شرح و تفسیر غزل شماره 75 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 75 دیوان حافظ شیرازی
شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 75 دیوان حافظ شیرازی
1) خوابِ آن نرگسِ فتانِ تو بی چیزی نیست / تابِ آن زلفِ پریشانِ تو بی چیزی نیست
2) از لبت شیر روان بود که من می گفتم / این شِکر گِردِ نمکدان تو بی چیزی نیست
3) جان درازیّ تو بادا که یقین می دانم / در کمانِ ناوکِ مژگانِ تو بی چیزی نیست
4) مُبتلایی به غمِ مِحنت و اندوهِ فراق / ای دل این ناله و افغانِ تو بی چیزی نیست
5) دوش باد از سرِ کویش به گلستان بگذشت / ای دل این چاکِ گریبانِ تو بی چیزی نیست
6) دردِ عشق ار چه دل از خلق نهان می دارد / حافظ این دیدۀ گریانِ تو بی چیزی نیست
خوابِ آن نرگسِ فتانِ تو بی چیزی نیست / تابِ آن زلفِ پریشانِ تو بی چیزی نیست
ای جانان ، خواب آن چشمانِ فتان تو بی غرض نیست و حتماََ سببی دارد ، یعنی بر اینکه به عشاق التفات نکنی و به روی شان نگاه ننمایی تغافل می کنی . همچنین پیچ و خم آن زلف پریشان ات نیز بی غرض نیست بلکه قلابی است برای صید دل های عشاق . [ خواب = رویا / فتان = فته گر / تاب = پیچش ]
از لبت شیر روان بود که من می گفتم / این شِکر گِردِ نمکدان تو بی چیزی نیست
از لبت هنوز شیر می چکید یعنی طفل بودی که من می گفتم . این شِکر در دورِ نمکدان تو بی علت نیست . یعنی بدین وسیله عشاق را به خود جلب نموده و توجه شان را به خود معطوف می داری . [ روان = جاری / می گفتم = بیان می کردم / در این بیت مراد از شِکر ، لب و مراد از نمکدان ، دهان است ]
جان درازیّ تو بادا که یقین می دانم / در کمانِ ناوکِ مژگانِ تو بی چیزی نیست
جان و عمرت دراز باد ، یقیناََ می دانم که در کمان بودن ناوکِ مژگانت بی غرض نیست یعنی خدای تعالی حیات و عمرِ طولانی برایت میسر گرداند اگر چه یقین دارم نهادنِ ناوکِ مژگانت در کمانِ ابرو به صلاح نیست بلکه برای هلاک نمودن منِ ناتوان است . [ درازی = این کلمه را معمولاََ با «عمر» استعمال می کنند و مصرفش با «جان» مشهور نیست . یعنی «عمرت دراز باد» ]
مُبتلایی به غمِ مِحنت و اندوهِ فراق / ای دل این ناله و افغانِ تو بی چیزی نیست
ای دل ، به غم و محنت و غصۀ فراق مبتلایی و این ناله و فغان تو بی علت نیست . یعنی عاشق شده ای و مقتضای عشق فریاد فریاد و فغان و انین می باشد . [ اندوه = غصه ]
دوش باد از سرِ کویش به گلستان بگذشت / ای دل این چاکِ گریبانِ تو بی چیزی نیست
دیشب باد از سرِ کویش به گلشن گذشت . ای دل این چاکِ گریبانِ تو بدون سبب نیست بلکه خبرِ او را از باد گرفته ای و از شوق گریبانت را چاک زده ای . [ دوش = دیشب / چاک = پاره ]
دردِ عشق ار چه دل از خلق نهان می دارد / حافظ این دیدۀ گریانِ تو بی چیزی نیست
دل اگر چه دردِ عشق را از مردم نهان می دارد امّا ای حافظ ، این دیدۀ گریان تو بیهوده نیست . یعنی اگر چه دل ، دردِ عشق را مخفی می دارد امّا اشکِ چشم ، آن را اظهار و ابراز می دارد پس عاشقی تو از آن معلوم است .
دکلمه غزل شماره 75 دیوان حافظ شیرازی
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه
درود فراوان به شما و سپاس گزاری از زحماتتون درخواستی داشتم مبنی بر اینکه تفسیر غزل ها رو ادامه نمیدین؟ من دارم غزل به غزل تفسیر حافظ رو میخونم الانم به سایتتون عادت کردم و بسیار کامل و مفید هست چیزی که منو اندوهگین کرده، نبود ادامه غزلاست اگه امکان ادامش وجود داشته باشه کمال سپاس گزاری رو دارم حیفه از بقیه تفسیر غزلای حافظ محروم باشیم
سلام . به یاری خدا از این هفته ، غزل های حافظ را ادامه خواهم داد .