شرح و تفسیر غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی
متن کامل ابیات 1 الی 7

1) اگر چه باده فرح بخش و بادِ گل بیز است / به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است

۲) صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد / به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است

۳) در آستینِ مرقع پیاله پنهان کن / که همچو چشمِ صراحی زمانه خونریز است

۴) به آب دیده بشوئیم خرقه ها از می / که موسمِ ورع و روزگارِ پرهیز است

۵) مجوی عیشِ خوش از دورِ باژگونِ سپهر / که صافِ این سرِ خُم جمله دُردی آمیز است

۶) سپهر برشده پرویزنیست خون افشان / که ریزه اش سرِ کسری و تاجِ پرویز است

۷) عراق و فارس گرفتی به شعرِ خوش حافظ / بیا که نوبتِ بغداد و وقتِ تبریز است

 

شرح و تفسیر غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی

اگر چه باده فرح بخش و بادِ گل بیز است / به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است


اگر چه باده فرح می بخشد و باد ، گل افشانی می نماید . یعنی فصلِ بهار است و زمان رونق و طراوت آن . اما با آواز چنگ و چغانه ، شراب مخور . یعنی شراب را بی سر و صدا بنوش که محتسب خیلی خشمگین و سختگیر است . حاصل کلام : اگر چه موسم باده نوشی است لیکن برای در امان بودن از خشم محتسب باده را مخفی باید خورد . [ فرح بخش = فرح بخشنده / گلبیز = در لغت یعنی الک کننده گل ولی در اصطلاح یعنی ریزندۀ گل / مخور = در اینجا یعنی منوش / محتسب = مأمور نهی از منکرات / تیز = به معنی بُرنده ولی در اینجا به معنی سختگیر ]

صراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد / به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است


اگر یک صراحی باده با یک مصاحب باده یعنی محبوبی به دستت افتد . از روی عقل بنوش که ایام فتنه انگیز است . یعنی زمانِ احتیاط است و وقتِ باده نوشی نیست . زیرا شرب خمر ممنوع شده و هر که بخورد سنگسارش می کنند و به خصوص کسی که افراط در شرب خمر نماید به قلعه ابوفر واقع در مصر تبعیدش می کنند . [ به عقل نوش = مرادش این است که تا عقل در سرت هست و مستِ لایعقل نشدی از مجلس باده بلند شو و گرنه گرفتار می شوی / حریفی = حریف دو معنی دارد . یکی هم پیشه و همکار و دومی مصاحب باده / فتنه انگیز = فتنه بر پا کننده / ابوفر = شهر کوچکی است در اسکندریه مصر ، کنار مدیترانه ]

در آستینِ مرقع پیاله پنهان کن / که همچو چشمِ صراحی زمانه خونریز است


پیاله را در آستین خرقه پنهان کن تا کسی نبیند . زیرا چون چشمِ صراحی زمانه خونریز است . حاصل کلام : باده نوشی خود را به کسی بروز مده و مواظب باش که کسی باده نوشی تو را حِس نکند که صوفیان را بدنام و رسوا می کنی . [ مرقع = خرقه پاره پاره و وصله دار را گویند که بعضی از هندی ها می پوشند ولی در اینجا مطلقِ خرقه صوفیان می باشد . به این وسیله به صوفیان تعریض می کند . مراد صوفیان مرآئی است / چشم صراحی = مراد دهانۀ صراحی است که باده از آن می ریزد / خونریز = خون ریزنده ]

به آب دیده بشوئیم خرقه ها از می / که موسمِ ورع و روزگارِ پرهیز است


لکه های باده خرقه هایمان را با اشک چشم بشوییم . یعنی از باده نوشی هایی که در زان گذشته کرده ایم پشیمان شویم و توبه نماییم و آنقدر اشک بریزیم تا لکه های شرابی که در خرقه ها است . تماماََ تمییز شود و پاک گردد . زیرا موسم ورع و زمان پرهیز است . تعریض به صوفیان مرآئی است . [ این غزل در زمان سلطنت دلشاد خاتون گفته شده که شرب خمر و سایر مناهی را به حدی قدغن کرده بود که حتی مخالفینِ دستوراتِ خود را با انواع عقوبت می کشت ]

مجوی عیشِ خوش از دورِ باژگونِ سپهر / که صافِ این سرِ خُم جمله دُردی آمیز است


از این دورِ واژگونه سپهر ، زندگی مرفه مخواه . یعنی از فلک یک زندگی راحت که توأم با ذوق و صفا باشد طلب مکن . زیرا صافی سرِ این خُم دُردآمیز است . یعنی ذوق و صفایش با بلا و محنت توأم می باشد . حاصل کلام : در عالَم هیچ خوشی بدون تکدر و هیچ شیرینی بدون رنج و هیچ گل بی خار وجود ندارد . زیرا ضد هر چیز از او منفک نمی شود . [ در این بیت فلک به یک خُمِ وارونه تشبیه شده است / باژگون = سرازیر و وارونه / صاف = قسمت بالای شراب را گویند ، صافی / دُرد = آن قسمت از شراب که زیر صافی است ، ته نشین شراب / دُردآمیز = آمیخته شدن با دُرد ، وقتی خُم سرازیر شود ، صافی نیز دُردآمیز می شود ]

سپهر برشده پرویزنیست خون افشان / که ریزه اش سرِ کسری و تاجِ پرویز است


آسمان بلند و رفیع ، مردان بزرگ تاریخ را کشته و کشته های خود را غربال می کند و خونشان را به هر سو می افشاند . که سر انوشیروان و تاج خسرو پرویز به مثابۀ دانه های خرد و ریزی هستند که از سوراخهای آن فرو می ریزد . یعنی در جایی که فلک از اکابر و اعاظم و سلاطین چشم نمی پوشد و بی پروا می کشدشان پس با سافل و اساغر چه اعتبار . حاصل این که نه کبیر و نه صغیر از چنگِ هلاکت او مصون نمی ماند . [ سپهر = فلک / برشده = مرتفع / پرویزن = الک و غربال / خون افشان = پاشندۀ خون / کسری = در اینجا مراد ، پرویز پسر هرمز بن نوشیروان و نیز ممکن است خودِ نوشیروان باشد ]

عراق و فارس گرفتی به شعرِ خوش حافظ / بیا که نوبتِ بغداد و وقتِ تبریز است


ای حافظ با اشعار دلنشین خود ، عراق و فارس را تسخیر کردی . بیا که حالا دیگر وقتِ تسخیر بغداد و فتح تبریز است . حاصل اینکه تمام عالَم را با شعر لطیف خود مسخر کردی . [ منظور از عراق ، در این شعر ، عراقِ عجم است که اصفهان می باشد و منظور از فارس ، شیراز است ]

دکلمه غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی

دکلمه غزل شماره 41 دیوان حافظ شیرازی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

ا

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
2s یادداشت ها
  1. فاطمه 5 سال پیش

    ممنونم ازسایت خیلی خوبتون:)

  2. علی از تهران 3 سال پیش

    درود بر شما که گل افشانی می کنید
    از همه کسان‌که این خانه را برپا کرده اند، سپاسگزارم.
    به دنبال روشن شدن مفهوم واژه ای بودم که اینجا را پیدا کردم. واقعا مفید بود

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟