شرح و تفسیر غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی
متن کامل ابیات 1 الی 7

1) راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست / آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

2) هر گه که دل به عشق دهی خوش دَمی بُوَد / در کار خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست

3) ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار / کان شحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

4) از چشم خود بپرس که ما را که می کشد  / جانا گناهِ طالع و جُرمِ ستاره نیست

5) او را به چشم پاک توان دید چون هلال / هر دیده جایِ جلوۀ آن ماه پاره نیست

6) فرصت شمر طریقۀ رندی که این نشان / چون راهِ گنج بر همه کس آشکاره نیست

7) نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو / حیرانِ آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست

شرح و تفسیر غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی

راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست / آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست


راهِ عشق ، راهی است که هیچگونه نهایت و پایانی ندارد و در این راه جز تسلیم جان ، چاره نیست . یعنی کسی که به راهِ عشق قدم نهاد باید از جان بگذرد تا به مطلوب واصل گردد . [ کناره = در اینجا یعنی پایان و انتها / بسپارند = تسلیم شدن / چاره = علاج و درمان ]

هر گه که دل به عشق دهی خوش دَمی بُوَد / در کار خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست


هر وقت دل به عشق بسپاری ، آن زمان ، زمانِ خوش است یعنی آن دمی که عاشق می شوی بهترین کار است و در کارِی که خیر است حاجتِ به هیچ استخاره ای نیست . حاصل کلام : دل به عشق دادن یک مصلحت خیر است و در این باره معطلی برای استخاره و تأخیر جایز نیست . [ گه = مخفف گاه به معنی وقت / استخاره = طلب خیر و خوبی یک چیزی ]

ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار / کان شحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست


ما را از اینکه عقل مانعِ عاشق شدن است و عشق را منع می کند نترسان . می بیار که در ولایت ما عقل ، شحنه ای است که لیاقت و شایستگی کار را ندارد یعنی هیچ کاره است . یعنی مراد این است که در کارخانۀ عشق ، عقل نفوذ ندارد .

خواجه عقل را شحنه گفته و خسرو دهلوی عشق را :

عشق تو شحنه ای است که سلطان عقل را / موی جبین گرفته به چاوشی آورد

یعنی عشق و عقل از اضدادند . زیرا عشق جری و بی پروا است اما عقل خایف و وهام . عاشق کارش از روی عقل نیست بلکه هر چه مقتضای عشق باشد ، عاشق عاملِ آن است .

از چشم خود بپرس که ما را که می کشد  / جانا گناهِ طالع و جُرمِ ستاره نیست


از چشم خود سؤال کن که ما را که می کشد یعنی آن که ما را هلاک می کند چشم تو است . نه طالع گناهی دارد و نه ستاره جرمی مرتکب شده . پس این همه شکایت ما از چشم تو است نه از طالع و ستاره . [ جُرم = گناه / که = چه کسی ]

او را به چشم پاک توان دید چون هلال / هر دیده جایِ جلوۀ آن ماه پاره نیست


آن جانان را چون هلال با چشمِ پاک می توان دید پس هر چشم جلوه گاهِ آن ماه پاره نیست یعنی جای جلوۀ او نیست . خلاصه او جسم لطیف است و برای دیدن جسمِ لطیف ، چشمِ لطیف بایست . [ دید = دیدن / دیده = چشم / جلوه = با ناز و فخر راه رفتن ( منظومه لامعی چلبی ) ]

فرصت شمر طریقۀ رندی که این نشان / چون راهِ گنج بر همه کس آشکاره نیست


طریقه رندی را فرصت بشمار زیرا این نشانِ رندی چون راهِ گنج برای همه کس واضح و آشکار نیست یعنی این یک سعادت است که چون دفینه برای هر کس میسر نمی شود .

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو / حیرانِ آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست


گریه حافظ به هیچ وجه به تو تأثیر نکرد . حیرانم از آن دل که در سختی کمتر از سنگ خارا نیست . [ نگرفت = تأثیر نکرد / روی = در اینجا به معنای طریق و وجه آمده / خاره = سنگ سیاره را گویند ]

دکلمه غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی

دکلمه غزل شماره 72 دیوان حافظ شیرازی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟