غزل شماره 106 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
غزل شماره 106 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر
شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 106 دیوان خواجه حافظ شیرازی
متن کامل ابیات غزل شماره 106 دیوان خواجه حافظ شیرازی
ابیات 1 الی 7
1) تنت به نازِ طبیبان نیازمند مباد / وجودِ نازکت آزردۀ گزند مباد
2) سلامت همه آفاق در سلامتِ توست / به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
3) درین چمن چو درآید خزان به یغمایی / رهش به سروِ سهی قامتِ بُلند مباد
4) در آن بساط که حُسنِ تو جلوه آغازد / مجالِ طعنۀ بدبین و بدپسند مباد
5) هر آنکه رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند / بر آتشِ تو به جز جانِ او سپند مباد
6) شفا ز گفتۀ شکّر فشانِ حافظ جوی / که حاجتت به علاجِ گُلاب و قند مباد
شرح و تفسیر غزل شماره 106 دیوان خواجه حافظ شیرازی
تنت به نازِ طبیبان نیازمند مباد / وجودِ نازکت آزردۀ گزند مباد
تن تو محتاج ناز طبیبان نشود یعنی همیشه سلامت باشی و وجود نازکت هم از امراض مصون باشد .
سلامت همه آفاق در سلامتِ توست / به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
سلامت همه عالم در سلامتِ تو است یعنی تو جانِ عالَمی ، صِحتِ تو صِحتِ عالَم است . پس خدا نکند که وجودِ شریفِ تو با یک عارضه یا یک مرض دردمند شود و به زحمت بیفتد .
درین چمن چو درآید خزان به یغمایی / رهش به سروِ سهی قامتِ بُلند مباد
وقتی خزان در این چمن دنیا به یغماگری بیاید ، آن خزان به جانبِ سروِ سهی یعنی سروی که قامتِ بلند دارد راه پیدا نکند . خلاصه اینکه به تمامِ خلق عالَم که امراض مختلف عارض می شود به تو عارض نشود .
در آن بساط که حُسنِ تو جلوه آغازد / مجالِ طعنۀ بدبین و بدپسند مباد
در جایی که جمالِ تو جلوه آغازد یعنی عرض جمال نماید ، دیگر برای بدبین و بدپسند مجال طعنه نباشد یعنی دشمن بدبین و بدپسند قادر به طعنه تو نباشد .
هر آنکه رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند / بر آتشِ تو به جز جانِ او سپند مباد
هر آنکس که به رویِ ماهِ تو به چشمِ بد نگرد یعنی چشم زخم زند . به جز بر آتش تو جانِ او اسپند نباشد یعنی جانش در آتش غم بسوزد و از غم و غصه خلاص نشود . [ سپند = تخمِ اسپند است که برای چشم زخم در آتش می ریزنند ]
شفا ز گفتۀ شکّر فشانِ حافظ جوی / که حاجتت به علاجِ گُلاب و قند مباد
خواجه خطاب به آن دوستی که مریض شده می گوید : شفا را از کلامِ شکرافشانِ حافظ بخواه یعنی برای شفا از مرض اشعار شیرین چون شکر حافظ را بخوان که علاج پذیر باشی و به گلاب و قند محتاج نشوی .
دکلمه غزل شماره 106 دیوان خواجه حافظ شیرازی
خلاصه زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب دیوان اشعار شمس الدین محمد حافظ شیرازی
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح سودی بر حافظ – جلد دوم – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه