غزل شماره 85 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
غزل شماره 85 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر
شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 85 دیوان خواجه حافظ شیرازی
متن کامل ابیات غزل شماره 85 دیوان خواجه حافظ شیرازی
ابیات 1 الی 6
1) شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و برفت / رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت
2) گویی از صحبتِ ما نیک به تَنگ آمده بود / بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت
3) بس که ما فاتحه و حِرزِ یمانی خواندیم / وز پی اش سورۀ اخلاص دمیدیم و برفت
4) عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد / دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
5) شد چمان در چمنِ حُسن و لطافت لیکن/ در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
6) همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم / کِای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
شرح و تفسیر غزل شماره 85 دیوان خواجه حافظ شیرازی
شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و برفت / رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت
شربت چون لعلِ لبِ جانان را نچشیدیم و رفت . یعنی جانان رفت در حالی که ما شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم . و روی چون ماهِ او را به سیری ندیدیم . خلاصه تحسر و تغابن می کشد از اینکه بر وفقِ مُراد به وصالِ جانان نرسیده است .
گویی از صحبتِ ما نیک به تَنگ آمده بود / بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت
گویا که جانان از مصاحبت ما سخت به تنگ آمده بود که بار بَر بَست و رفت . چنان رفت که حتّی به گردش هم نرسیدیم یعنی گویی کدورتِ خاطری از ما پیدا کرده بود که با این عجله رفت و ما حتّی به گردش هم نرسیدیم . [ صحبت = مصاحبت / نیک = در لغت یعنی خوب امّا در این قبیل موارد به معنای محکم تعبیر می شود ]
بس که ما فاتحه و حِرزِ یمانی خواندیم / وز پی اش سورۀ اخلاص دمیدیم و برفت
هر چه ما فاتحه و دعای حرزِ یمانی خواندیم و سورۀ اخلاص به پشتِ سرش دمیدیم هیچ اثر نکرد و رفت . یعنی مرادمان از خواندن اینها انصراف جانان از سفر بود . امّا او منصرف نشد و رفت . خلاصه از فاتحه و خواندن دعای حرزِ یمانی هیچ فایده حاصل نشد و جانان رفت .
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد / دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
ما را فریب می داد که از حیطۀ ارادت و دوستی دور نخواهد شد ، دیدی که ناز و عشوۀ او را تحمل کردیم و با وجودِ این رفت . [ عشوه = فریب دادن دل ]
شد چمان در چمنِ حُسن و لطافت لیکن/ در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
در حالی که در چمن حُسن و لطافت می خرامید ، رفت . یا در چمنِ حُسن و لطافت خرامان شد . اما ما در باغِ وصالش قدمی برنداشتیم و او رفت . یعنی وصال جانان برای ما میسّر نشد و رفت . [ چمیدن = با ناز و تأنی راه رفتن ]
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم / کِای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
سراسر شب را چون حافظ فریاد و فغان و ناله کردیم . حیفا که به وداعش نرسیدیم و رفت . یعنی جانان چنان با عجله رفت که تودیع میسرمان نشد یعنی مجالِ وداع نشد .
دکلمه غزل شماره 85 دیوان خواجه حافظ شیرازی
خلاصه زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب دیوان اشعار شمس الدین محمد حافظ شیرازی
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه