شرح و تفسیر غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی
متن کامل ابیات 1 الی 7

1) زلفت به هزار دل به یکی تار مو ببست / راه هزار چاره گر از چارسو ببست

2) تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان / بگشود نافه ای و درِ آرزو ببست

3) شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو / ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست

4) ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت / این نقش ها نگر که چه خوش در کدو ببست

5) یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خم / با نعره های قلقلش اندر گلو ببست

6) مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع / بر اهل وجد و حال درِ های و هو ببست

7) حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خواست / احرام طوف کعبۀ دل بی وضو ببست 

شرح و تفسیر غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی

زلفت به هزار دل به یکی تار مو ببست / راه هزار چاره گر از چارسو ببست


زلف جانان هزار دل را به یک تار موی خود گرفتار کرد و راهِ هزار چاره گر را از چهار جانب ببست . یعنی از هیچ طرف امکانی برای چاره نگذاشت . [ تار = موی و گیسو . چاره گر = چاره کننده . چارسو = چهار جانب ]

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان / بگشود نافه ای و درِ آرزو ببست


برای اینکه هر کسی به امید بوی خوشی جان دهد . نافۀ زلفش را باز کرد . اما مرادِ کسی را نداد . یعنی کسی را در بر نگرفت و با بوی خوش زلفش را معطر نکرد . [ نافه = غلاف مشک را گویند . آرزو = در اینجا به معنی مراد است و درِ آرزو ببست یعنی مراد کسی را نداد ]

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو / ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست


برای آن دیوانه شدم که نگارم چو ماه نو ابروی هلالی خود را نشان داد و عرض جمال نمود و مستتر شد . یعنی گاه اظهار و گاه اخفا کردنش دیوانه ام کرد . [ شیدا = دیوانه . نگار = محبوبه . جلوه گر = عرض جمال . رو ببست = رویش را مستور کرد ]

ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت / این نقش ها نگر که چه خوش در کدو ببست


ساقی باده های رنگارنگ به پیاله ریخت و یا ، ساقی باده را با چند فن و حیله به پیاله ریخت . حالا تماشا کن این نقوش غریبه که در پیاله ظاهر شد همان نقوشی است که در کدو بسته .

یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خم / با نعره های قلقلش اندر گلو ببست


عجبا ، چه نفاق و چه جرم کرد صراحی ، که خون خم با نعره ها و یا با نغمه های قلقلش در گلویش بسته شد که قادر به تکلم نیست . یعنی فقط قلقل می گوید و قادر به کلام دیگر نیست . خلاصه یک کار ناشایسته کرده است که خون خم یعنی شراب در گلویش گیر کرده همانطور که لقمۀ طعام یا شراب در گلوی انسان گیر می کند . همین است که به جز قلقل به کلام دیگر مجال ندارد . [ غمزه = اشاره چشم است ولی اینجا به معنی نفاق آمده است . صراحی = از ظروف خمر است . خم = خمره . نعره = فریاد ]

مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع / بر اهل وجد و حال درِ های و هو ببست


مطرب با چه نغمه به روی اهل وجد و حال که در حالت سماع بودند . درِ های و هوی را بست . یعنی فریاد و فغانشان را قطع کرد . حاصل کلام : نغمۀ مطرب به قدری به اهل وجد و حال اثر کرد که های و هوی خود را ترک کردند و به استماع نغمۀ او مشغول شدند . و یا اینکه ، مطرب در حالی که خود در پردۀ سماع بود به روی اهل وجد و حال درِ های و هوی را ببست و به نغمه سماع خود مشغول شان ساخت . [ مطرب = کسی که با ساز و آواز موجب سرور می گردد . پرده = مراد پرده های نغمات است چون عراق ، اصفهان و حجاز . ]

حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خواست / احرام طوف کعبۀ دل بی وضو ببست


ای حافظ ، هر آن کس که بدون عاشق شدن طالب وصل ، و بدون تحمل رنج و محن و غموم عشق ، راغب وصل گشت . برای طواف کعبۀ دل ، احرام را بی وضو بست . یعنی دل که بیت الله می باشد و نیت به زیارت آن بدون طهارت بی حاصل است . پس بدون کشیدن درد و غم عشق ، طالب وصلت جانان بودن هم بی نتیجه می باشد . [ نورزید = فعل ماضی از مصدر ورزیدن . طوف = گشتن به دور چیزی ]

دکلمه غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی

دکلمه غزل شماره 30 دیوان حافظ شیرازی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

ا

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟