کُن / کائینۀ خدای نمای می فرستمت

8) تا مُطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند / قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت

9) ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت / با درد صبر کُن که دوا می فرستمت

10) حافظ سرودِ مجلسِ ما ذکر خیرِ توست / بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت

شرح و تفسیر غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی

ای هُدهُدِ صبا به سبا می فرستمت / بنگر که از کجا به کجا می فرستمت


ای هدهدِ صبا ، تو را به سبا می فرستم . ببین که از کجا به کجا می فرستمت یعنی ای هدهد صبا ، تو را به کوی جانان می فرستم که سبای عاشقان ، کوی جانان است . بنگر که تو را به چه مقامِ شریف و عزیز می فرستم . چون عشاق برای کشفِ اسرارِ عشق یک همراز و همزبان پیدا نمی کنند از آن جهت با صبا مصاحبت می کنند . از آن جهت به صبا ، پیک مشتاقان گویند . [ هدهد صبا = هدهد مرغی است که عوام آن را شانه به سر گویند . این مرغ یکی از پیک های حضرت سلیمان (ع) بوده / سبا = کشور بلقیس ]

حیف است طایری چو تو در خاکدانِ غم / ز اینجا به آشیانِ وفا می فرستمت


خواجه خطاب به هدهد صبا می فرماید : حیف است مرغی چون تو در خاکدان غم باشد یعنی دنیا مزبلۀ غم است . ماندن مرغ بلند پروازی چون تو ، در آنجا حیف است . پس تو را به آشیان وفا یعنی کوی جانان می فرستم . [ طایر = اینجا به معنی مرغ است / خاکدان = مزبله / خاکدان غم = کنایه از دنیا است ]

در راهِ عشق مرحلۀ قُرب و بُعد نیست / می بینمت عیان و دعا می فرستمت


خطاب را از هدهد به جانان متوجه نموده می فرماید : در طریق عشق مرحلۀ قرب و بُعد نیست ، تو را آشکار می بینم و برایت دُعا می فرستم . وقتی عشقِ عاشق به مرحلۀ کمال رسید به هر کجا که نگاه کند جانان خود را می بیند .

هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر / در صحبتِ شمال و صبا می فرستمت


هر صبح و شام ، دعاعای کثیره به همراهِ بادِ صبا و شمال برایت می فرستم . زیرا این ها مرید عاشقان و پیک مشتاقانند . خلاصه از هر حیث به اسرار عشاق محرمند .

تا لشکرت نکند مُلکِ دل خراب / جانِ عزیز خود به نوا می فرستمت


برای اینکه لشکرِ غمت ، مُلکِ دلم را خراب نکند . جانِ عزیز خود را برای لشکر غمت آذوقه فرستادم . [ مُلک = در اینجا به معنی مملکت آمده / نوا = ارزاق ]

ای غایب از نظر که شدی همنشینِ دل / می گویمت دعا و ثنا می فرستمت


ای جانان غایب از نظر که مقارن و مصاحبِ دلی ، شب و روز دعایت می کنم و برایت ثنا می فرستم . منظور این است که ظاهراََ و باطناََ به دعا و ثنایت مشغولیم . ظاهراََ به وسیله زبان و باطناََ بوسیله نامه و مکتوب .

در رویِ خود تفرُّجِ صُنع خدای کُن / کائینۀ خدای نما می فرستمت


در روی خود صنع خدا را تماشا کن که برایت آیینه خدای نما می فرستم . خلاصه برایت آیینۀ قلبی می فرستم ، روی با کمالت را مقابل آن نگهدار و نظری کن و صنع خدا را در آن مشاهده کن . [ آیینه خدای نما = آیینه ای که خدا را نمایان سازد / صنع = مصنوع ، مخلوق خدا ]

تا مُطربان ز شوقِ مَنَت آگهی دهند / قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت


برای اینکه مطربان از اشتیاق من نسبت به تو آگاهت نمایند . قول و غزل تصنیف نموده و با ساز و نوا برایت فرستادم . خلاصه اشعار را به این دلیل به طرزِ مقامات و نعمات فرستادم که هنگام شنیدن از مطربان ، شوق و اشتیاق مرا نسبت به خود بدانی . [ مطربان = مراد سازندگان و گویندگان است / شوق = علاقۀ نفس به چیزی / ساز = آهنگ ]

ساقی بیا که هاتفِ غیبم به مژده گفت / با درد صبر کُن که دوا می فرستمت


ای ساقی بیا که هاتف غیب به طریق مژده به من گفت : با درد بساز که برایت دوا می فرستم . [ هاتف = آوازِ غیبی که صاحب آن دیده نمی شود ]

حافظ سرودِ مجلسِ ما ذکر خیرِ توست / بشتاب هان که اسب و قبا می فرستمت


ای حافظ ، سرودِ مجلسِ ما تو را به خوبی یاد کردن است . زود باش که برایت اسب و قبا فرستادم . بیا و مجلسِ ما را مشرف کن . [ سرود = آهنگ و نوا / ذکر خیر = ذکری که خیر و خوبی را بیان کند / قبا = یک نوع لباس است که جلویش سراسر باز باشد ، احتمال دارد منظور بارانی باشد زیرا وقتی که یکی از اکابر ، کسی را به مجلس خود دعوت می نمود . رسم بود که برایش اسب و یک بارانی می فرستاد ]

شرح و تفسیر غزل 89                    شرح و تفسیر غزل 91

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 90 دیوان خواجه حافظ شیرازی

خلاصه زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب دیوان اشعار شمس الدین محمد حافظ شیرازی

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟