بیان آنکه نقض عهد و توبه موجب بلا شود | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
بیان آنکه نقض عهد و توبه موجب بلا شود | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر پنجم ابیات 2591 تا 2599
نام حکایت : حکایت کسی که توبه کند و پشیمان شود و باز فراموش کند
بخش : 12 از 13 ( بیان آنکه نقض عهد و توبه موجب بلا شود )
خلاصه حکایت کسی که توبه کند و پشیمان شود و باز فراموش کند
گازُری خَری نحیف و لاغر داشت که کمرش در زیرِ سنگینی بار زخمی شده بود . و در آن وادی چیزی جز آب پیدا نمی شد که بخورد . و اتفاقاََ در آن حوالی بیشه ای قرار داشت و در آن شیری زندگی می کرد . روزی میان آن شیر و فیلی نیرومند جنگی رُخ داد و شیر در اثنای این جنگ مجروح شد و زآن پس از شکار جانوران فروماند . چون گرسنگی بر او غالب شد به روباهی امر کرد که به حومۀ بیشه برود و در صورتی که خری را دید او را با حیله نزدِ او آورد تا به اصطلاح دلی از عزا درآورد . روباه به شیر گفت : شاها ، خیالت راحتِ راحت باشد که حیله گری کارِ اصلی من است . روباه این را گفت و …
متن کامل ” حکایت کسی که توبه کند و پشیمان شود و باز فراموش کند “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل ابیات بیان آنکه نقض عهد و توبه موجب بلا شود
ابیات 2591 الی 2599
2591) نقضِ میثاق و شکست توبه ها / موجبِ لعنت شود در انتها
2592) نقضِ توبه و عهدِ آن اصحابِ سَبت / موجبِ مَسخ آمد و اِهلاک و مَقت
2593) پس خدا آن قوم را بوزینه کرد / چونکه عهدِ حق شکستند از نبرد
2594) اندرین امّت نبُد مسخِ بدن / لیک مسخِ دل بُوَد ای ذُوالفِطَن
2595) چون دلِ بوزینه گردد آن دلش / از دلِ بوزینه شد خوار آن دلش
2596) گر هنر بودی دلش را ز اِختبار / خوار کی بودی ز صورت آن حِمار ؟
2597) آن سگِ اصحاب ، خوش بُد سیرتش / هیچ بودش مَنقَصَت ز آن صورتش ؟
2598) مسخِ ظاهر بود اهلِ سَبت را / تا ببیند خلق ظاهر کَبت را
2599) از رَهِ سرّ صد هزارانِ دگر / گشته از توبه شکستن خوک و خر
شرح و تفسیر بیان آنکه نقض عهد و توبه موجب بلا شود
نقضِ میثاق و شکست توبه ها / موجبِ لعنت شود در انتها
پیمان شکنی و توبه گُسلی ، عاقبت موجبِ لعنتِ انسان شود . [ نقضِ میثاق = شکستن پیمان ]
نقضِ توبه و عهدِ آن اصحابِ سَبت / موجبِ مَسخ آمد و اِهلاک و مَقت
توبه شکنی و پیمان گُسلی آن دسته از یهودیان ، موجبِ تغییر یافتن شکلِ آنان به حیوان ، و سبب هلاکت و مغبوض شدن شان گردید . یعنی موجبِ خشم و غضبِ الهی قرار گرفتند . [ مَقت = بغض / سَبت = شنبه ، در تورات آمده است که خداوند پس از آنکه از همۀ کارهای خود (خلقت جهان) فراغت یافت روزِ هفتم را مبارک خواند و آنرا تقدیس کرد زیرا در آن روز از همۀ کارهای خود آرام گرفت ( سفر پیدایش ، باب دوم ، آیه 1 تا 3 ) . باز در تورات آمده است که خداوند به موسی خطاب کرده که شش روز کار کنید و در روز هفتم یعنی سَبت (= شنبه) کار مکنید ( سفر لاویان ، باب بیست و سوم ، آیه 3 ) . مراد از «اصحاب سَبت» ، یهودیان است . ]
پس خدا آن قوم را بوزینه کرد / چونکه عهدِ حق شکستند از نبرد
پس خداوند آن قوم را به بوزینه مبدّل کرد . زیرا از روی لجاجت فرمان خدا را نقض کردند .
اندرین امّت نبُد مسخِ بدن / لیک مسخِ دل بُوَد ای ذُوالفِطَن
ای هشیار ، در این امّت ، مسخِ ظاهری وجود ندارد ولی مسخِ باطنی وجود دارد . ( ذُوالفِطَن = صاحب هوشیاری ها / ذُو = صاحب ، دارا / فِطَن = فهم ، هوشیاری ) [ از عهدِ رسول الله (ص) به بعد مسخِ جسمی برداشته شد و فقط مسخِ روحی و قلبی برقرار است . روایتی است از پیامبر (ص) که : « هر آنچه در موردِ بنی اسرائیل رخ داد در امّتِ من نیز نظیر آن رخ دهد . حتّی فرو رفتن به زمین و مسخ و سنگسار » ( بحارالانوار ، ج 10 ، ص ص 233 ) منتهی این مسخ ، مسخِ روحی و قلبی است . امیر مؤمنان علی (ع) می فرماید « پس به صورت آدمی است و به سیرت حیوان » ( نهج البلاغه ، خطبۀ 86 ) ]
چون دلِ بوزینه گردد آن دلش / از دلِ بوزینه شد خوار آن دلش
همینکه قلبِ آدمی به بوزینه تبدیل شود یعنی همینکه انسان دچار مسخِ باطنی شود . به سببِ مسخِ باطنی و قلبی جسمش نیز حقیر و خوار گردد . [ زیرا ملکات روحی بر جسم نیز اثر می گذارد . ]
گر هنر بودی دلش را ز اِختبار / خوار کی بودی ز صورت آن حِمار ؟
اگر آن خر ، یعنی آن انسانِ مسخ شده بر اثر آگاهی و فهم ، هنری کسب می کرد یعنی به کمالی می رسید . کی ممکن بود که جسمش خوار و حقیر شود ؟ یعنی اگر آدمی به مسخِ باطنی دچار نشود حتّی هیأتِ ظاهریش نیز نورانی و باوقار می گردد . [ اِختبار = آگاهی یافتن از چیزی ، آزمودن / حِمار = خر ، الاغ ]
آن سگِ اصحاب ، خوش بُد سیرتش / هیچ بودش مَنقَصَت ز آن صورتش ؟
مثلاََ سگِ اصحاب کهف که سیرتی نکو داشت . آیا به سببِ داشتن صورت و هیأتِ سگی نقصی متوجه او شد ؟ قهراََ نشد . [ مَنقَصَت = کاستی ، نقصان ]
مسخِ ظاهر بود اهلِ سَبت را / تا ببیند خلق ظاهر کَبت را
مسخِ ظاهری به یهودیان تعلّق داشت . یعنی آنان از نظرِ جسمانی به حیوان مبدّل شدند . تا مردم ، خوار کردن را آشکارا مشاهده کنند . [ اهلِ سَبت = اصحاب شنبه ، منظور یهودیان است / کَبت = خوار کردن ، بر زمین زدن ]
از رَهِ سرّ صد هزارانِ دگر / گشته از توبه شکستن خوک و خر
صدها هزار نفر دیگر (تا کنون) به سببِ توبه شکنی باطناََ به خوک و خر مبدّل شده اند . [ مولانا در این بخش فرمود : حقیقت ستیزی سببِ مسخ باطن می شود . و مسخِ ظاهری یهودیانِ پیمان شکن از آنرو رخ داد که مردم به چگونگی زشتی جُرم و جریرت پی برند . و بدانند که هر صفتِ زشتی که در روحِ آدمی رسوخ می یابد . زشتی آن کمتر از زشتی کریه ترین جانواران نیست . و قهراََ به گاهِ حشرِ اکبر هر کس با صورتِ باطنی اش محشور گردد . ]
دکلمه بیان آنکه نقض عهد و توبه موجب بلا شود
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر پنجم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات