بیان جواب گفتن طاوس به آن حکیمِ سائل | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
بیان جواب گفتن طاوس به آن حکیمِ سائل | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر پنجم ابیات 641 تا 647
نام حکایت : حکایت آن اعرابی که سگِ او گرسنه و انبانِ او پُر نان بود
بخش : 10 از 15 ( بیان جواب گفتن طاوس به آن حکیمِ سائل )
خلاصه حکایت آن اعرابی که سگِ او گرسنه و انبانِ او پُر نان بود
سگی در حالِ جان کندن بود . صاحبش که یکی از صحرانشینان عرب بود در کنارش نشسته بود و اشکی سوزان می ریخت . عابری از آنجا می گذشت حالِ زارِ او را دید و از او پرسید : چرا می گریی ؟ از غمِ چه کسی داغ دار شده ای ؟ صاحبِ سگ گفت : از همۀ مالِ دنیا سگی وفادار داشتم که اینک در حالِ مُردن است . هم نگهبانم بود و هم برایم شکار می کرد . عابر پرسید : به چه سبب می میرد ؟ آیا زخم و آسیبی به او رسیده است ؟ صاحبِ سگ …
متن کامل ” حکایت آن اعرابی که سگِ او گرسنه و انبانِ او پُر نان بود “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل ابیات بیان جواب گفتن طاوس به آن حکیمِ سائل
ابیات 641 الی 647
641) چون ز گریه فارغ آمد گفت : رَو / که تو رنگ و بوی را هستی گِرو
642) آن نمی بینی که هر سو صد بلا / سویِ من آید پیِ این بال ها
643) ای بسا صیّادِ بی رحمت مدام / بهرِ این پَرها نهد هر سُوم دام
644) چند تیرانداز بهرِ بال ها / تیر سویِ من کِشد اندر هوا
645) چون ندارم زور و ، ضبطِ خویشتن / زین قضا و زین بلا و زین فِتَن
646) آن بِه آید که شوم زشت و کریه / تا بُوَم ایمن درین کُهسار و تیه
647) این سِلاحِ عُجبِ من شد ای فَتی / عٌُجب آرد مُحِبّان را صد بلا
شرح و تفسیر بیان جواب گفتن طاوس به آن حکیمِ سائل
چون ز گریه فارغ آمد گفت : رَو / که تو رنگ و بوی را هستی گِرو
وقتی که گریه طاوس تمام شد به آن حکیم سؤال کننده گفت : برو که اسیرِ رنگ و بو هستی یعنی همچنان وابستۀ به ظواهری . [ مولانا در این بخش عارفانِ بِالله را به طاوسانِ باغِ حقیقت تشبیه می کند و می گوید که اینان در قید و بندِ عالَمِ صورت و جاذبه هایی که دنیاپرستان را مفتون ساخته نیستند . بلکه از جمیعِ مظاهر دنیوی و لذّاتِ حیوانی رُخ برمی تابند . بطوری که آماجِ شگفتی و مذمّتِ اهلِ ظاهر قرار می گیرند . چه بسا به آنان گفته شود : اینان دیگر چه طُرفه مجانینی هستند که هیچ توجّهی به مال و جاهِ دنیا ندارند . ]
آن نمی بینی که هر سو صد بلا / سویِ من آید پیِ این بال ها
مگر نمی بینی که به خاطرِ همین پر و بال زیبایی که دارم از هر طرف بلاهای بسیاری به سویِ من می آید ؟
ای بسا صیّادِ بی رحمت مدام / بهرِ این پَرها نهد هر سُوم دام
چه بسا شکارچیان بی رحمی که پیوسته به طمعِ پر و بال زیبایم در هر جا دام بگسترند .
چند تیرانداز بهرِ بال ها / تیر سویِ من کِشد اندر هوا
تعدادِ بسیاری از تیراندازان به خاطرِ پر و بالم تیر به سویِ من می پرانند .
چون ندارم زور و ، ضبطِ خویشتن / زین قضا و زین بلا و زین فِتَن
حال که در برابرِ این قضا و قدر و بلا و فتنه ، قدرتِ مقابله و امکانِ حفظِ خود را ندارم . [ گفته اند که « بنده تدبیر می کند و خداوند تقدیر » و مسلماََ تدبیر بنده در برابر تقدیر حضرت حق کاری از پیش نمی برد . ]
آن بِه آید که شوم زشت و کریه / تا بُوَم ایمن درین کُهسار و تیه
بهتر آن است که زشت و بَدشِکل گردم تا در این دشت و کوهستان آسوده باشم . [ کریه = بَدمنظر ، زشت / بُوَم = باشم / تیه = شرح بیت 1547 دفتر چهارم ]
این سِلاحِ عُجبِ من شد ای فَتی / عٌُجب آرد مُجِبان را صد بلا
ای جوان ، پر و بالِ زیبای من ، سلاحِ غرور و تکبّر است . خود پسندی برای خودپسندان ، بلاهای بسیاری به همراه آورد . ( فَتی = جوان ، جوانمرد / عُجب = خودبینی ، خود پسندی / مُعجِب = خودبین ، خودپسند ) [ از آنجا که تَزَیّن به جاه و مال و دیگر جواذِبِ دنیویّه ، موجبِ مهالکِ روانی و اخلاقی و شخصیتی می شود لازم است تا حدِّ امکان از آن پرهیز کرد . ]
دکلمه بیان جواب گفتن طاوس به آن حکیمِ سائل
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر پنجم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات