شرح و تفسیر آموختن وزیر مکر خود ، پادشاه

شرح و تفسیر آموختن وزیر مکر خود ، پادشاه را در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر آموختن وزیر مکر خود ، پادشاه را

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 338 تا 347

نام حکایت : پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب

بخش : 2 از 24

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

در میان جهودان ، پادشاهی جبار و بیدادگر بود که نسبت به عیسویان سخت کینه توز بود . این پادشاه موسی (ع) و عیسی (ع) را که در واقع شعله ای از یک چراغ و با هم متحد بودند را از روی تعصب ، مخالف یکدیگر می انگاشت و در صدد بو که دین و آئین عیسویان را براندازد . او وزیری کاردان و زیرک داشت که در امور مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیده مردم را نمی توان با خشم و زور از میان برداشت بلکه برعکس هر چه زور و خشونت سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم استوارتر گردد و از اینرو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد . بر اساس این نیرنگ شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود سازد که وزیر به آئین عیسویان گرایش یافته است ، پس باید دست و گوش و بینی او را برید و …

متن کامل حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 338 الی 347

338) او وزیری داشت گبر و عشوه ده / کو بر آب از مکر بر بستی گره

339) گفت ترسایان ، پناه جان کنند / دین خود را از ملک ، پنهان کنند

340) کم کش ایشان را که کشتن سود نیست / دین ندارد بوی ، مشک و عود نیست

341) سر ، پنهان است اندر صد غلاف / ظاهرش با تو ، چو تو ، باطن خلاف

342) شاه گفتش : پس بگو تدبیر چیست ؟ / چاره آن مکر و آن تزویر چیست ؟

343) تا نماند در جهان ، نصرانیی / نی هویدا دین و ، نی پنهانیی

344) گفت : ای شه ، گوش و دستم را ببر / بینی ام بشکاف اندر حکم مر

345) بعد از آن در زیر دار آور مرا / تا بخواهد یک شفاعتگر مرا

346) بر منادی گاه کن این کار ، تو / بر سر راهی که باشد چارسو

347) آنگهم از خود بران تا شهر دور / تا دراندازم در ایشان شر شور

شرح و تفسیر آموختن وزیر مکر خود ، پادشاه را

او وزیری داشت گبر و عشوه ده / کو بر آب از مکر بر بستی گره


آن شاه جهود وزیری داشت بسیار فریبکار که از شدت مکاری و حیله گری به آب گره می زد یعنی کارهائی انجام می داد که در نظر دیگران محال می نمود .

گفت : ترسایان ، پناه جان کنند / دین خود را از ملک ، پنهان کنند


آن وزیر پر تزویر گفت : شاها ، عیسویان برای اینکه جانشان حفظ شود دین خود را از شاه پنهان و طوری رفتار می کنند که خیال کنی آنان عیسوی نیستند .

کم کش ایشان را که کشتن سود نیست / دین ندارد بوی ، مشک و عود نیست


شاها ، این قدر آنان را مکش که کشتار آنان هیچ سودی ندارد چرا که دین مانند عود و مشک نیست که بوئی داشته باشد و بدان وسیله پیروان دین و آئینی شناخته شوند . ( ممکن نیست به ضرب شمشیر اعتقاد را از دل مردم برانداخت )

سر ، پنهان است اندر صد غلاف / ظاهرش با تو ، چو تو ، باطن خلاف


دین و اعتقاد امری قلبی است بنابراین پوشیده داشتن آن ممکن است . ظاهرش با تو و باطنش بر توست .

شاه گفتش : پس بگو تدبیر چیست ؟ / چاره آن مکر و آن تزویر چیست ؟


شاه جهود به آن وزیر مکار گفت : پس بگو بدانم که تدبیر و چاره این امر چیست ؟ و آن مکر و تزویر چه راهی دارد ؟

تا نماند در جهان ، نصرانیی / نی هویدا دین و ، نی پنهانیی


تا بر اثر این تدبیر حتی یک نصرانی در جهان نماند ، چه آنکه دینش را آشکار کند و چه آنکه دینش را نهان دارد .

گفت : ای شه ، گوش و دستم را ببر / بینی ام بشکاف ، اندر حکم مر


وزیر مکار به شاه گفت : با فرمانی قاطع دست و گوشم را ببر و بینی ام را بشکاف . ( حکم مر به معنی فرمان قاطع است )

بعد از آن در زیر دار آور مرا / تا بخواهد یک شفاعتگر مرا


سپس مرا زیر چوبه دار بیاور بدین قصد که بر دارم زنی اما باید کسی بیاید و شفاعت مرا نزد تو کند تا بر بالای دار نروم .

بر منادی گاه کن این کار ، تو / بر سر راهی که باشد چارسو


این کار را در محلی پر رفت و آمد مثل بازار یا سر چهار راه عمومی شهر انجام بده تا همگان آنرا مشاهده کنند .

آنگهم از خود بران تا شهر دور / تا دراندازم در ایشان شر و شور


پس از اجرای این حکم مرا به شهری دور تبعید کن تا در آنجا میان عیسویان فتنه و آشوب بر پا دارم .

دکلمه آموختن وزیر مکر خود ، پادشاه را

دکلمه آموختن وزیر مکر خود ، پادشاه را

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟