غزل شماره 96 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
غزل شماره 96 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر
شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 96 دیوان خواجه حافظ شیرازی
متن کامل ابیات غزل شماره 96 دیوان خواجه حافظ شیرازی
ابیات 1 الی 5
1) دردِ ما را نیست درمان اَلغیاث / هجرِ ما را نیست پایان اَلغیاث
2) دین و دل بردند و قصد جان کنند / اَلغیاث از جورِ خوبان اَلغیاث
3) در بهایِ بوسه ای جانی طلب / می کنند این دلستانان اَلغیاث
4) خونِ ما خوردند این کافر دلان / ای مسلمانان چه درمان اَلغیاث
5) همچو حافظ روز و شب بی خویشتن / گشته ام سوزان و گریان اَلغیاث
شرح و تفسیر غزل شماره 96 دیوان خواجه حافظ شیرازی
دردِ ما را نیست درمان اَلغیاث / هجرِ ما را نیست پایان اَلغیاث
مدد کنید که برای علاجِ دردِ ما درمانی وجود ندارد . کمکم کنید و به دادم برسید که جدایی و هجران ما انتها ندارد . [ الغیاث = مدد خواستن ]
دین و دل بردند و قصد جان کنند / اَلغیاث از جورِ خوبان اَلغیاث
این زیبا رویان علاوه بر اینکه دین و دلمان را بردند قصدِ جانمان را هم دارند . از جور و ستم این خوبرویان به دادم برسید و کمکم کنید .
در بهایِ بوسه ای جانی طلب / می کنند این دلستانان اَلغیاث
این محبوبان دلربا در مقابلِ یک بوسه یک جان می خواهند . به فریادم برسید . [ دلستانان = دلربایان ]
جای اعتراض است به خواجه که در برابرِ یک بوسۀ جانان ، دادن جان را خیلی مهم می داند . در حالی که عاشق حاضر است به بهای یک بوسه هزار جان فدا کند .
خونِ ما خوردند این کافر دلان / ای مسلمانان چه درمان اَلغیاث
این معشوقان بی رحم خون دل ما را خوردند ، ای مسلمانان علاجِ دردِ ما چیست ؟ کمکم کنید . [ خون ما خوردند = خون کسی را خوردن کنایه از کشتن و بی رحمی نسبت به کسی / کافردلان = معشوقان بی رحم و ستمکار ، خواجه معشوقان را بدان سبب کافر دل می خواند که سنگدلی و ستمگری را که صفتی است برای کافران ، بر عاشقان روا می دارند . و نیز خوردن خون در دین اسلام حرام است . ]
همچو حافظ روز و شب بی خویشتن / گشته ام سوزان و گریان اَلغیاث
کمکم کنید که شب و روز مانند حافظ از خود بی خود شده و گریان و سوزان گشته ام . [ بی خویشتن = از خود بیخود و بی طاقت / گریان و سوزان = در حالی که می گریم و می سوزم ]
دکلمه غزل شماره 96 دیوان خواجه حافظ شیرازی
خلاصه زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب دیوان اشعار شمس الدین محمد حافظ شیرازی
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح سودی بر حافظ – جلد دوم – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه