سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست | شرح و تفسیر

سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 113 تا 119

نام حکایت : حکایت آن عاشق که از عسس گریخت و معشوق را در باغ یافت

بخش : 3 از 4 ( سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت آن عاشق که از عسس گریخت و معشوق را در باغ یافت

در انتهای دفتر سوم ، حکایتی اغاز شد که نقلِ آن ناتمام ماند و دنبالۀ آن به دفتر چهارم کشیده شد . حکایت از این قرار بود : جوانی عاشقِ زنی شد و شور عشق ، خواب و خور از او در ربود . امّا هر گاه که این عاشق ، نامه ای به معشوق خود می نوشت و ضمن آن اظهار عشق و علاقه می کرد . نامه رسان و یا خدمتکار آن زن از روی حسادت در مفادِ نامه دست می برد و کلماتِ آن را تغییر می داد و خلاصه نمی گذاشت که عریضه عاشق بطور کامل به معشوق رسد . هفت هشت سال بدین منوال گذشت تا اینکه شبی داروغۀ شهر در کوچه ای خلوت و تاریک جوانِ عاشق را می بیند و به خیالِ آنکه دزد و یا مُجرمی یافته ، فرمان ایست می دهد . امّا جوان می گریزد و …

متن کامل ” حکایت آن عاشق که از عسس گریخت و معشوق را در باغ یافت ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست

ابیات 113 الی 119

113) گفت عیسی را یکی هُشیار سَر / چیست در هستی ز جمله صَعب تر ؟

114) گفتش : ای جان صعب تر خشمِ خدا / که از آن دوزخ همی لرزد چو ما

115) گفت : ازین خشمِ خدا چه بوَد امان ؟ / گفت : ترکِ خشمِ خویش اندر زمان

116) پس عَوان که معدنِ این خشم گشت / خشمِ زشتش از سَبُع هم در گذشت

117) چه امیدستش به رحمت ، جز مگر / باز گردد ز آن صفت آن بی هنر ؟

118) گر چه عالم را ازیشان چاره نیست / این سخن اندر ضَلال افگندنی ست

119) چاره نبوَد هم جهان را از چَمین / لیک نَبوَد آن چَمین ، ماءِ مَعین

شرح و تفسیر سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست

شخصی هوشمند ، از حضرت عیسی (ع) سؤال کرد که در جهان هستی چه چیز از همۀ سختی ها سخت تر است ؟ آن حضرت پاسخ داد : خشم الهی . سؤال کننده دوباره گفت : چگونه می توان از خشمِ الهی مصون ماند ؟ پاسخ داد : با فرو خوردن خشمِ خویش .

مأخذ آن روایتی است که در مستدرک الوسائل ، چاپ ایران ، ج 2 ، ص 326 ، به نقل از اَلمُنیَة تألیفِ شهید ثانی منقول است . « از پیامبر (ص) سؤال شد که چه چیز ( آدمی را ) از خشمِ الهی دور می کند . فرمود : اینکه خشمگین نشوی . » ( مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی ، ص 129 )

گفت عیسی را یکی هُشیار سَر / چیست در هستی ز جمله صَعب تر ؟


شخصی هوشمند و آگاه از حضرت عیسی (ع) سؤال کرد : یا حضرت عیسی ، در جهان هستی چه چیزی از همۀ چیزها سخت است ؟

گفتش : ای جان صعب تر خشمِ خدا / که از آن دوزخ همی لرزد چو ما


حضرت عیسی (ع) به او جواب داد : ای جانم ، سخت ترین چیزها در جهان هستی ، خشم و غضبِ الهی است که بر اثرِ آن ، دوزخ نیز مانندِ ما به لرزه درمی آید . [ خشم و مهربانی انسان ناشی از انفعالاتِ روحی و تأثّراتِ درونی است . امّا در موردِ خدا این حرف را نمی توان گفت . زیرا وجودِ اقدسِ او از هر گونه انفعال و تأثری مبرّاست . بنابراین رحمتِ او به معنی افاضۀ وجود به موجودات و ممکنات است . زیرا وجود ، خیرِ محض است و افاضۀ وجود نیز عینِ رحمانیّت است . امّا غضبِ الهی نیز از قهاریتِ اوست و آن بدین صورت است که هرکس بر خلافِ جریانِ طبیعی جهان هستی حرکت کند . نتیجۀ اعمالِ خود را می بیند و بر اساسِ آن مکافات می شود . مثلاََ کسی که در خوردن ، حدِ اعتدال را مراعات نمی کند . قهر و غضبِ الهی از طریقِ قوانین طبیعت ، او را مجازات می کند . پس نتیجۀ اعمال و مکتساتِ انسان خواه در این نشئه و خواه در آن نشئه بدو باز می گردد . ]

گفت : ازین خشمِ خدا چه بوَد امان ؟ / گفت : ترکِ خشمِ خویش اندر زمان


آن هوشمند گفت : پس چه کسی از غضب الهی در امان است ؟ حضرت عیسی (ع) فرمود : آنکه خشمِ خود را فوراََ فرو خورد . [ پس ای سالک بیشتر مظهر اسمِ رحیم باش و نه قهّار . تا گرفتار غضبِ الهی نشوی . ]

پس عَوان که معدنِ این خشم گشت / خشمِ زشتش از سَبُع هم در گذشت


پس آن مأمورِ قسیّ القلبِ حکومتی ، مظهر و معدن غضب شد به حدی که خشم و خوی تهاجم زشت او از سبُیّت حیوانات درنده نیز تجاوز کرد .

چه امیدستش به رحمت ، جز مگر / باز گردد ز آن صفت آن بی هنر ؟


این انسانِ خشمگین چه امیدی به رحمت الهی دارد ؟ مگر آنکه این آدمِ فاقدِ کمال ، صفتِ زشتِ خود را ترک کند .

گر چه عالم را ازیشان چاره نیست / این سخن اندر ضَلال افگندنی ست


اگر چه وجودِ مأمورانِ قسی القلب امری لازم است امّا اگر این حرف را بزنی باعثِ گمراهی و کژاندیشی آنها می شود . [ زیرا به بهانۀ اینکه وجودشان امری لازم و ضروری است از حدِ اعتدال در مجازاتِ مُجرمان پا فراتر می نهند و اغراضِ نفسانی را نیز در مأموریت خود دخالت می دهند . ]

چاره نبوَد هم جهان را از چَمین / لیک نَبوَد آن چَمین ، ماءِ مَعین


چنانکه مثلاََ در جهانِ طبیعت ، ادرار ( و مدفوع ) نیز لازمۀ بقای جانوران است . امّا ادرار هرگز مانندِ آب زلال و گوارا نیست . ( چَمین = بول ، سرگین ، ادرار / ماءِ مَعین = شرح بیت 1206 دفتر دوم )  [ از آنجا که این دنیا دارِ تزاحم و نِسبیّات است و باید چرخۀ حیات و ممات پیوسته چرخان و گردان باشد . وجودِ برخی از زشتی ها نیز در کنار زیبایی ها قهری است هر چند که مطبوع نیست . مولانا برای مثال از عَوانان و مأموران اجرای حکم یاد می کند که بنا به اقتضای شغلِ خود نمی توانند افرادی ملایم و لطیف طبع و نازک دل باشند . و اِلّا کارِ خود را نمی توانند به سامان آرند . برای همین است که مثلاََ یک هنرمند و شاعر ظریف طبع که از تماشای گُل ، چشمانش به اشک می نشیند نمی تواند مأمور اجرای احکامِ جزایی و کیفری باشد . همینطور بالعکس با روحیه صلب و خشن نمی توان هنرمندی لطیف طبع و شیرین کار شد . بنابراین « هر کسی را بهرِ کاری ساختند » نتیجه اینکه ضرورت حیات با پسنِ خلق تفاوت دارد . چنانکه برخی از مکاسب مانندِ غسّالی ، قصّابی و غیره مکروم شناخته شده ، امّ در عینِ حال برای بقای جامعۀ بشری لازم و ضروری و اکراه این و آن نمی تواند ضرورت آن را از بین ببرد . ]

شرح و تفسیر بخش قبل                    شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه سوال از عیسی که در وجود صعب ترین چیست

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر چهارم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟