شرح و تفسیر غزل شماره 134 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 134 دیوان سعدی شیرازی
شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 134 دیوان سعدی شیرازی
1) دلی که دید که پیرامُن خطر می گشت / چو شمع زار و چو پروانه در به در می گشت
2) هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر / هنوز در تک و پوی غمی دگر می گشت
3) سرش مدام ز شور شراب عشق خراب / چو مست ، دایم از آن گِرد شور و شر می گشت
4) چو بیدلان همه در کار عشق می آویخت / چو ابلهان همه از راه عقل برمی گشت
5) ز بخت بی ره و آیین و پا و سر می زیست / ز عشق ، بیدل و آرام و خواب و خَور می گشت
6) هزار بارش از این پند بیشتر دادم / که گِرد بیهده کم گرد و ، بیشتر می گشت
7) به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید / که او به قول نصیحت کنان بَتَر می گشت
دلی که دید که پیرامُن خطر می گشت / چو شمع زار و چو پروانه در به در می گشت ؟
دلی را که گِرد خطر می گشت و مثل شمع گریان و همانند پروانه آواره بود که دیده است ؟ [ زار = گریان ]
هزار گونه غم از چپ و راست دامنگیر / هنوز در تک و پوی غمی دگر می گشت
در حالی که هزار غم و اندوه ، او را احاطه کرده بود و از سیر بازمی داشت ، باز هم در جست و جوی غمی دیگر بود . [ تک و پوی = جست و جو و تلاش / دامنگیر = کنایه از جدایی ناپذیر ، مزاحم ، گرفتارکننده ]
سرش مدام ز شور شراب عشق خراب / چو مست ، دایم از آن گِرد شور و شر می گشت
پیوسته سرش از وجد و نشاط بادۀ عشق مست بود و از آن روی مثل مست یکسره گِرد فتنه و آشوب می گشت . [ شور = وجد و هیجان ، غوغا / خراب = مست و بی خود / شور و شر = فتنه و فساد ]
چو بیدلان همه در کار عشق می آویخت / چو ابلهان همه از راه عقل برمی گشت
مثل دلباختگان همواره به کار عشق و عاشقی چنگ می زد و بدان می پرداخت و همانند انسان های نادان مرتّب از مسیر خود دور می شد . [ آویختن = چنگ زدن ، مشغول گشتن ، پیچیدن / بیدلان = کنایه از عاشقان و دلباختگان ]
ز بخت بی ره و آیین و پا و سر می زیست / ز عشق ، بیدل و آرام و خواب و خَور می گشت
در اثر بخت بد راه گم کرده و سر از پای نشناخته زندگی می کرد و در اثر عشق ، ناآرام و بی خور و خواب به سر می برد . [ بخت = سعادت و اقبال / بی ره = بی راه ، بی شیوه و طریق ، راه گم کرده / بی آیین = بی دین و مذهب / بی سر و پا = آشفته و سرگردان ]
هزار بارش از این پند بیشتر دادم / که گِرد بیهده کم گرد و ، بیشتر می گشت
او را هزار بار بیشتر از اینکه اکنون پند می دهم نصیحت کردم که به کار بیهوده مشغول مباش و گِرد آن مگرد ، ولی بیشتر گِرد آن می گشت . [ بیهده = باطل و ناحق ]
به هر طریق که باشد نصیحتش مکنید / که او به قول نصیحت کنان بَتَر می گشت
او را با هزار شیوه ای که در نصیحت گری می شناسید ، نصیحت نکنید . زیرا او با سخنان ناصحان شیفته تر می گردد و بدتر می شود . [ بَتَر = مخفف بدتر ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار