غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر

غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی

متن کامل ابیات غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی

ابیات 1 الی 8

1) صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد / ور نه اندیشۀ این کار فراموشش باد

2) آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن / دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد

3) پیر ما گفت خطا بر قلمِ صُنع نرفت / آفرین بر نظرِ پاکِ خطا پوشش باد

4) شاهِ ترکان سخنِ مدعیان می شنود / شرمی از مظلمۀ خونِ سیاووشش باد

5) گر چه از کبر سخن با منِ درویش نگفت / جان فدای شکرین پستۀ خاموشش باد

6) چشمم از آینه دارانِ خط و خالش گشت / لبم از بوسه ربایانِ بَر و دوشش باد

7) نرگسِ مستِ نوازش کُنِ مردم دارش / خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد

8) به غلامیِ تو مشهورِ جهان شد حافظ / حلقۀ بندگیِ زلفِ تو در گوشش باد

شرح و تفسیر غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد / ور نه اندیشۀ این کار فراموشش باد


اگر صوفی باده را به قدری بخورد که مست نشود ، آن باده برایش چون عسا و شکر ، شیرین و گوارا باشد ولی اگر به حدی بخورد که مست و سرخوش گردد بهتر است که فکر باده نوشی را فراموش کند .

منظور بیت : اگر درویش سالک شراب عشق را به اندازه تاب و توان خود بنوشد . گوارای وی باد و اگر حدِ خویشتن نشناسد ، اندیشۀ سیر و سلوک در طریق معرفت از خاطرش دور باد ( شرح دکتر خطیب رهبر )

آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن / دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد


آن کسی که قدرت این را دارد که به مستحق مِی احسان کند یعنی کسی که احسانِ خود را از مردم دریغ نمی دارد . با آن دستی که احسان کرده با مقصود و محبوب خود هم آغوش گردد . [ جمله دعایی است ]

منظور بیت : کسی که یک جرعه باده کمتر تواند نوشید و اندازه نگاه تواند داشت . باشد که دست در گردنِ شاهدِ مقصود آورد و از وصالِ محبوب کامیاب گردد ( شرح دکتر خطیب رهبر ) .

پیر ما گفت خطا بر قلمِ صُنع نرفت / آفرین بر نظرِ پاکِ خطا پوشش باد


پیرِ روشندل ما به فراست دریافت و به مریدی که پنداشته بود خطایی بر خامۀ آفرینش رفته است فرمود : خطا و اشتباهی از قلمِ صُنع در کارگاه هستی صادر نشده است . آفرین بر دیدۀ پاک بین مرشد باد که خطای مرید را دریافت ولی بر روی او نیاورد ( شرح دکتر خطیب رهبر ) .

شاهِ ترکان سخنِ مدعیان می شنود / شرمی از مظلمۀ خونِ سیاووشش باد


اشاره به داستان سیاوش در شاهنامه است و می فرماید : شاه ترکان ( افراسیاب ) به گفتار سخن چینان که ادعای دوستی با وی دارند گوش فرا می دهد و کشتن سیاوش را مباح و روا می شمارد . از ستمی که بر سیاوش رفته باید حیا کند . [ شاه ترکان =- مقصود افراسیاب است / مظلمه = ستمی که بر کسی وارد شود ، دادخواهی ]

گر چه از کبر سخن با منِ درویش نگفت / جان فدای شکرین پستۀ خاموشش باد


اگر چه جانان از تکبری که دارد با منِ درویش هیچ حرفی نزد ، با وجود این جان ، فدای پستۀ خاموشش شود یعنی حرف نزدن و سخن نگفتنش با من از روی عدمِ التفات است . با این حال جانم فدای دهانِ خاموشِ چون پستۀ شیرینش گردد .

چشمم از آینه دارانِ خط و خالش گشت / لبم از بوسه ربایانِ بَر و دوشش باد


دیدۀ من آینه دار عذار و خال هندوی اوست یعنی جانان هیچ وقت از برابر دیدگانم دور نمی شود . امید است که لبم نیز از بوسه ربایان سینه و شانه اش باشد .

نرگسِ مستِ نوازش کُنِ مردم دارش / خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد


چشم مستِ نوازش کُن و مردم خویِ آن جانان که عشاق را نوازش می کند و رعایت حالشان را می نماید ، اگر خونِ عاشق را به قدح بخورد نوشش باد یعنی برایش شکر و عسل گردد و خلاصه حلالش باشد . چونکه عشاق را رعایت می کند پس خونشان نوشِ جان و گوارای وجودش باشد .

به غلامیِ تو مشهورِ جهان شد حافظ / حلقۀ بندگیِ زلفِ تو در گوشش باد


حافظ چون غلامی تو را قبول کرده مشهورِ جهان گشته است . پس آرزو دارم که حلقۀ غلامی زلفِ تو در گوش او باشد یعنی همیشه مطیع و فرمانبردار تو باشد .

شرح و تفسیر غزل 104                      شرح و تفسیر غزل 106

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 105 دیوان خواجه حافظ شیرازی

خلاصه زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب دیوان اشعار شمس الدین محمد حافظ شیرازی

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد دوم – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟