غزل شماره 38 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 38 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 38 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 38 دیوان سعدی شیرازی

متن کامل ابیات 1 الی 7

1) چه دل ها بردی ای ساقی به ساقِ فتنه انگیزت / دریغا ، بوسه چندی بر زنخدانِ دلآویزت

2) خدنگِ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی ؟ / سپر انداخت عقل از دست ناوک های خونریزت

3) برآمیزی و بگریزیّ و بنماییّ و بربایی / فغان از قهرِ لطف اندود و زهرِ شکّرآویزت

4) لبِ شیرینت ار شیرین بدیدی در سخن گفتن / بر او شُکرانه بودی گر بدادی مُلکِ پرویزت

5) جهان از فتنه و آشوب یک چندی برآسودی / اگر نه روی شهرآشوب و چشم فتنه انگیزت

6) دگر رغبت کجا مانَد کسی را سوی هشیاری / چو بیند دست در آغوش مستان سَحرخیزت ؟

7) دمادم درکش ای سعدی ، شرابِ صِرف و دَم درکش / که با مستان مجلس در نگیرد زهد و پرهیزت

شرح و تفسیر غزل شماره 38 دیوان سعدی شیرازی

چه دل ها بردی ای ساقی به ساقِ فتنه انگیزت / دریغا ، بوسه چندی بر زنخدانِ دلآویزت


ای ساقی با ساق وسوسه انگیزت چه دل ها که غارت نکردی . افسوس که نمی توان چند بوسه ای بر چانۀ دلربایت نهاد . [ زنخدان = چانه / دل بردن = شیفته ، بی قرار کردن / دلآویز = زیبا و دوست داشتنی ]

خدنگِ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی ؟ / سپر انداخت عقل از دست ناوک های خونریزت


تا کی می خواهی عشوه های نافذ خویش را چونان تیری از هر جانب به سویم روانه سازی ؟ عقل از دست غمزه های جان شکارت سپر انداخت و تسلیم شد . [ خدنگ = درختی است بسیار سخت که از چوب آن نیزه و تیر و زین اسب سازند و تیر خدنگ و زین خدنگ بیدین اعتبار گویند ، مجازاََ به معنی تیر / غمزه = ناز و عشوه / ناوک = تیر کوچک ، در اینجا منظور مژگان معشوق است / سپر انداختن = تسلیم شدن ، عاجز و ناتوان گشتن ]

برآمیزی و بگریزیّ و بنماییّ و بربایی / فغان از قهرِ لطف اندود و زهرِ شکّرآویزت


آمیزگاری و اختلاط می کنی و می گریزی . چهره می نمایی و آن را از پیش نگاه می ربایی . آه از این قهر به مهر آمیخته و فریاد از آن زهر نوش آمیزت . [ برآمیختن = موافقت کردن ، سازگاری نمودن / نمودن = نشان دادن / فغان = آه و فریاد / شکّرآمیز = شکرآمیخته ، شیرین ]

لبِ شیرینت ار شیرین بدیدی در سخن گفتن / بر او شُکرانه بودی گر بدادی مُلکِ پرویزت


اگر شیرین ، لبان شکرآمیزت را در حال سخن گفتن می دید . برای او واجب بود که به شکرانۀ برخورد با آن لب و سخنان شیرین حتّی مُلکِ پرویز را ببخشد .

[ لب شیرین = لب لطیف و با طراوت ، لبی که در آن شادی و نشاط باشد لبی که سخنان فصیح و بلیغ می گوید / شیرین = شاهزادۀ ارمنی و معشوقۀ خسرو پرویز است / پرویز = مراد خسرو پرویز ، شاهنشاه ایران از سلسلۀ ساسانیان ، پسر و جانشین هرمز چهارم است . او ایران را به چنان شکوه و جلالی رساند که تا آن زمان در دورۀ ساسانی به خود ندیده بود . داستان عشق او با شیرین ، زبانزدِ شاعران و نویسندگان است . ]

جهان از فتنه و آشوب یک چندی برآسودی / اگر نه روی شهرآشوب و چشم فتنه انگیزت


اگر روی زیبایت که شهر را بر هم می زند و چشمان مفتون سازت نمی بود . شهر مدّتی از فتنه گری ، افسون سازی و غوغا در امان می ماند .

[ اگر نه = اگر نبود / شهرآشوب = آشوبندۀ شهر ، کسی که با حُسن و جمال سبب فتنه و آشوب شهری گردد ]

دگر رغبت کجا مانَد کسی را سوی هشیاری / چو بیند دست در آغوش مستان سَحرخیزت ؟


وقتی تو را هم آغوش مستان سحرخیز ببیند . دیگر کجا رغبت هوشیار ماندن برای کسی باقی می ماند ؟

دمادم درکش ای سعدی ، شرابِ صِرف و دَم درکش / که با مستان مجلس در نگیرد زهد و پرهیزت


ای سعدی ، پی در پی می ناب بنوش و خاموش باش . زیرا زهد و پارسایی بر مستان مجلس تأثیری ندارد و کارگر نمی افتد .

[ دمادم = پی در پی / درکشیدن = نوشیدن /  صرف = خالص / دَم = سخن / زهد = پارسایی ، پرهیزگاری ، دوری از دنیا / دم درکشیدن = ساکت و خاموش بودن / درگرفتن = اثر کردن ]

شرح و تفسیر غزل 37                     شرح و تفسیر غزل 39

دکلمه غزل شماره 38 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟