شرح و تفسیر غزل شماره 86 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 86 دیوان سعدی شیرازی
شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 86 دیوان سعدی شیرازی
1) بخت جوان دارد آن که با تو قرین است / پیر نگردد که در بهشت برین است
2) دیگر از آن جانبم نماز نباشد / گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
3) آینه ای پیش آفتاب نهاده ست / بر درِ آن خیمه ؟ یا شعاع جَبین است ؟
4) گر همه عالَم ز لوح فکر بشُویند / عشق نخواهد شدن ، که نقش نگین است
5) گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست / گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است
6) تا نه تصوّر کنی که بی تو صبوریم / گر نفَسی می زنیم ، بازپسین است
7) حُسن تو هر جا که طبل عشق فروکوفت / بانگ برآمد که غارت دل و دین است
8) سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب / روی تو بینم که مُلک روی زمین است
9) عاشق صادق به زخم دوست نمیرد / زهر مذابم بده که ماء مَعین است
10) سعدی از این پس که راه پیش تو دانست / گر ره دیگر رود ضلال مبین است
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است / پیر نگردد که در بهشت برین است
کسی که با تو همنشین باشد ، جوانبخت و خوش اقبال است و از آن روی که با تو بودن مثل در بهشت بودن است و در بهشت پیری وجود ندارد ، همنشین تو پیر نمی گردد . [ بخت جوان = اقبال و سعادت تازه و نو / قرین = همدم و همنشین / پیر نگردد = اشاره است به روایاتی که اهل بهشت همیشه جوانند و هرگز پیر نمی شوند / برین = منسوب است به بر ، بالایین یعنی بلندترین و بالاترین ، در اینجا برترین نقطه بهشت منظور است که همان علّیین است ]
دیگر از آن جانبم نماز نباشد / گر تو اشارت کنی که قبله چنین است
اگر تو به خود اشاره کرده و بگویی که قبله از این جانب است ، دیگر برای اقامۀ نماز به سوی قبله نمی ایستیم . [ قبله = روی گاه ، جهتی است که در نماز به آن سو می ایستند و یا جایی که حاجتمندان روی بدان می آورند وحاجت خود را می خواهند . ]
آینه ای پیش آفتاب نهاده ست / بر درِ آن خیمه ؟ یا شعاع جَبین است ؟
نمی دانم آنچه که بر در آن خیمه می درخشد ، آینه ای است که در برابر آفتاب قرار داده اند ؟ و یا پرتو پیشانی معشوق است که می درخشد ؟ [ شعاع = پرتو و نور / جبین = پیشانی ]
گر همه عالَم ز لوح فکر بشُویند / عشق نخواهد شدن ، که نقش نگین است
اگر همۀ تصوّراتی را که از جهان دارم ، از صفحۀ اندیشه ام پاک کنند ، نقش عشق از ضمیرم شسته نمی شود . زیرا آن نقش همانند نقشی است که بر نگین انگشتری حکّ کرده باشند که با شستن پاک نمی شود . [ لوح = صفحه و هر چیز پهن که بتوان بر روی آن نوشت / شدن = رفتن ]
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست / گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است
از مردم به گوشه ای پناه برده ، منزوی شدم . امّا این گوشه گیری سودی نداشت چرا که چشم تو فتنه ای است که حتّی در انزوا هم آدمی از تأثیر آن در امان نیست . [ گوشه گرفتن = خلوت و تنهایی را انتخاب کردن ]
تا نه تصوّر کنی که بی تو صبوریم / گر نفَسی می زنیم ، بازپسین است
مبادا بپنداری که دور از تو شکیبا هستم . نه ، اگر در جدایی دَمی برمی آورم ، آن دم آخرین نفس است . [ تا = زنهار ]
حُسن تو هر جا که طبل عشق فروکوفت / بانگ برآمد که غارت دل و دین است
زیبایی تو در هر کجا که بانگ عشق در داد . از مردم فریاد برآمد که زمان غارت دل و دین عاشقان فرا رسیده است . [ حُسن = جمال و زیبایی / برآمدن = برخاستن ، بلند شدن ]
سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب / روی تو بینم که مُلک روی زمین است
بگذار طلا و نقره و دنیا و ابزار زندگی وجود نداشته باشد . دیدن روی تو که همانند سلطنت بر همۀ عالَم است برای من کافی است .
عاشق صادق به زخم دوست نمیرد / زهر مذابم بده که ماء مَعین است
عاشق راستین با ضربت هایی که دوست بر او می نوازد ، از بین نخواهد رفت . ای دوست ، اگر زهر گداخته به عاشق دهی . آن زهر ، آبی پاک و گواراست . [ زخم = ضربت / مذاب = ذوب شده و گداخته / ماء مَعین = آب گوارا و پاک ]
سعدی از این پس که راه پیش تو دانست / گر ره دیگر رود ضلال مبین است
از آن روزی که سعدی راهِ رسیدن به تو را شناخته است ، رفتن به راهی دیگر را گمراهی آشکار می داند . [ ضلال مبین = گمراهی آشکار ، تعبیری است که حدود 30 بار در قرآن به کار رفته است . ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار