شرح و تفسیر عذر دلقک با سید که چرا فاحشه را نکاح کرد در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر عذر دلقک با سید که چرا فاحشه را نکاح کرد
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2333 تا 2337
نام حکایت : رفتن مصطفی (ص) به عیادت صحابی رنجور
بخش : 8 از 14
یکی از صحابه بیمار شده بود . پیامبر (ص) به عیادت او رفت تا از وی دلجویی کند . همینکه بیمار نگاهش به رسول الله (ص) افتاد . درد و رنجوریش بهبود یافت و خدا را سپاس گفت و بیماری و کسالت خود را موهبتی ربّانی دانست . چه به واسطۀ این بیماری ، پیامبر (ص) را در منزل خود زیارت می کرد . پیامبر ضمن احوالپرسی ، از او سؤال کرد تو در حالت غلبۀ نَفسِ امّاره چه دعایی به زبان خود کرده ای ؟ آن بیمار ابتدا به خاطرش نیامد که چه دعایی کرده ، ولی با مدد از همّت و …
متن کامل « حکایت رفتن مصطفی (ص) به عیادت صحابی رنجور » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
2333) گفت با دلقک شبی سیّد اَجَل / قحبه ای را خواستی تو از عَجَل
2334) با من این را باز می بایست گفت / تا یکی مستور کردیمیت جفت
2335) گفت : نُه مستورِ صالح خواستم / قحبه گشتند و ز غم تن کاستم
2336) خواستم این قحبه را بی معرفت / تا ببینم چون شود این عاقبت
2337) عقل را من آزمودم هم بسی / زین سپس جویم جنون را مَغرَسی
گفت با دلقک شبی سیّد اَجَل / قحبه ای را خواستی تو از عَجَل
شبی سیّد اجل به دلقک گفت : تو از روی عجله یک زنِ روسپی را به عقد خود درآوردی .
با من این را باز می بایست گفت / تا یکی مستور کردیمیت جفت
می بایست این مطلب را با من در میان می گذاشتی تا من یک زنِ با حجاب و عفیف برای تو برمی گزیدم .
گفت : نُه مستورِ صالح خواستم / قحبه گشتند و ز غم تن کاستم
دلقک گفت : من تا به حال نُه زنِ با حجاب و به ظاهر عفیف اختیار کرده ام ولی همۀ آنها فاحشه از آب درآمدند . و از اندوه و غصه تنم آب شده است .
خواستم این قحبه را بی معرفت / تا ببینم چون شود این عاقبت
از اینرو من بدون هیچگونه شناختِ قبلی ، این فاحشه را به همسری اختیار کردم تا ببینم عاقبتِ کارِ او چه می شود . [ مولانا پس از این حکایت کوتاه ، نتیجه گیری عارفانه می کند و می گوید : ]
عقل را من آزمودم هم بسی / زین سپس جویم جنون را مَغرَسی
من نیز عقلِ معاش و دنیاطلب را بارها و بارها آزمودم . از اینرو می خواهم جایی پیدا کنم که نهالِ دیوانگی را در آنجا بکارم . [ عقل معاش نیز مانند آن فواحش قابلِ اعتماد و اعتبار نیست از اینرو آن را برای همیشه طلاق داده ام . مَغرَسی = زمینی که در آن نهال درخت ، عمل می آورند ]
دکلمه عذر دلقک با سید که چرا فاحشه را نکاح کرد
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات