جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام | شرح و تفسیر

جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر سوم ابیات 878 تا 887

نام حکایت : خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن

بخش : 4 از 17 ( جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن

هر چند ماجرای ولادت حضرت موسی (ع) در تفاسیر قرآن کریم و تواریخ به صورت های مختلف نقل شده . ولی این مطلب موردِ اتفاق است که نجات یافتن موسی از دستِ قهر و ستمِ فرعونی با مشیّتِ الهی و عنایتِ ربّانی بوده است . تورات در نقلِ این ماجرا به اجمال و اختصار سخن گفته و از تفصیلِ آن اجتناب ورزیده است . پس از آنکه منجّمان و خواب گزاران ، فرعون را از ولادت موسی می آگاهانند . به دستور فرعون ، فرزندانِ ذکورِ بنی اسرائیل قتل عام می شوند و …

متن کامل « حکایت خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .

متن کامل اشعار جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام

ابیات 878 الی 887

878) شه برفت و ، او بر آن درگاه خُفت / نیم شب آمد پیِ دیدنش ، جُفت

879) زن بر او افتاد و ، بوسید آن لبش / بر جهانیدش ز خواب اندر شبش

880) گشت بیدار او و ، زن را دید خوش / بوسه باران کرده از لب بر لبش

881) گفت عِمران : این زمان چون آمدی ؟ / گفت : از شوق و قضایِ ایزدی

882) بر کشیدش در کنار از مِهر مَرد / برنیامد با خود آن دَم در نبرد

883) جُفت شد با او ، امانت را سپرد / پس بگفت : ای زن نه این کاری ست خُرد

884) آهنی بر سنگ زد ، زاد آتشی / آتشی ، از شاه و مُلکش کین کشی

885) من چو ابرم ، تو زمین ، موسی نبات / حق شه شطرنج و ، ما ماتیم مات

886) مات و بُرد از شاه می دان ای عروس / آن مدان از ما ، مکُن بر ما فسوس

887) آنچه این فرعون می ترسد ازو / هست شد این دَم که گشتم جُفتِ تو

شرح و تفسیر جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام

شه برفت و ، او بر آن درگاه خُفت / نیم شب آمد پیِ دیدنش ، جُفت


فرعون رفت و عِمران نیز در همان درگاه خوابید . نیمه های شب بود که همسرش به دیدن او آمد .

زن بر او افتاد و ، بوسید آن لبش / بر جهانیدش ز خواب اندر شبش


همسر عِمران به روی او افتاد و لب او را بوسید و شبانه او را از خواب بیدار کرد .

گشت بیدار او و ، زن را دید خوش / بوسه باران کرده از لب بر لبش


عِمران از خواب بیدار شد و زنش را سرِحال دید و او را غرق بوسۀ خود کرد .

گفت عِمران : این زمان چون آمدی ؟ / گفت : از شوق و قضایِ ایزدی


عِمران به او گفت : چرا در این موقع شب یدینجا آمدی ؟ همسرش گفت : شوقِ دیدارِ تو و تقدیر الهی سبب آمدن من به اینجا شد .

بر کشیدش در کنار از مِهر مَرد / برنیامد با خود آن دَم در نبرد


پس آن مرد (عمران) زنش را عاشقانه در آغوش کشید و در آن لحظه ، اختیار از دست بداد .

جُفت شد با او ، امانت را سپرد / پس بگفت : ای زن نه این کاری ست خُرد


خلاصه با همسرِ خود ، همبستر شد و امانت را به او سپرد . یعنی نطفۀ موسی (ع) را در رَحِمِ او منعقد کرد . سپس گفت : ای زن این کار ، کارِ کوچکی نیست . ( باید این راز را به کسی نگویی )

آهنی بر سنگ زد ، زاد آتشی / آتشی ، از شاه و مُلکش کین کشی


عِمران به همسرش گفت : مَثَلِ من و تو و موسی ، مثالِ آن کسی است که آهنی را بر سنگِ چخماق بکوبد و از برخورد آن دو ، آتشی پدیدار شود . آتشی که از شاه و حکومتِ او انتقام گیرد .

من چو ابرم ، تو زمین ، موسی نبات / حق شه شطرنج و ، ما ماتیم مات


من در مَثَل ابر هستم و تو زمین و موسی گیاهی که می روید . حق تعالی به منزلۀ شاهِ شطرنج است و ما نیز مات و مقهورِ مشیّتِ او . یعنی ما ابزارِ فعلِ حق تعالی هستیم و بس . [ در فلسفه های باستانی چین ، آسمان ، نمادِ جنسِ مذکر و زمین ، نمادِ جنسِ مؤنث است که با «بین» و «بانگ» متمایز می شود . این بیت ، این مطلب فلسفی چینی را تداعی می کند . ]

مات و بُرد از شاه می دان ای عروس / آن مدان از ما ، مکُن بر ما فسوس


ای عروس ، مات شدن و بُردنِ ما همه از مشیّتِ حضرت شاهِ وجود است . آن را ناشی از ارادۀ ما مدان . و ما را موردِ استهزاء قرار مده . [ اگر من از شاهِ مجازی یعنی فرعون اطاعت نکردم و مقهورِ مشیّتِ الهی شدم نباید مرا بدین کار تمسخر کنی . [ توضیح شطرنج در شرح بیت 600 دفتر اوّل ]

آنچه این فرعون می ترسد ازو / هست شد این دَم که گشتم جُفتِ تو


همان چیزی که فرعون از آن می هراسد . این ساعت که با تو همبستر شدم . اتفاق افتاد و لباسِ هستی یافت .

دکلمه جمع آمدن عمران با مادر موسی علیه السلام

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر سوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟