غزل شماره 101 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 101 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 101 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 101 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 10

1) ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست / با ما مگو به جز سخن دلنشان دوست

2) حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بُوَد / یا از دهان آن که شنید از دهان دوست

3) ای یار آشنا ، عَلَم کاروان کجاست ؟ / تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست

4) گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار / ما سر فدای پای رسالت رسان دوست

5) دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت / دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست

6) رنجور عشق دوست چنانم ، که هر که دید / رحمت کند ، مگر دل نامهربان دوست

7) گر دوست بنده را بکُشد یا بپرورد / تسلیم از آنِ بنده و فرمان از آنِ دوست

8) گر آستین دوست بیفتد به دست من / چندانکه زنده ام ، سر من و آستان دوست

9) بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در / الّا شهید عشق به تیر از کمان دوست

10) بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد / وآن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست

شرح و تفسیر غزل شماره 101 دیوان سعدی شیرازی

ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست / با ما مگو به جز سخن دلنشان دوست


ای پیام آور مبارک قدم که از دوست نشانی آورده ای ، با ما جز سخن دلپذیر و آرام بخش دوست چیزی مگو . [ پیک = قاصد ، خبررسان / پی خجسته = مبارک قدم / دلنشان = کنایه از دلنشین ، دلپذیر و خوشایند ]

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بُوَد / یا از دهان آن که شنید از دهان دوست


حال دوست را از زبان دوست شنیدن ، یا از زبان کسی که از دهان خود او شنیده است ، چه لذّت بخش است .

ای یار آشنا ، عَلَم کاروان کجاست ؟ / تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست


ای دوست و آشنای من ، درفش و نشان کاروان را به من نشان بده تا از اشتیاق سر بر قدم های شتربان محمل دوست بگذارم . [ آشنا = یار و دوست / عَلَم = نشان ، درفش و پرچم / ساربان = ( «سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است) ،  کاروان سالار ، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند / سر بر قدم نهادن = کنایه از مطیع و تسلیم شده ، سجده کردن ]

گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار / ما سر فدای پای رسالت رسان دوست


اگر مردم زمانه به پای دوست سکّه های زر می افشانند ، ما به پای کسی که از وی پیامی آرد ، سر خویش را نثار می کنیم . [ رسالت رسان = پیام آور ، پیک ]

دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت / دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست


دردا و دریغا که اختیار از کف دادم و توانایی آن را ندارم که دهنۀ شتر دوست را به دست گیرم . [ عنان = مهار / عنان از دست رفتن = کنایه از اختیار از کف رفتن ]

رنجور عشق دوست چنانم ، که هر که دید / رحمت کند ، مگر دل نامهربان دوست


آنچنان دردمند عشق یارم که هر کس مرا در این حال ببیند ، به من مهربانی می کند مگر دوست که دلی نامهربان دارد . [ رنجور = آزرده و بیمار / رحمت کردن = بخشیدن ، مهربانی نمودن ]

گر دوست بنده را بکُشد یا بپرورد / تسلیم از آنِ بنده و فرمان از آنِ دوست


اگر دوست بندۀ خود را بنوازد یا بکُشد ، مختار است . زیرا وظیفۀ بنده تسلیم بودن است و کار دوست حکم راندن .

گر آستین دوست بیفتد به دست من / چندانکه زنده ام ، سر من و آستان دوست


اگر بتوانم به دوست نزدیک شوم و آستین او را بگیرم و اظهار نیاز کنم ، از آن پس تا جان در بدن دارم ، سر از درگاه دوست برنخواهم داشت . [ چندانکه = هر قدر که ، بدان مقدار که / آستان = درگاه و پیشگاه / سر بر آستان نهادن = کنایه از تسلیم و مطیع گشتن ]

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در / الّا شهید عشق به تیر از کمان دوست


همۀ انسان ها در هنگام مرگ از رفتن خود دچار دریغ و تأسف می شوند ، مگر آن کس که در راه عشق و با تیر و کمان دوست به شهادت رسیده باشد .

بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد / وآن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست


غیر از تو هیچکس نتوانسته است دل سعدی را متأثر سازد و در آن جای گیرد . و به راستی چه کسی در جهان می تواند جای یار را در دل عاشق اشغال کند ؟ [ بعد از تو = پس از تو ، به جز تو ]

شرح و تفسیر غزل 100                     شرح و تفسیر غزل 102

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 101 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟