غزل شماره 96 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 96 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 96 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 96 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 11

1) ز هر چه هست گزیر است و ناگزیر از دوست / به قول هر که جهان ، مِهر برمگیر از دوست

2) به بندگیّ و صغیری گرت قبول کند / سپاس دار که فضلی بُوَد کبیر از دوست

3) به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند / رضا مده که متاعی بُوَد حقیر از دوست

4) جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت / نه نعمتی است که بازآورَد فقیر از دوست

5) نه گر قبول کنندت ، سپاس داری و بس / که گر هلاک شوی ، منّتی پذیر از دوست

6) مرا که دیده به دیدار دوست بر کردم / حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست

7) و گر چنانکه مصوّر شود گزیر از عشق / کجا روم ؟ که نمی باشدم گزیر از دوست

8) به هر طریق که باشد اسیر دشمن را / توان خرید و ، نشاید خرید اسیر از دوست

9) که در ضمیر من آید ز هر که در عالَم ؟ / که من هنوز نپرداختم ضمیر از دوست

10) تو خود نظیر نداری و گر بُوَد به مَثَل / من آن نی ام که بَدَل گیرم و نظیر از دوست

11) رضای دوست نگه دار و صبر کن سعدی / که دوستی نبوَد ناله و نفیر از دوست

شرح و تفسیر غزل شماره 96 دیوان سعدی شیرازی

ز هر چه هست گزیر است و ناگزیر از دوست / به قول هر که جهان ، مِهر برمگیر از دوست


از هر چه وجود دارد چاره ای نیست ، ولی دوست را به هیچ چاره و تدبیری نمی توان ننادیده گرفت . پس به سخنان هیچ باشنده ای در جهان از دوست دل برمگیر . [ گزیر = چاره / ناگزیر = ناچار / هر که جهان = هر که در جهان است / مهر = عشق و محبّت ]

به بندگیّ و صغیری گرت قبول کند / سپاس دار که فضلی بُوَد کبیر از دوست


اگر دوست تو را به بندگی و خواری و حقارت بپذیرد ، از وی سپاسگزار باش ، چرا که این پذیرش بخششی بزرگ است که در باب تو اعمال می کند . [ صغیری = کودکی و خواری ]

به جای دوست گرت هر چه در جهان بخشند / رضا مده که متاعی بُوَد حقیر از دوست


اگر به عوض دوست تمام عالَم را به تو بخشند ، خشنود مباش . زیرا تمام هستی در برابر دوست کالایی ناچیز است . [ به جایِ = در عوضِ ، در مقابلِ ]

جهان و هر چه در او هست با نعیم بهشت / نه نعمتی است که بازآورَد فقیر از دوست


دنیا و هر چه در آن وجود دارد به اضافه نعمت های بهشتی ، به اندازۀ نعمتی نیست که درویش از کوی دوست حاصل می کند . یا نعمتی نیست که موجب ترک کوی دوست گردد . [ نعیم = ناز و نعمت / فقیر = نیازمند ، در اینجا یعنی عاشق نیازمند ]

نه گر قبول کنندت ، سپاس داری و بس / که گر هلاک شوی ، منّتی پذیر از دوست


نه تنها اگر تو را بپذیرند باید سپاسگزار باشی ، بلکه اگر در این راه نابود هم شوی هم شوی ، باید منّت پذیر دوست باشی . [ منّت = بخشش و احسان ]

مرا که دیده به دیدار دوست بر کردم / حلال نیست که بر هم نهم به تیر از دوست


من که چشمم بر روی دوست گشوده شده است ، جایز نیست که حتّی اگر تیر دوست به چشمانم اصابت کند ، آنها را ببندم . [ دیدار = چهره و صورت / دیده برکردن = کنایه از چشم گشودن ]

وگر چنانکه مصوّر شود گزیر از عشق / کجا روم ؟ که نمی باشدم گزیر از دوست


در صورتی که به تصوّر درآید که از عشق علاج و چاره ای هست ، من که چاره ای جز با دوست بودن ندارم ، به کجا روم ؟ [ مصوّر شدن = به خیال آمدن / گزیر = چاره و علاج ]

به هر طریق که باشد اسیر دشمن را / توان خرید و ، نشاید خرید اسیر از دوست


آن کسی را که اسیر دشمن شده است ، می توان بازخرید و آزاد کرد . امّا نمی توان عاشقی را که اسیر معشوق گشته ، از اسارت یار رهایی بخشید .

که در ضمیر من آید ز هر که در عالَم ؟ / که من هنوز نپرداختم ضمیر از دوست


چه کسی از میان تمام مردم جهان می تواند ذهن و ضمیر مرا به خود مشغول دارد ، زیرا هنوز من ذهن خویش را از دوست تهی نساخته ام . [ ضمیر = خاطر و دل / پرداختن از چیزی یا کسی = روی برگرداندن از چیزی یا کسی ]

تو خود نظیر نداری و گر بُوَد به مَثَل / من آن نی ام که بَدَل گیرم و نظیر از دوست


تو بی نظیر و بی همتایی ، حتّی اگر نظیری هم برای تو وجود داشته باشد ، من کسی نیستم که نظیر و مانند تو را چون تو پندارد و وی را برگزینم . [ بدل = جانشین ]

رضای دوست نگه دار و صبر کن سعدی / که دوستی نبوَد ناله و نفیر از دوست


ای سعدی ، در پی نگه داشتِ خشنودی دوست باش و شکیبایی پیشه کن ، زیرا ناله و فریاد کردن از دست یار شرط دوستی نیست . [ رضا = خشنودی و رضایت / نفیر = فریاد و فغان ]

شرح و تفسیر غزل 95                     شرح و تفسیر غزل 97

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 96 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟