غزل شماره 165 دیوان غزلیات سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 165 دیوان غزلیات سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 165 دیوان غزلیات سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 165 دیوان غزلیات سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 10

1) که می رود به شفاعت که دوست بازآرد ؟ / که عیش خلوت بی او کدورتی دارد

2) که را مجال سخن گفتن است به حضرت او ؟ / مگر نسیم صبا کِاین پیام بگذارد

3) ستیزه بردنِ با دوستان همین مَثل است / که تشنه چشمۀ حیوان به گِل بینبارد

4) مرا که گفت دل از یار مهربان بردار / به اعتماد صبوری ؟ که شوق نگذارد

5) که گفت هر چه ببینی ، ز خاطرت برود ؟ / مرا تمام یقین شد که سهو پندارد

6) حرام باد بر آن کس نشست با معشوق / که از سَرِ همه برخاستن نمی یارد

7) درست نآید از آن مدّعی حقیقت عشق / که در مواجهه تیغش زنند و ، سر خارد

8) به کام دشمنم ای دوست ، این چنین مگذار / کس این کند که دل دوستان بیازارد ؟

9) بیا که در قَدَمت اوفتم و ، گر بکُشی / نمیرد آن که به دست تو روح بسپارد

10) حکایت شب هجران که بازداند گفت ؟ / مگر کسی که چو سعدی ستاره بشمارد

شرح و تفسیر غزل شماره 165 دیوان غزلیات سعدی شیرازی

که می رود به شفاعت که دوست بازآرد ؟ / که عیش خلوت بی او کدورتی دارد


چه کسی برای پایمردی به نزد دوست می رود تا او را برگرداند ؟ برای آنکه زندگی در تنهایی و بدون او صفایی ندارد . [ شفاعت = خواهشگری و التماس ، پایمردی / عیش = شادی و خوشی / خلوت = گوشه نشینی و عزلت / کدورت = تیرگی و ملامت ]

که را مجال سخن گفتن است به حضرت او ؟ / مگر نسیم صبا کِاین پیام بگذارد


[ مجال بودن = فرصت بودن / حضرت = درگاه ، پیشگاه / مگر = قید شک و تردید است ، شاید / نسیم = بوی خوش ]

صبا = نسیمِ خوشی که به هنگامِ صبح در فصلِ بهار می وزد و سبب شکفتن گل ها و گیاهان می گردد و پیام آور عاشقان است . « در تذکرة اولیا مذکور است : صبا بادی است که از زیرِ عرش خیزد و آن در وقتِ صبح وزد . بادی لطیف و خنک است و در اصطلاح سالکان ، باد صبا اشارت است از نفحاتِ رحمانیه که از مشرقِ روحانیت می آید . » ( شرح اصطلاحات تصوّف ) . صبا یکی از عناصر فارسی است که در غزلیات سعدی فراوان آمده و به نام های نسیمِ سحر ، بادِ شمال و بادِ صبحگاهی از آن یاد شده است .

ستیزه بردنِ با دوستان همین مَثل است / که تشنه چشمۀ حیوان به گِل بینبارد


ستیزه کردن با دوستان مانند این است که شخص تشنه ، چشمۀ آب حیات را با گِل پُر کند و خود را از آن محروم سازد . [ ستیزه بردن = لجاج و دشمنی کردن / مثل = داستان / انباردن = پر کردن و انباشتن ]

چشمۀ حیوان = چشمۀ حیات ، آب حیوان ، آب زندگی ، آب خضر ، در غزلیات سعدی همۀ این ترکیبات بکار رفته است . به عقیدۀ قدما آبی بوده است در ظلمات که در انتهای دنیای مسکون جای دارد و هر کس از آن چشمه بنوشد عمر جاودانی خواهد یافت .

در اساطیر آمده است که ذوالقرنین که بنابر باوری قدیمی همان اسکندر مقدونی است . برای یافتن آن چشمه به ظلمات رفت . امّا نتوانست بدان دست یابد ، ولی خضر پیغمبر که وزیر و پسرخالۀ او بود به همراه الیاس نبی آن چشمه را یافتند و از آبش نوشیدند و عمر جاودان پیدا کردند . این افسانه ، علّت مضامین بسیار در اشعار فارسی شده است . در اصطلاح صوفیان گاهی کنایه شده است از سرچشمۀ عشق و محبّت که هر کس از آن بچشد هرگز معدوم و فانی نشود و نیز اشارت به دهان معشوق و گاهی به معنی سخنان پیر و مرشد است که به سالک حیات ابدی می بخشد .

مرا که گفت دل از یار مهربان بردار / به اعتماد صبوری ؟ که شوق نگذارد


چه کسی به من گفت با تکیه کردن بر شکیبایی خویش دل از یار مهربان خود بَرکن ؟ این خطاست و بی تردید اشتیاقم نمی گذارد که دل از تو برکنم . [ شوق = اشتیاق و آرزومندی و آن جَستن دل است برای دیدن معشوق ، در نزد عارفان آتشی است که خداوند در دل اولیای خود قرار می دهد / دل برداشتن از کسی = کنایه از رها کردن و ترک گفتن کسی ]

که گفت هر چه ببینی ، ز خاطرت برود ؟ / مرا تمام یقین شد که سهو پندارد


چه کسی گفت که هر چه از دوست در ذهنت نقش بسته محو خواهد شد و آنها را فراموش خواهی کرد ؟ بطور حتم یقین دارم که او در مورد زدودن یاد دوست از ذهنم اشتباه کرده است . [ خاطر = فکر و اندیشه ، دل / تمام = به کلّی ، یکسره ]

حرام باد بر آن کس نشست با معشوق / که از سَرِ همه برخاستن نمی یارد


همنشینی با معشوق برای کسی که همه چیز و کس را در راه او ترک نمی کند ، حرام باد . [ یارستن = توانستن / از سر همه برخاستن = کنایه از «از همه گذشتن و رها کردن»  ]

درست نآید از آن مدّعی حقیقت عشق / که در مواجهه تیغش زنند و ، سر خارد


از آن لاف زنی که در رویارویی با شمشیر غم عشق پای پس می کشد و درنگ می کند ، ادّعای عشق باورکردنی نیست . [ مدّعی = ادعا کننده و لاف زن و کسی که دعوی هنر و عشق کند ولی کم مایه و دروغگوست / مواجهه = رو به رو ، برابر / سر خاراندن = کنایه از سستی و تعلّل کردن ]

به کام دشمنم ای دوست ، این چنین مگذار / کس این کند که دل دوستان بیازارد ؟


ای دوست مرا این چنین دشمن کام مکن . آیا کسی این کار را می کند که حاصلش آزردن دوستان است ؟ [ کام = خواست و آرزو / گذاشتن = رها کردن ]

بیا که در قَدَمت اوفتم و ، گر بکُشی / نمیرد آن که به دست تو روح بسپارد


ای معشوق ، حتّی اگر مرا بکُشی ، بازگرد تا خو را زیر گام هایت اندازم ، زیرا کسی را که تو بکُشی ، مُرده محسوب نمی شود . [ روح سپاردن = جان دادن و مُردن / در قدم کسی افتادن = کنایه از مطیع و فرمانبردار کسی شدن ]

حکایت شب هجران که بازداند گفت ؟ / مگر کسی که چو سعدی ستاره بشمارد


چه کسی می تواند ماجرای شب فراق را بازگوید ؟ بی تردید کسی که مثل سعدی شب ها بیدار مانده و شب زنده داری کرده است . [ دانستن = توانستن / ستاره شمردن = کنایه از بیدار بودن و شب زنده داری کردن ]

شرح و تفسیر غزل 164                     شرح و تفسیر غزل 166

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 165 دیوان غزلیات سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟