شرح و تفسیر غزل شماره 36 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 36 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 36 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 36 دیوان سعدی شیرازی

غزلیات سعدی
متن کامل ابیات 1 الی 11

1) بنده وار آمدم به زنهارت / که ندارم سِلاحِ پیکارت

2) متّفق می شوم که دل ندهم / معتقد می شوم دگربارت

3) مشتری را بهای روی تو نیست / من بدین مفلسی خریدارت

4) غیرتم هست و اقتدارم نیست / که بپوشم ز چشم اغیارت

5) گر چه بی طاقتم چو مورِ ضعیف / می کُشم نَفس و می کَشم بارت

6) نه چنان در کمند پیچیدی / که مُخلَّص شود گرفتارت

7) من هم اوّل که دیدمت گفتم : / حذر از چشمِ مستِ خونخوارت

8) دیده شاید که بی تو بر نکند / تا نبیند فراق دیدارت

9) تو ملولی و دوستان ، مشتاق / تو گریزان و ، ما طلبکارت

10) چشم سعدی به خواب بیند خواب / که ببستی به چشم سحّارت

11) تو بدین هر دو چشم خواب آلود / چه غم از چشم های بیدارت ؟

شرح و تفسیر غزل شماره 36 دیوان سعدی شیرازی

بنده وار آمدم به زنهارت / که ندارم سِلاحِ پیکارت


مثلِ بنده ای از تو امان می خواهم و به تو پناه می آورم . زیرا ابزار و توان جنگیدن با تو را ندارم . [ زنهار = شبه جمله است ، امان و پناه / سِلاح = آلت و ساز جنگ ]

متّفق می شوم که دل ندهم / معتقد می شوم دگربارت


گاهی با خود به توافق می رسم که به تو دل ندهم و عاشق نشوم . امّا بارِ دیگر به تو و عشقت ایمان می آورم . [ متّفق شدن = یکی شدن ، یک رأی و یک دل شدن ]

مشتری را بهای روی تو نیست / من بدین مفلسی خریدارت


مشتری وجه کافی برای خرید روی تو را ندارد . امّا من با این ناداری طالب و خریدار تو هستم . [ بها = ارزش ، قیمت / مفلس = فقیر و تهی دست ]

غیرتم هست و اقتدارم نیست / که بپوشم ز چشم اغیارت


حمیّت و تعصب آن را دارم که نخواهم کسی رویت را ببیند . امّا توانایی آن در من نیست که بیگانگان را از دیدارت مانع شوم . [ غیرت = رشک و حسد ، قهر و خشم / اقتدار = قدرت ، توانایی / اغیار = جمع غیر به معنی نامحرمان و بیگانگان ]

گر چه بی طاقتم چو مورِ ضعیف / می کُشم نَفس و می کَشم بارت


گرچه همانند موری ناتوان و بی طاقتم . امّا با همۀ ناتوانی و بی طاقتی با نَفسِ خویش مبارزه می کنم و بار عشقت را بر دوش می کشم . [ بار کشیدن = تحمّل رنج ]

نه چنان در کمند پیچیدی / که مُخلَّص شود گرفتارت


گرفتار خویش را به گونه ای در کمند اسیر نکرده ای که بتواند از کمندت رهایی یابد . [ مخلّص = رها ، آزاد / گرفتار = اسیر ، دربند ]

من هم اوّل که دیدمت گفتم : / حذر از چشمِ مستِ خونخوارت


من در همان اوّل که تو را دیدم ، با خود گفتم : که باید از چشمان مست و خونریزت حذر کرد . [ حذر = دور ، برکنار / چشم مست = چشم خمار که در ادبیات فارسی زیبا و خوش حالت توصیف شده است ]

دیده شاید که بی تو بر نکند / تا نبیند فراق دیدارت


شایسته است که چشم جز به دیدار تو بازنگردد . زیرا در آن صورت که به دیگری می نگرد . به هجران دیدار تو مبتلا خواهد شد . [ شاید = از مصدر شایستن به معنی شایسته ، سزاور است / برکردن = روشن کردن ، به حرکت درآوردن /  دیدار = چهره و صورت ]

تو ملولی و دوستان ، مشتاق / تو گریزان و ، ما طلبکارت


تو از ازدحام عشّاق ملول و دلتنگی و ما مشتاقِ دیدار تو . تو می گریزی ، امّا ما تو را خواستاریم . [ ملول = افسرده ، دلتنگ / مشتاق = آرزومند ، عاشق / طلبکار = دنبال کننده ، خواستار ]

چشم سعدی به خواب بیند خواب / که ببستی به چشم سحّارت


چشم سعدی که با چشمان افسونگرت آن را افسون کرده ، راهِ خواب بر آن بسته ای . از این پس مگر خفتن را به خواب ببیند . [ سحّار = افسون کننده ، جادوگر ]

تو بدین هر دو چشم خواب آلود / چه غم از چشم های بیدارت ؟


تو با این چشم های مخمور و خواب آلود کجا غمِ چشم های بیدار شب زنده داران را به خود راه می دهی ؟ [ چشم خواب آلود = چشم خمار و مست / چشم های بیدار = چشم های بی خواب و منتظر عاشقان ]

دکلمه غزل 36 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟