شرح و تفسیر غزل شماره 80 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 80 دیوان سعدی شیرازی
شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 80 دیوان سعدی شیرازی
1) این خطّ شریف از آن بَنان است / وِاین نُقل حدیث از آن دهان است
2) این بوی عبیر آشنایی / از ساحت یار مهربان است
3) مُهر از سَر نامه برگرفتم / گفتی که سر گلابدان است
4) قاصد مگر آهوی خُتن بود / کِش نافۀ مُشک در میان است
5) این خود چه عبارت لطیف است / وِاین خود چه کفایت بیان است
6) معلوم شد این حدیث شیرین / کز منطق آن شکرفشان است
7) این خط به زمین نشاید انداخت / کز جانبِ ماهِ آسمان است
8) روزی برود روان سعدی / کِاین عیش نه عیش جاودان است
9) خرّم تن او که چون روانش / از تن برود ، سخن روان است
این خطّ شریف از آن بَنان است / وِاین نُقل حدیث از آن دهان است
این نوشتۀ زیبا کار سرانگشتان هنرمند اوست و این سخن شیرین از آن دهان برآمده است . [ شریف = با قدر و ارزش / بنان = انگشت و سرانگشت ]
این بوی عبیر آشنایی / از ساحت یار مهربان است
این بوی خوش آشنایی از جایگاه آن یار مهربان برمی خیزد و به مشام می رسد . [ عبیر = نوعی مادّه خوشبویی است که از صندل و گلاب و مُشک سازند / آشنایی = عشق و دوستی / ساحت = ناحیه و درگاه ]
مُهر از سَر نامه برگرفتم / گفتی که سر گلابدان است
هنگامی که مهر از سر نامه برداشتم و آن را گشودم ، آنچنان معطّر بود که گویی سر گلابدان را برداشتم . [ مُهر = نشان / گفتی = گویا ، همانا ، به درستی ]
قاصد مگر آهوی خُتن بود / کِش نافۀ مُشک در میان است
گویی ، پیام آور آهوی خُتنی بود که به جای نامه نافه بر میان بسته بود .
[ قاصد = پیک / خُتن = شهری بود در ترکستان چین و یا ترکستان شرقی و گاهی نیز به همۀ ترکستان چین اطلاق شده است که به داشتن آهوی مُشک معروف است (لغت نامه) / مگر = همانا ، یقیناََ / نافۀ مُشک = ماده ای است سیاه رنگ که در زیرِ شکم جنس نرِ آهوی خُتن قرار دارد و بسیار خوشبو و معطر است / میان = کمربند ، آنچه از جنس دوال و جز آن که گرد کمر بندند ]
این خود چه عبارت لطیف است / وِاین خود چه کفایت بیان است
شگفتا از این تعبیرهای لطیف و زیبایی که در نامه به کار رفته است . وه از این کمالی که در بیان او دیده می شود . [ عبارت = طرز بیان ، طریقۀ ادای سخن ، انشا / کفایت بیان = لیاقت و شایستگی ، فصاحت و زبان آوری ، هوشیاری و زیرکی در کلام و سخن ]
معلوم شد این حدیث شیرین / کز منطق آن شکرفشان است
سرانجام دریافتم که این سخنان شیرین از منطق آن یار شکرفشان تراویده است . [ معلوم شدن = دانسته و واضح و آشکار شدن / منطق = سخن و گفتار / شکرفشان = کنایه از شیرین سخن است ]
این خط به زمین نشاید انداخت / کز جانبِ ماهِ آسمان است
شایسته نیست که این خطّ مقدّس بر زمین افکنده شود ، زیرا این نوشته از جانب ماه آسمان رسیده است . [ خط = نوشته / نشاید = شایسته و زیبنده نیست ]
روزی برود روان سعدی / کِاین عیش نه عیش جاودان است
روان سعدی روزی به سرای باقی خواهد شتافت ، زیرا این زندگی و شادمانی جاودانه و ابدی نیست . [ عیش = زندگی ، خوشی و شادمانی ]
خرّم تن او که چون روانش / از تن برود ، سخن روان است
خوشا به حال کسی که وقتی جانش از تنش بیرون می رود ، سخن او همچنان در میان مردم ، زنده و جاری است . [ تن او = شخص او (سعدی) ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار