شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 9

1) با جوانی سرخوش است این پیر بی تدبیر را / جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را

2) من که با مویی به قوّت برنیابم ، ای عجب / با یکی افتاده ام کاو بگسَلد زنجیر را

3) چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیم تن / آرزویم می کند کآماج باشم تیر را

4) می رود تا در کمند افتد به پایِ خویشتن / گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را

5) کس ندیده ست آدمی زاد از تو شیرین تر سخن / شکّر از پستان مادر خورده ای یا شیر را ؟

6) روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست / نقد را باش ای پسر ، کآفت بُوَد تأخیر را

7) ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز / هر چه گویی چاره دانم کرد ، جز تقدیر را

8) زهد ، پیدا ، کفر ، پنهان بود چندین روزگار / پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را

9) سعدیا ، در پای جانان گر به خدمت سر نهی / همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را

شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان سعدی شیرازی

با جوانی سرخوش است این پیر بی تدبیر را / جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را


این پیر که عافیت نگری را فرو گذاشته ، با جوانی سرخوش و شادمان است . گرچه زورآوری پیران با جوانان نادانی است . [ بی تدبیر = آنکه پایان کار را نبیند / سرخوش = کسی که از نشئۀ شراب خوشحال باشد . در سراج نوشته که مستی چند مرتبه دارد . اول سرخوش ، بعد از آن تردِماغ ، بعد از آن سیه مست و بعد از آن خراب .( لغت نامه ) ]

من که با مویی به قوّت برنیابم ، ای عجب / با یکی افتاده ام کاو بگسَلد زنجیر را


من که از لحاظِ نیرو از عهدۀ مویی برنمی آیم . شگفتا که با کسی درافتاده ام که زنجیر را پاره می کند . [ افتادن = گرفتار و اسیر شدن / گسلیدن = پاره کردن ، گسیختن ]

چون کمان در بازو آرد سروقدِ سیم تن / آرزویم می کند کآماج باشم تیر را


وقتی معشوق بلند قامتِ سپید اندام ، کمان به بازو افکند و قصد تیراندازی کند . آرزو می کنم که هدفِ تیرِ او باشم . [ کمان در بازو آوردن = آمادۀ تیراندازی شدن / آماج = نشانه و هدف / آرزویم می کند = من آرزو می کنم ]

می رود تا در کمند افتد به پایِ خویشتن / گر بر آن دست و کمان چشم اوفتد نخجیر را


اگر چشمِ شکار بر آن دستِ کمان گیر و کمان کش بیفتد . با پای خود می رود تا در کمند او . ( صید در پی صیاد دویدن ) . [ نخجیر = شکار و صید ]

کس ندیده ست آدمی زاد از تو شیرین تر سخن / شکّر از پستان مادر خورده ای یا شیر را ؟


کسی آدمیزاده ای شیرین سخن تر از تو ندیده است . آیا تو به جای شیر از پستانِ مادر ، شکر خورده ای ؟

روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست / نقد را باش ای پسر ، کآفت بُوَد تأخیر را


روزگارِ رونقِ جوانی چند روزی بیشتر دوام نمی آورد . حال را دریاب که در دیر کردن آسیب و زیان وجود دارد . [ روز = روزگار و هنگام / نقد = حال و حاضر / تأخیر = دنبال افکندن ، دیر کردن / آفت = آنچه مایۀ فساد و تباهی گردد ، آسیب ، بلا ، زیان ]

ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز / هر چه گویی چاره دانم کرد ، جز تقدیر را


ای کسی که از من می خواهی چشم از دیدارِ زیبارویان بربندم . برای هر چیز چاره و تدبیری می دانم اما برای تقدیر و سرنوشت چاره ای نمی شناسم . ( عشق تقدیر من بوده است ) .  [ دیدار = چهره و صورت / دانستن = توانستن / تقدیر = سرنوشت ]

زهد ، پیدا ، کفر ، پنهان بود چندین روزگار / پرده از سر برگرفتیم آن همه تزویر را


روزگاری با تزویر ، زهد را آشکارا و کفر را پنهان می کردیم . اما اینک از روی آن همه تزویر ، پرده برگرفتیم .

سعدیا ، در پای جانان گر به خدمت سر نهی / همچنان عذرت بباید خواستن تقصیر را


ای سعدی ، اگر از روی فرمانبرداری ، سَرِ خویش بر پای جانان نهی ، لازم است از این غفلت و کوتاهی ، یعنی سر نهادن به جای نثارِ جان ، از او پوزش طلبی . [ عذرت بباید خواستن = باید عذر بخواهی / تقصیر = کوتاهی کردن ، خطا و غفلت ، گناه ]

دکلمه غزل شماره 10 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟