شرح و تفسیر افروختن آتش و برپا کردن بت پهلوی آتش

شرح و تفسیر افروختن آتش و برپا کردن بت پهلوی آتش در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر افروختن آتش و برپا کردن بت پهلوی آتش

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 769 تا 782

نام حکایت : پادشاه جهود دیگر که در هلاک دین عیسی سعی نمود

بخش : 2 از 7

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

یکی دیگر از شاهان جهود در صدد برآمد تا مسیحیت و مسیحیان را بطور کامل نابود کند از اینرو آتشی عظیم فراهم ساخت و در کنار آن ، بتی برنهاد و فرمان داد تا همگان بر آن بت سجده آرند . هر کس که فرمان او را اطاعت می کرد از کام آتش می جست و الا در آتش می خست . ماموران شاه بیدادگر ، زنی عیسوی را همراه طفل خردسالش آوردند . زن از سجده بر آن بت سر باز زد و آنها برای آنکه مادر را به این امر تسلیم سازند طفل را به کام آتش فرستادند . نزدیک بود که آن مادر برای نجات جگرگوشه اش …

متن کامل حکایت پادشاه جهود دیگر که در هلاک دین عیسی سعی نمود را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 769 الی 782

769) آن جهود سگ ببین چه رای کرد / پهلوی آتش بتی بر پای کرد

770) کانکه این بت را سجود آرد برست / ور نه آرد ، در دل آتش نشست

771) چون سزای این بت نفس او نداد / از بت نفسش ، بتی دیگر بزاد

772) مادر بت ها ، بت نفس شماست / زآنکه آن بت ، مار و این بت ، اژدهاست

773) آهن و سنگ است نفس ، بت شرار / آن شرار از آب می گیرد قرار

774) سنگ و آهن ز آب ، کی ساکن شود ؟ / آدمی با این دو ، کی ایمن شود ؟

775) بت ، سیاهابه است اندر کوزه ایی / نفس ، مر آب سیه را چشمه ای

776) آن بت منحوت چون سیل سیاه / نفس بتگر چشمه پر آب و را

777) صد سبو را بشکند یک پاره سنگ / و آب چشمه می زهاند بی درنگ

778) بت شکستن ، سهل باشد ، نیک سهل / سهل دیدن نفس را ، جهل است ، جهل

779) صورت نفس ار بجویی ای بشر / قصه دوزخ بخوان با هفت در

780) هر نفس ، مکری و در هر مکر ز آن / غرقه صد فرعون ، با فرعونیان

781) در خدای موسی و موسی گریز / آب ایمان را ز فرعونی ، مریز

782) دست را اندر احد و احمد بزن / ای برادر وا ره از بوجهل تن

شرح و تفسیر افروختن آتش و برپا کردن بت پهلوی آتش

آن جهود سگ ببین چه رای کرد / پهلوی آتش بتی بر پای کرد


ببین آن جهود سگ سیرت چه تدبیری اندیشید . او در کنار آتش فروزان بتی قرار داد . [ منظور مولانا از “بت” مشخص نیست زیرا پادشاه یهود نمی تواند بت پرست باشد . نیکلسون در این مورد می گوید : ذوانوس از ملوک حمیر بوده است و ملوک حمیر به صفت کافران یا جهودان توصیف شده اند ] . 

کانکه این بت را سجود آرد برست / ور نه آرد ، در دل آتش نشست


و گفت هرکس که به این بت سجده کند از قهر آتش می رهد و الا باید در میان آتش افکنده شود .

چون سزای این بت نفس او نداد / از بت نفسش ، بتی دیگر بزاد


چون این شاه سگ سیرت آنطور که باید و شاید سزای بت نفس اش را بر مبنای اوامر و نواهی الهی نداده بود از نفس همچون بت اش بتی دیگر پدید آمد . [ هر کس نفس اماره اش را معبود خود سازد . معبودهای باطل او تکثیر شود . چنانکه از بت درونی آن شاه سفاک ، بت بیرونی پرید آمد ] .

مادر بت ها ، بت نفس شماست / زآنکه آن بت ، مار و این بت ، اژدهاست


اصل همه بت ها ، بت نفس اماره است که انسانها آن را در درون خود ساخته اند زیرا بت های بیرونی در حکم مار است و بت های درونی در حکم اژدهاست . [ غریزه حب ذات و خودخواهی قوی ترین غرایز انسانی است و همین غریزه در همه غرایز و آرزوها و شهوات پنهان و آشکار وجود دارد و حقیقت امر آن است که انسان هر چیزی را که می خواهد به حکم این غریزه می خواهد ( شرح مثنوی شریف ، ج 1 ، ص 309 ) ]

آهن و سنگ است نفس و ، بت شرار / آن شرار از آب می گیرد قرار


برای مثال ، نفس به منزله آهن و سنگ چخماق است و بت به منزله شراره ای که از برخورد سنگ چخماق و آهن پدید می آید و مسلما شراره به وسیله آب توبه و ریاضت خاموش می شود . [ در این بیت “نفس” به سنگ چخماق و آهن تشبیه شده به جهت آنکه در قدیم از زدن آن دو بر هم آتش به دست می آوردند . و بتان امیال و شهوات به شراره آتش تشبیه شده است تا ما دریابیم که ام الفساد آدمیان ، نفس است ] .

سنگ و آهن ز آب کی ساکن شود ؟ / آدمی با این دو ، کی ایمن شود ؟


مثلا سنگ و آهن چگونه ممکن است که بر اثر آب ، ساکن شوند یعنی خاصیت خود را از دست بدهند . پس انسان با بودن این دو کی می تواند ایمن گردد . [ این بیت در بیان خطیر بودن نفس است . نفس موجودی نیرومند و مکار است که حتی ریسمان توبه و ریاضت بسیاری از زهاد را نیز پاره کرده است . پس در جایی که آنان در برابر نفس سپر می اندازند وای به حال دیگران ] .

بت ، سیاهابه است اندر کوزه ایی / نفس ، مر آب سیه را چشمه ای


بت در درون وجود انسان به منزله آب سیاهی است که درون کوزه ای باشد و نفس سرچشمه اصلی این آب سیاه است یعنی منبع اصلی شهوات و امیال حیوانی و هوای نفسانی همانا نفس است .

آن بت منحوت چون سیل سیاه / نفس بتگر چشمه گر آب و را


بت تراشیده یعنی بتی که به دست کافران تراشیده و ساخته می شود در مثل مانند سیل سیاه و گل آلود است که ممکن است پس از زمانی کوتاه جریان آن قطع شود و یا تیرگی اش برطرف گردد ولی نفس اماره بتگر و بت ساز مانند چشمه ای است که لاینقطع جاری می گردد . [ امیال و شهوات مانند سیل سیاهی است که بر ما می تازد . اما نفس اماره همچون سرچشمه این سیلتاب تند و تیز است . پس سیلاب را از سرچشمه بند آور . ]

صد سبو را بشکند یک پاره سنگ / آب چشمه می زهاند بی درنگ


برای مثال ، یک پاره سنگ می تواند صد کوزه را بشکند و آب درون آن را روی زمین بریزد و تباه کند ولی آب چشمه همیشه روی زمین جاری است و چون به منبع اصلی متصل است هیچگاه عوارض خارجی نمی تواند آن را از جریان بیندازد . [  مبارزه با امیال مبارزه با معلول است زیرا منبع امیال و شهوات ، نفس اماره است پس باید نفس اماره را مهار کرد . می زهاند به معنی می زایاند است ]

بت شکستن ، سهل باشد ، نیک سهل / سهل دیدن نفس را ، جهل است ، جهل


شکستن بت تراشیده شده ظاهری ، کاری بس آسان است ولی آسان گرفتن نفس اماره و ناچیز شمردن آن بسیار نابخردانه است .

صورت نفس ار بجویی ای پسر / قصه دوزخ بخوان با هفت در


ای پسر ، اگر می خواهی صورت حقیقی نفس را بشناسی باید توصیف دوزخ را با هفت دری که دارد از قرآن کریم بخوانی و بفهمی . آری نفس انسان مانند دوزخ دارای هفت در است . [ اشاره مصراع دوم به آیه 43 و 44 سوره حجر است که می گوید : ” همانا دوزخ ، وعده گاه جملگی ایشان است . آن را هفت در است و بر هر در ، پاه ای مقسوم است مر ایشان را ”

– مفسران قرآن کریم هفت در بودن دوزخ را به هفت طبقه بودن یا هفت قسمت بودن دوزخ تفسیر کرده اند و نام آنها را آورده اند . بعضی آن را عبارت از هفت خلق زشت و پست ( حرص ، شره ، حقد ، حسد ،  غضب ، شهوت ،و کبر ) دانسته اند . سلطانعلیشاه در تفسیر بیان السعادة هفت در دوزخ را عبارت می داند از ( هیولای اولی ، جسم تعلیمی ، طبع عنصری ، ماده جمادی ، ماده نباتی ، ماده حیوانی و ماده انسانی که طبقات هفتگانه زمین اند ) . به هر حال مولانا می گوید : نفس را هم شئون و اطوار مختلف است مانند دوزخ . و هر دم به شکلی و صورتی درمی آید و برای آنکه این درها بسته شود چاره ای جز کشتن نفس از طریق ریاضت و متابعت انبیا و اولیا وجود ندارد و این نکته را در ابیات بعد توضیح می دهد .

هر نفس ، مکری و در هر مکر ز آن / غرقه صد فرعون ، با فرعونیان


این نفس بتگر و بت ساز در هر لحظه و دمی می تواند مکرها و حیله ها و فریب ها بر سر راه انسان بگستراند . توانایی حیله گری نفس اماره تا بدان جاست که می تواند صدها فرعون و خیل عظیم فرعونیان را غرق کند زیرا که بسیار مکار و مقتدر است .

در خدای موسی و موسی گریز / آب ایمان را ز فرعونی ، مریز


اگر می خواهی آب ایمانت به دست فرعون نفس ریخته نشود و از شر و گزند نفس اماره خلاص شوی به خدای موسی و خود موسی ( و جمیع موسی صفتان در هر عصر و روزگار ) پناه ببر . وجه دوم معنی مصراع دوم این است ” به سبب تکبر ، آب ایمانتد را مریز ” .

– حضرت موسی (ع) از پیامبران بزرگ است . نام او صد و سی بار در قرآن کریم یادشده است . سوانح حیات و رخدادهای زندگانی او بیش از دیگر پیامبران در قرآن ذکر شده است . عرف می گویند : درست است که موسی و فرعون دو فرد مشخص بوده اند ولی هر دوی آنها حقیقت نوعیه نیز دارند . بدین لحاظ حقیقت نوعیه موسی و فرعون در هستی همه افراد وجود دارد . مولانا در بیت 1253 دفتر سوم فرماید . موسی و فرعون در هستی توست / باید این دو خصم را در خویش جست .

دست را اندر احد و احمد بزن / ای برادر وا ره از بوجهل تن


ای برادر ، به خداوند یگانه و حضرت احمد (ص) متوسل شو تا از دست تن که همچون ابوجهل سرسخت و مکار است رها شوی . [ بو جهل مخفف ابوجهل به معنی پدر نادانی است . کنیه عمروبن هشام بن مغیره محزومی است . این کنیه را مسلمانان دادند . کنیه او در نزد قریشیان ابوالحکم یعنی پدر حکمت هاست . او همان کسی است که در برابر دعوت پیامبر (ص) سرسختانه دشمنی ورزید و سرانجام در سال دوم هجری در غزوه بدر کشته شد . ابوجهل در این بیت به عنوان مظهر عناد و سرسختی مطرح شده است . ]

دکلمه افروختن آتش و برپا کردن بت پهلوی آتش

دکلمه افروختن آتش و برپا کردن بت پهلوی آتش

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟