غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود

غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود| شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 1490 تا 1496

نام حکایت : حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت

بخش : 1 از 13 ( غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت

پادشاهی غلامی داشت که بس نادان و حریص بود و وظایف خود را به درستی انجام نمی داد . روزی شاه برای تنبیه او دستور داد که از جیره اش بکاهند . و اگر باز به لجاجت و سفاهتِ خود ادامه داد نامش را بکلّی از دفتر خدمتگزاران پاک کنند . وقتی که این خبر به گوش غلام رسید به جای آنکه در صدد شناختِ قصور و تقصیر خویش برآید با نادانی تمام ، در صدد نوشتن نامه ای پُر جنجال و ستیز برای شاه برآمد . امّا پیش از آنکه نامه را بنویسد نزدِ آشپز رفت و پرخاش کنان او را مقصّرِ تقلیل جیرۀ خود دانست . آشپز بدو گفت من مأمورم و معذور . برو ببین عاملِ اصلی چیست و کیست ؟ غلام ناچار به گوشه ای رفت و نامه ای برای شاه نوشت که هر چند متنِ نامه …

متن کامل ” حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود

ابیات 1490 الی 1496

1490) بود شاهی ، بود او را بنده ای / مُرده عقلی بود و شهوت زنده ای

1491) خُرده های خدمتش بگذاشتی / بَد سگالیدی ، نکو پنداشتی

1492) گفت شاهنشه ، جِرااش کم کنید / ور بجنگد ، نامش از خط برزنید

1493) عقلِ او کم بود و ، حرصِ او فزون / چون جِرا کم دید ، شد تند و حَرون

1494) عقل بودی ، گِردِ خود کردی طواف / تا بدیدی جُرمِ خود ، گشتی معاف

1495) چون خَری پا بسته ، تُندَد از خری / هر دو پایش بسته گردد بر سَری

1496) پس بگوید خر که یک بندم بس است / خود مدان ، کان دو ز فعلِ آن خس است

شرح و تفسیر غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود

بود شاهی ، بود او را بنده ای / مُرده عقلی بود و شهوت زنده ای


شاهی بود که غلامی داشت . آن غلام عقلی مُرده و شهوتی زنده داشت .

خُرده های خدمتش بگذاشتی / بَد سگالیدی ، نکو پنداشتی


آن غلام وظایف و نکاتِ دقیق و مهم را رها می کرد و انجام نمی داد و افکار و اندیشه هایِ ناصحیح خو را درست و صحیح می پنداشت .

گفت شاهنشه ، جِرااش کم کنید / ور بجنگد ، نامش از خط برزنید


شاه برای تأذیبِ او گفت : جیره اش را کم کنید و اگر آن غلام ، مجادله کرد . نامش را از دفترِ جیره بگیران پاک کنید . [ جِرا = حقوق و مستمری / خط = در لغت به معنی مکتوب و رقعه و نوشته نیز آمده است ( فرهنگ نفیسی ، ج 2 ، ص 1376 ) / نامش از خط بر زنید = منظور اینست که نامِ آن غلام را از دفتر مستمری بگیران محو کنید ]

عقلِ او کم بود و ، حرصِ او فزون / چون جِرا کم دید ، شد تند و حَرون


عقلِ آن غلام کم بود و حِرصِ او بسیار . به طوری که وقتی دید جیره اش را کم کرده اند عصبانی و سرکش شد . [ حَرون = مرکوبِ چموش و نافرمان ]

عقل بودی ، گِردِ خود کردی طواف / تا بدیدی جُرمِ خود ، گشتی معاف


آن غلام اگر عقل می داشت خود را می کاوید و به جُرم و تقصیر خود پی می بُرد و بخشوده می شد .

چون خَری پا بسته ، تُندَد از خری / هر دو پایش بسته گردد بر سَری


آن غلام در مَثَل مانندِ خَری بود که به سببِ تندی و سرکشی هر دو پایش با هم بسته شود . [ اکبرآبادی در معنی مصراع دوم گوید : «سری» به معنی «بعلاوه» است و مراد از « دو پا» دو دست و دو پای اوست . یعنی چهار دست و پایش بسته شود . ]

پس بگوید خر که یک بندم بس است / خود مدان ، کان دو ز فعلِ آن خس است


آن خَر اگر با زبانِ حال گوید : یک بند برای من کافی است . این حرفِ خر را قبول مکن که آن دو بند به سببِ پستی و نادانی او بر پایش بسته شده است .

شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه غلام نادان و حریص که وظیفه ناشناس نیز بود

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر چهارم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟