شرح و تفسیر غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی
متن کامل ابیات 1 الی 10

1) چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست

2) سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید / تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست

3) در اندرون من خسته دل ندانم کیست / که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

4) دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب / بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

5) مرا به کار جهان هرگز التفات نبود / رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

6) نخفته ام ز خیالی که می پَزد دل من / خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست

7) چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم / گرم به باده بشویید حق به دست شماست

8) از آن به دیر مغانم عزیز می دارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

9) چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب / که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست

10) ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند / فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست

شرح و تفسیر غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست


ای دلبر ، خطا اینجاست که سخن شناس نیستی . پس وقتی که سخن اهل دل را می شنوی مگو که خطا است . یعنی از عدم تشخیص تو است که حرف اهل دل به نظرت خطا می رسد واِلّا آنها هرگز در گفتار خود مرتکب خطا نمی شوند .

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی آید / تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست


سرم به دنیا و آخرت فرو نمی آید . یعنی به هیچ کدام از اینها توجه نمی کنم . آفرین به این فتنه ها که در سرِ ماست . [ فرو نمی آید = پایین نمی آید . تبارک الله = این عبارت متضمن تعجب است در مقام تحسین ]

در اندرون من خسته دل ندانم کیست / که من خموشم و او در فغان و در غوغاست


نمی دانم در درون منِ دل خسته کیست . زیرا در حالی که من خاموش هستم . او در فریاد و فغان و غوغاست . یعنی این دلِ دیوانۀ من است که با داد و فریاد و فغان خود ، عالم را پُر کرده . اما من صبر کرده ام و هیچ حرف نمی زنم .

دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب / بنال هان که از این پرده کار ما به نواست


دلم از پردۀ صبر و اختیار بیرون شد و رفت . کجایی ای مطرب ، آگاه باش و بخوان که از پردۀ نغمات تو کارِ ما به نوا است . یعنی از نوای ساز و نغمه های تو ، دلم آرام و قرار می گیرد و تسکین می یابد . [ دلم از پرده برون شد = مراد پردۀ اختیار و رضاست . یعنی از غلبۀ عشق و محبت ، دلم بی اختیار شد . یعنی آن حالت صلاح و قرار و آرامش را از دست داد . از این پرده = مراد پردۀ نغمات مطرب است . به نواست = مراد از نوا در اینجا ، سر و سامان و انتظام حال است ]

مرا به کار جهان هرگز التفات نَبوَد / رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست


من هرگز به دنیا و امور دنیا توجه نداشتم . اما این رُخِ تو است که آن را در نظرِ من ، اینطور زیبا جلوه داده است . یعنی رُخِ تو آراسته و مزّین به اسباب حُسن است و از آن جهت است که جهان و کارِ جهان به نظرم آراسته و پیراسته می آید . خلاصه ، چون حُسن تو عالم را زینت داده است پس دنیا به نظرم مزین و زیبا می آید . [ در این بیت قافیه معمول است به طریق تجزیه ]

نخفته ام ز خیالی که می پَزد دل من / خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست


چند شب است نخوابیده ام . علت بی خوابی من خیالی است که می پزم . یعنی از دردِ فراق جانان و اشتیاق دیدار او از بس که خیال می کنم . چند شب است که خوابم نمی برد . پس خمار صد شبه دارم . شراب خانه کجاست . یعنی برای دفع خماری باز هم خمر بهتر است . حالا میخانه را نشانم دهید تا دفع خماری کنم .

چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم / گرم به باده بشویید حق به دست شماست


این طور که صومعه از خون دلِ من ملوّث و آلوده شد . اگر مرا با باده بشویید حق با شما است . یعنی لایق و شایسته است که چنین کاری با من بکنید . [ حق به دست شما است = حق با شماست ، حقیقتاََ لایق این هستم ]

__ در این بیت به خواجه حافظ اعتراض کرده اند که در جایی که صومعه به خون آلوده شده . پس احتیاج به شستن خودش نیست بلکه شستن صومعه از آلایش خون لازم است . جواب داده اند : خون دلِ مذکور خونی است که از چشمش جاری است . پس اول خودش را آلوده می کند . آن وقت صومعه را . همین است که می فرماید : مرا با باده بشویید . سپس آن که در صومعه می نشیند ، صومعه را بشوید .

از آن به دیر مغانم عزیز می دارند / که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


دلیل اینکه در دیر مغان ما را عزیز و محترم می دارند . آتشی که هرگز خاموش نمی شود در دل ما است . یعنی آتش عشق و محبت یا آتش باده . [ این سخن مناسب حال مغان آتش پرست است نه بت پرست ]

چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب / که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست


به طریق تعجب سوال می فرماید : دیشب چه سازی بود که مطرب زد . من مُردم و هنوز دماغم از آن نوا پُر است . یعنی عجب است که لذت آن از دماغم نمی رود . [ نوا = در اینجا به معنی صوت و نغمه ]

__ در سازهایی که به جای تارِ سیمی ، تارِ مویی دارند . به جای لفظ «زدن» ، تعبیر نواختن بکار می برند مثل چنگ ، قانون و …

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند / فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست


ندای عشق تو را یا خبر عشق تو را ، دیشب به دلم دادند . یعنی دیشب قلب مرا از عشق تو با خبر کردند . پس فضای سینه ام از عشق تو پُر از صداست . [ ندا = داد زدن . فضا = به معنی صحراست ]

دکلمه غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی

دکلمه غزل شماره 22 دیوان حافظ شیرازی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

ا

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
5s یادداشت ها
  1. ناصرسلیمانی 6 سال پیش

    درودبی‌پایان‌برکسانی‌که‌این‌دنیارا‌خوب‌شناختندوهرزبودن‌آن‌راباهنرمندی‌تمام‌در‌قالب‌شعرویاغزل‌‌و…آشکارکردندوباآن‌چیزی‌که باورداشتندتاآخرعمرشان‌زندگی‌اختیارکردند.

  2. یاسمین 4 سال پیش

    سلام خسته نباشید چرااز غزل ۲۱به بعد دیگه شر ح وتفسیرش را نگذاشته اید شرح وتفسیر همه عزلیات را بگذارید اجرتون باخدا

  3. حمیدرضا 3 سال پیش

    التفات نبود درست است و شکل اشتباهش نبُوَد آمده

    • نویسنده
      فقیه 3 سال پیش

      سلام . با تشکر ، اصلاح شد .

  4. هادی از بوشهر 3 سال پیش

    عالی …خیلی ممنون ..موید و پیروز

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟