حکایت انکار موسی بر مناجات شبان در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
حکایت انکار موسی بر مناجات شبان
حکایت انکار موسی بر مناجات شبان
روزی حضرت موسی (ع) به چوپانی برخورد کرد که با زبانی ساده و بی پیرایه خدا را یاد می کرد . مثلاََ می گفت : ای خدا ، تو کجا هستی که من نوکری تو را کنم . موزه ات را رفو کنم و شانه بر گیسوانت کشم . شپش های جامه ات را بِکُشم و از شیر گوسفندان به تو غذا دهم . دستان و پاهایت را نوازش کنم و جایِ خوابِ تو را پاک و پاکیزه کنم . و از این جملات و تعابیر بسیار گفت . تا آنکه حضرت موسی (ع) برآشفت و او را نکوهش کرد . چوپان نیز دل شکسته و غمین راهِ بیابان در پیش گرفت و رفت . از آن سو حق تعالی به موسی وحی فرستاد و ضمن آن سخت او را مورد عِتاب قرار داد که چرا آن بندۀ مخلص را از ما جدا کردی ؟ موسی (ع) بی درنگ به دنبال چوپان دوید و دشت ها و بیابان ها را درنوردید و …
این حکایت از حکایات جنجال برانگیز مثنوی است که در هیچ مأخذی نیامده و ذهنِ خلّاق و خیّالِ مولانا آن را با لطافتی خاص بر ساخته است . گویا ماجرای عبدِ صالح (خضر) به مولانا چنین مجالی داده است که حکایتی برسازد و در اثنای آن اصحابِ شریعت و طریقت را به هم مقایسه کند . اما مقاصد مهم مولانا از این حکایت :
_ نفی صورت گرایی و قشری گری در اندیشه های دینی .
_ شناخت هر کس از حق ، مطابق است با شأن و مرتبۀ او .
_ بیان احوال اولیای مستور ، چنانکه در انتهای حکایت ، «شبان» تمثیلی از آن است .
_ تشبیه و تجسیم اهلِ عشق ، کمتر از تنزیه و تقدیس اهلِ شریعت نیست . چرا که خداوند به قلب خاشع نظر کند نه به صورت لفظ .
_ حمد و ثنای انسان هر قدر هم که کامل و مطابق آدابِ شرع باشد . باز در مقایسه با مقامِ بی چونِ الهی ، ارزشی ندارد و مقبول افتادن آن فقط به واسطۀ رحمت حق است .
_ هر آیین و مذهبی را که آدمی خالصانه باور کند . آن آیین او را به وصال حق می رساند .
البته از نظر مولانا حضرت محمد (ص) اکمل پیامبران و نمونۀ فرد و بی همتای انسان کامل است . از اینرو در مثنوی برای او تعظیم و تقدیس بی سابقه ای قائل است و آیین و سنّتِ نبوی را حاوی شریعت و طریقت و حقیقت دانسته است . و او را جامعِ جمیع مراتب انبیاء شمرده است .
نام احمد نامِ جمله انبیاست / چون که صد آمد نود هم پیشِ ماست
***
شرح و تفسیر اشعار ” حکایت انکار موسی بر مناجات شبان ” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .
بخش اول : مناجات شبان و اعتراض موسی
بخش دوم : عِتاب کردن حق تعالی موسی را از بهرِ شبان
بخش سوم : وحی آمدن بر موسی در عذرِ آن شبان
بخش چهارم : پرسیدن موسی از حق تعالی سِرِّ غلبۀ ظالمان
بخش پنجم : رنجانیدن امیری خفته یی را که مار در دهانش رفته بود
شرح و تفسیر حکایت اعتماد کردن بر تملق و وفای خرس
بخش ششم : اعتماد کردن بر تَمَلُق و وفای خرس
بخش هفتم : گفتن نابینایی سائل که دو کوری دارم
بخش هشتم : تتمه حکایت خرس و آن ابله که بر وفای او اعتماد کرده بود
بخش نهم : گفتن موسی (ع) به گوساله پرست که آن خیال اندیشی و حَزمِ تو کجاست ؟
بخش دهم : ترک گفتن آن مرد ناصح بعد از مبالغه پند ، مغرورِ خرس را
بخش یازدهم : تملق کردن دیوانه ، جالینوس را و ترسیدن جالینوس
بخش دوازدهم : سبب پریدن مرغی با مرغی که جنسِ او نبود
بخش سیزدهم : تتمه اعتماد آن مغرور بر تملقِ خرس
Tags: حکایت انکار موسی بر مناجات شبان حکایت مثنوی حکایت موسی و شبان مولانا مولوی